تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب عامهپسند
نویسنده:چارلز بوکوفسکی
مترجم:سروش تائبچوبری
انتشارات:انتشارات سفیر قلم
دستهبندی:
امتیاز:
از ۲۵ رأیخواندن نظرات
۳٫۸
(۲۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب عامهپسند
«عامهپسند» آخرین رمان بوکوفسکی است. او بعد از اتمام نگارش این کتاب، در نهم مارس ۱۹۴۴ در سن هفتادوسه سالگی درگذشت. این کتاب را میتوان بهترین اثر بوکوفسکی دانست که در آن با بهرهگیری از طنزی تلخ سعی نموده تا پوچی انسان امروزی را هرچه بیشتر نمایان کند.
داستان درباره یک کاراگاه پیر به نام «نیکی بلان» است که برخلاف انتظار چندان زیرک و باهوش نیست. او چندین مشتری دارد که باید به کار همه آنها رسیدگی کند چرا که مهلت اجاره دفترش تمام شده است و به پول احتیاج دارد. نخستین مشتری او، زنی زیبا و افسونگر به نام «بانوی مرگ» است که مورد عجیبی است. او به دنبال شخصی به نام «سلین» میگردد؛ نویسندهای فرانسوی که چند سال پیش مرده است...
بوکوفسکی در زندگی و در نوشتههایش زشت است، بددهن است، عاشق نوشیدن است، کارهای بیهوده زیادی انجام میدهد و خیلی کارهای بیخود دیگر؛ اما با همه اینها، بوکفسکی خود واقعی اش را نشان میدهد. نگران قضاوتهای دیگران نیست و تحت هیچ شرایطی به دنبال ظاهرسازی نیست. همین آشکار بودن حقیقی است که او را تا این اندازه جذاب میکند.
سرگردانی و بیهدفی در نقش اصلی داستان «کاراگاه بلان» کاملا مشهود است و شاید انتخاب شخصیت کاراگاه به این دلیل باشد که وی دقیقا در وسط مخمصه و کنشهای انسانی قرارگیرد تا این دشواری زندگی ناشی از اتفاقاتی که انسانها برای یکدیگر رقم می زنند بیش از پیش لمس شود:
«مردم دائماً انتظار میکشند. آنها برای زندگی کردن و مُردن منتظر میماندند. در صف برای خریدِ دستمالتوالت منتظر میماندند. در صف پول، و اگر پولی نداشتند، در صفهای طولانیتری منتظر میماندند. صبر برای خواب و صبر برای بیدارشدن. انتظار برای ازدواج، انتظار میکشند تا باران بیاید و بعد منتظر میمانند تا باران بند بیاید، منتظر غذا میمانند تا آماده شود، پس از خوردن منتظرند تا سیر شوند و بعد انتظار میکشند تا دوباره گرسنه شوند. توی اتاقِ روانپزشک کنارِ باقیِ دیوانهها منتظر میمانی و نمیدانی که تو هم جزوِ این روانیها هستی یا نه؟»
ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
چارلز بوکوفسکی
دخمهژوزه ساراماگو
بابام هیچ وقت کسی را نکشتژان لویی فورنیه
عامهپسندچارلز بوکوفسکی
تهوعژان پل سارتر
یکی مثل همهفیلیپ راث
آویزان از نخچارلز بوکوفسکی
ژان کریستف (نسخه کامل ۴ جلدی)رومن رولان
راستهی کنسروسازیجان اشتاینبک
پرواز را به خاطر بسپاریرزی کازینسکی
دختر سروان و داستانهای دیگرالکساندر پوشکین
برفهای کلیمانجاروارنست همینگوی
دوئلآنتوان چخوف
درویش و بیگانهمارک تواین
مالون میمیردساموئل بکت
داستان ملال انگیزآنتوان چخوف
داستان دوست من (کنولپ)هرمان هسه
رانده شدهساموئل بکت
مداد نجارمانوئل ریباس
حجم
۱۴۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
ببینید دوستان کتاب های بوکوفسکی کلا غیرقابل ترجمه ان، چون تمام لذت و تاثیر نوشته هاش در بیان تند و کلمات عامیانه اش هستند. من فوق العاده این کتاب و کلا نوشته های بوکوفسکی رو دوس دارم. البته چون به زبان
اولین مواجههی من با بوکوفسکی با این کتاب بود. هنوز هم دوستش دارم و خیلی ازش یاد گرفتم. بوکوفسکی همیشه به من یادآوری میکنه که باید سرراست بنویسم. کلمهها ر در واقعیترین جاهاشون انتخاب کنم و سعی کنم حرفم ر
عامه پسند بوکفسکی لحن خاص خودش رو داشت که نویسنده در استفاده ازش زیاده روی کرده و در اخر حوصله بر و حتی اون جذابیت اولیه کتاب رو از بین میبرد.. خود داستان هم تا حدی قابل پیش بینی و
داستان جالبی داشت. یه قسمت از کتاب که آدم فضایی ها میخوان واسه زندگی بیان تو زمین ولی بخاطر بد بودن آدما پشیمون میشن جالب بود. ترجمه پیمان خاکسارو خوندم که خوب بود. من همش فکر میکردم تو فضای بازی gta
ممکنه در آخر کمی سردرگم بشید ولی این کتاب بهترین نمونه ای است که درباره آشفتگی این نسل از بشر نوشته. دمت گرم چارلز
چارلز بوکوفسکی ♡
درکل کتاب خوبی بود داستان پردازیش دقیقا مطابق تصوراتم از نویسنده بود و همون لحن و سبک رو داشت میتونم بگم مترجم هم خوب ترجمه کرده بود و میشد یه سری موارد و سانسور شده اش رو حدس زد که
من قبلا کتاب هزار پیشه رو از بوکوفسکی خونده بودم و برام خیلی جذاب بود و به همین دلیل سراغ این کتاب اومدم ولی به شدت نا امید کننده بود
من نسخه چاپی این کتاب با ترجمه نشر چشمه و پیمان خاکسار رو خوندم. روان و خوب بود. از طنز تلخ و کلمات عامیانه برخورداره. در اوایل کتاب فکر می کردم گونهای هذیان گویی داره، اتفاقات ناگهانی و حتی می
طنز نیست اما طنز دارد. تلخ است اما گهگاه شدیدآ تو را میخنداند.سبک نگارش در عین سادگی و روانی است اما نویسنده چیزی کم نگذاشته. حتمآ بخوانید من که لذت