کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمیافتد
معرفی کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمیافتد
ویسواوا شیمبورسکا، شاعر، مقالهنویس و مترجم لهستانی، در ۲ جولای ۱۹۲۳ در روستای بنین در لهستان به دنیا آمد و هشت سال بعد، همراهِ خانوادهاش به کراکوف رفت و تا زمان مرگش همان جا زندگی کرد. در سال ۱۹۴۸ با شاعری به نام آدام وودِک ازدواج کرد که البته زندگی مشترکشان تنها ۶ سال دوام داشت. شیمبورسکا هیچوقت بچهدار نشد.
در دانشگاه، زبانشناسی و جامعهشناسی خواند. اولین شعرش را در مارس ۱۹۴۵ با عنوان دنبال یک کلمهام در روزنامهای منتشر کرد. اولین مجموعه اشعارش با عنوان این همان است که برایش زندگی میکنیم، در سال ۱۹۵۲ منتشر شد که بیانگر رئالیسمِ سوسیالیستی بود. دو سال بعد، مجموعهی ایدئولوژیک دیگری به نام سؤالهایی که از خودم میپرسم منتشر کرد.
او سالها بعد در مصاحبهای گفت: «وقتی جوان بودم به مکتب کمونیسم معتقد بودم. میخواستم دنیا را از طریق کمونیسم نجات بدهم. اما خیلی زود فهمیدم چنین چیزی امکانپذیر نیست؛ بااینحال هرگز انکار نمیکنم زمانی به آن اعتقاد داشتم.»
در سال ۱۹۵۷ اعلام کرد دیگر اعتقادی به کمونیسم و اشعار اولیهاش ندارد. در دهههای بعد، از فعالان مبارز جنبش همبستگی علیه دولت کمونیستی لهستان بود.
از شخصیتهای معروفی که آثار شیمبورسکا را مورد تحسین قرار دادهاند، میتوان به وودی آلن، کارگردان سرشناس سینما اشاره کرد. این فیلمساز امریکایی در سال ۲۰۱۰ مستندی با نام گاهی زندگی قابل تحمل است ساخت که عنوان آن را از روی گفتههای این شاعر لهستانی برگرفته بود. او دربارهی شیمبورسکا گفت: «او قادر است پوچی و اندوه زندگی را بهزیبایی تصویر کند و درعینحال میتواند نگاه مثبتی هم داشته باشد.»
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
نظرات کاربران
تاریخ تعداد مردگانش را رُند میکند. هزار و یک نفر، تبدیل میشود به هزار نفر، گویی آن یک نفر، هرگز وجود نداشته است: یک جنین خیالی، یک گهوارهی خالی، کتاب الفبایی که برای کسی باز نبود، هوا بود که میخندید، گریه میکرد، بزرگ میشد، خلأ بود
(۷-۱۶-[۱۵۹]) با اینکه شعر ترجمه پذیر نیست و معمولا در اثر ترجمه، ظرافت های کلامی از بین میره ولی شعرهای این مجموعه فارغ از این مسئله، محتوای غنی و پرباری داره و ارزش این رو داره که بارها و بارها خونده
شعرهای او شبیه روایت های کوچکی از زندگی هستند از زوایایی نو و تازه. خوندن اشعارش لذت بخشه و البته من فقط عاشق یک شعر از شیمبورسکا هستم، و چهار امتیاز هم به خاطر اون شعر به این کتاب میدم.
یک کتاب فوق العاده با ترجمه ای عاالی؛ بعد از خوندن این کتاب قطعا بیشتر قدر زندگی رو میدونید🙂
در ابتدا برام جذابیت نداشت چون از مضامین معمول شاعرانه اثری نبود و مترجم هم خواسته یا ناخواسته از لحن معمول ترجمه شعر استفاده نکرده. ولی در ادامه تجربه های شاعرانه اش برام گیراتر و گیراتر شد. به تمامی علاقه مندان شعر
شیوه بیان شاعر خیلی عجیبه. بچه تر که بودم این نوشته ازش رو خیلی دوست داشتم: "حتی لازم نیست انسان باشی تا بر اهمیت سیاسی ات افزوده شود کافی ست نفت باشی علوفه یا مواد بازیافتی یا حتی میز مذاکراتی که شکل آن ماه هاست
شعرهای کتاب دیدگاه متفاوتی رو نسبت به روزمرگیها و احساسات پنهان آدمها دارن، با اینکه اشعار به زبان خارجی نوشته شدهاند و از نظر زیباییهای کلامی و بار احساسی با نسخه ترجمه متفاوت هستن ولی معانی و مفاهیمشون انقدر زیبا
عالی بود. یکی از بهترین مجموعه شعرهای خارجی که خونده بودم.
یک مجموعه شعر عاالی... اشعاری بسیار زیبا، نگاه شاعرانه و خاص شیمبورسکا، با محتوا و متاثرکننده
یک آشناییزدایی دلنشین از چیزهایی که از بس باهاشون روبهرو بودهایم، کمتر به افکارمون راه پیدا کردهان. تقدیم شدن بعضی از اشعار به افراد مختلف توسط مترجم تا حدی حواسپرتکن بود.