تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب قلعه اوترانتو
معرفی کتاب قلعه اوترانتو
کتاب قلعه اوترانتو با عنوان اصلی The Castle of Otranto نوشتهٔ هوراس والپول و ترجمهٔ کاوه میرعباسی توسط نشر افق منتشر شده است. این رمان در دستهٔ ادبیات گوتیک (Gothic) قرار میگیرد و بهعنوان نخستین نمونهٔ این ژانر شناخته میشود. این کتاب جلد ۱۵ از مجموعهٔ «افق کلاسیک» است. داستان کتاب حاضر در فضایی رازآلود و پر از عناصر ماورایی و تعلیقآمیز روایت میشود و به بررسی جاهطلبی، سرنوشت و قدرت میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قلعه اوترانتو
کتاب قلعهٔ اوترانتو اثری است که در میانهٔ قرن هجدهم نوشته شده و آغازگر ژانر گوتیک در ادبیات غرب به شمار میآید. این رمان در دورهای منتشر شد که علاقه به داستانهای تاریخی و ماورایی در حال شکلگیری بود و والپول با تلفیق عناصر رمانس قرون وسطایی و رویدادهای فراطبیعی، قالبی نو برای روایت داستانهای ترسناک و پرتعلیق ارائه داد. فضای داستان در قلعهای قدیمی و پررمزوراز میگذرد و شخصیتها با پیشگوییها، ارواح و نشانههای شوم روبهرو میشوند. روایت، همزمان با پرداختن به روابط خانوادگی، جاهطلبی و قدرت، به نقد اخلاقیات و سرنوشت انسان نیز میپردازد. این کتاب نهتنها بهدلیل داستانش، بلکه بهخاطر تأثیرگذاری بر ادبیات گوتیک و الهامبخشی به نویسندگان بعدی اهمیت دارد. در پایان کتاب، مقالهای دربارهٔ تکوین و تحول ژانر گوتیک و جایگاه این اثر آمده است.
درباره سبک گوتیک
رمان گوتیک، سبکی ادبی با ریشههای باستانی اما شکلی نوین، بر سلطه خفقانآور گذشته بر زمان حال تمرکز دارد و اغلب در مکانهای متروک و بسته اتفاق میافتد. هوراس والپول با «قلعه اوترانتو» این ژانر را در سال ۱۷۶۵ بنیان نهاد. پس از آن، نویسندگانی چون آن رادکلیف با ارائه توضیحات منطقی برای پدیدههای به ظاهر ماوراءالطبیعه، گوتیک واقعگرا را آغاز کرد، در حالی که آثاری مانند «راهب» و «ملموث سرگردان» بر جنبههای متافیزیکی تمرکز داشتند. در ادامه، نویسندگانی چون مری شلی با «فرانکنشتاین» و ویلیام گادوین با «ماجراهای کالب ویلیامز» به ابعاد روانشناختی دلهرهآور پرداختند. با گذر زمان، کلیشههای گوتیک کمرنگ شدند و نویسندگانی مانند سر والتر اسکات به عناصر گوتیک در رمانهای تاریخی روی آوردند و جان پولیدوری ژانر فرعی خونآشامها را پایهگذاری کرد.
در آمریکا، ادگار آلن پو با سبکی فشردهتر، داستانهای کوتاه گوتیک را توسعه داد. در عصر ویکتوریا، چهرههای برجستهای مانند خواهران برونته و چارلز دیکنز به این ژانر غنا بخشیدند. در دهههای بعدی، ویلکی کالینز و شریدان لوفانو سنت گوتیک را در رمانهای مهیج ادامه دادند و رابرت لویی استیونسن، اسکار وایلد و برام استوکر به تجدید حیات گوتیک در اواخر قرن نوزدهم کمک کردند. در قرن بیستم، گوتیک عمدتاً توسط نویسندگان داستانهای ارواح و رمانهای وهمآلود ادامه یافت. ویلیام فاکنر با بنیانگذاری «گوتیک جنوبی»، روح تازهای به این ژانر بخشید و دافنه دو موریه با «ربکا» الگویی جدید برای رمانسهای گوتیک عامهپسند ارائه داد. در دهههای بعد، نویسندگانی مانند آنجلا کارتر، ایرا لوین، ویلیام پیتر بلاتی و دیوید سلتزر به این ژانر افزودند. در دهه ۱۹۸۰، نویسندگان برجستهای مانند جویس کرول اوتس، جان آپدایک و تونی موریسون، با الهام از سنت گوتیک، آثار مهمی خلق کردند. آن رایس و استفنی مه یر نیز در زیرژانر خونآشامها به شهرت رسیدند. استیون کینگ به عنوان یکی از پربارترین نویسندگان گوتیک معاصر شناخته میشود.
تأثیر نظریات فروید، بهویژه کشمکشهای اودیپی و ضربههای روحی، ویژگی متمایز گوتیک معاصر است. در این آثار، شخصیتها اغلب تحت تأثیر روابط خانوادگی دوران کودکی خود هستند و هویتهای چندپارهای را تجربه میکنند. استیون کینگ مقبولیت گوتیک معاصر را ناشی از هراسهای سیاسی و تاریخی میداند. در مجموع، ژانر گوتیک، با فراز و نشیبهای فراوان، همواره تخیل و واقعگرایی را در هم آمیخته و به عنوان ابزاری برای بیان عمیقترین ترسها و اضطرابهای انسانی عمل کرده است.
خلاصه کتاب قلعه اوترانتو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با مرگ ناگهانی «کنراد»، پسر امیر مانفرد، در روز عروسیاش آغاز میشود؛ حادثهای که با سقوط کلاهخودی عظیم و اسرارآمیز رخ میدهد. این واقعه، پیشگویی قدیمی دربارهٔ پایان سلطنت خاندان مانفرد را به یاد میآورد. مانفرد، که نگران از دست دادن قدرت است، تصمیم میگیرد «ایزابلا»، نامزد پسرش، را به همسری خود درآورد تا وارثی برای خاندانش داشته باشد. ایزابلا از این تصمیم میگریزد و در دخمههای قلعه پناه میگیرد. در این میان، «تئودور»، جوانی ناشناس، به او کمک میکند و خود گرفتار دسیسههای مانفرد میشود. حضور اشباح، اشیای جادویی و نشانههای ماورایی، فضای داستان را پرتنش و رازآلود میکند. با ورود فردریک، پدر ایزابلا، و آشکار شدن هویت واقعی تئودور، رازهای خاندان اوترانتو یکی پس از دیگری فاش میشود. داستان با درگیریهای عاطفی، کشمکشهای قدرت و مواجهه با سرنوشت پیش میرود و شخصیتها ناگزیر با پیامدهای اعمال و گذشتهٔ خود روبهرو میشوند.
چرا باید کتاب قلعه اوترانتو را خواند؟
کتاب قلعه اوترانتو نقطهٔ آغاز ادبیات گوتیک است و بسیاری از عناصر شاخص این ژانر، مانند قلعههای تاریک، پیشگوییهای شوم، ارواح و فضای وهمآلود را در خود دارد. خواندن «قلعهٔ اوترانتو» فرصتی است برای آشنایی با ریشههای داستانهای ترسناک و رازآلود و مشاهدهٔ چگونگی شکلگیری سنتهای روایی که بعدها در آثار نویسندگان بزرگی چون «ادگار آلن پو» و «مری شلی» ادامه یافت. همچنین، این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون جاهطلبی، سرنوشت و اخلاق، لایههایی فراتر از یک داستان ماورایی ارائه میدهد.
خواندن کتاب قلعه اوترانتو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران ژانر گوتیک و کسانی که به داستانهای رازآلود و ماورایی علاقه دارند مناسب است. همچنین، دانشجویان و پژوهشگران ادبیات که به دنبال شناخت ریشههای داستانهای ترسناک و تأثیر آنها بر ادبیات مدرن هستند، میتوانند از مطالعهٔ این اثر بهره ببرند.
شخصیت های کتاب قلعه اوترانتو
نویسنده در کتاب قلعه اوترانتو به جای تمرکز بر شخصیتهای فردی، این رمان به نمایش تیپهای کلی میپردازد. برای مثال، «مانفرد» با ویژگیهای قدرت، غرور و جاهطلبی، نمونهای از اربابان قرون وسطایی است. در مقابل، تئودور یک قهرمان جوان و ماتیلدا دختری دوستداشتنی است که از سایر شخصیتهای زن در این نوع داستانها جذابیت بیشتری دارد.
«هوراس والپول» با زبانی ساده و بیآلایش، اثری خلق کرده که نیازی به توصیفات پر زرق و برق ندارد. او استادانه دیالوگها را مینویسد و بدون استفاده از زبانی کهنه یا دشوار، به خوبی توانسته فضای قرون وسطی را القا کند. هدف والپول تنها ایجاد ترس از طریق عناصر فراطبیعی نبوده؛ او قصد داشته تا فضایی واقعگرایانه از دوران فئودالی و باورهای مذهبی آن زمان را به تصویر بکشد.
روایت او ترکیبی از دلهره، سنت و خیال است که با استفاده از فضاهایی مانند یک قلعه قدیمی و وهمآلود، حس وحشتی باورپذیر را در خواننده برمیانگیزد. این رمان تأثیر چشمگیری بر نویسندگانی چون مری شلی، برام استوکر و ادگار آلنپو داشته است؛ نویسندگانی که همچون والپول، در مرز بین واقعیت و کابوس گام نهادند.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
«هوراس والپول» برندهٔ جوایزی همچون همکار انجمن سلطنتی شد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
واکنشها به رمان «قلعۀ اوترانتو» متنوع بوده است. عدهای آن را ستودند، اما تمسخر دیگران باعث دلخوری نویسنده شده است. محبوبیت و چاپهای مکرر این کتاب نشان داده که اثر با استقبال عمومی مواجه شده است.
- مجلهٔ گاردین این رمان را گاه زننده و گاه هیجانانگیز و سرگرمکننده و اثری دانسته که با ترکیب ژانر رمانس و فراطبیعی به یک شاهکار تصویرسازی خیالی تبدیل شده است.
- «دِوندرا وارما» (Devendra Varma) در یک نقد ادبی تأکید کرده که هوراس والپول با ایجاد حس تعلیق حتی در صحنههای فرعی و بهکارگیری دیالوگهای مقتدرانه، تکنیکی تازه در ساختار رمان ارائه داده است.
- «والتر اسکات» در سال ۱۸۱۱ نوشته است که هوراس والپول شایستهٔ تقدیر است؛ چون توانسته احساس ترس و ترحم را بیدار کند و سبکی منسجم و پرداخته از رفتار قرونوسطی ارائه دهد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
رمان حاضر با عنوان «قلعه اوترانتو» و با ترجمهٔ «مهرداد وثوقی» در نشر ققنوس در سال ۱۴۰۳ و با عنوان «قلعهی اوترانتو» و با ترجمهٔ «معصومه صباغنیا» در تبریز (۱۳۹۶) نیز منتشر شده است.
درباره هوراس والپول
هوراس والپول متولد ۱۷۱۷، فرزند نخستوزیر انگلستان، ادیب، مجموعهدار و محقق برجستهای بود. او پس از تحصیل در آکسفورد و سفر به ایتالیا، هرچند به پارلمان راه یافت، اما هرگز شغل رسمی نداشت. دلبستگی اصلیاش استرابری هیل بود؛ ویلایی که آن را به نمایشگاهی گوتیک با کتابخانه و چاپخانه شخصی تبدیل کرد. «قلعه اوترانتو» مهمترین اثر اوست که سرآغاز ژانر گوتیک محسوب میشود. از دیگر آثارش میتوان به تراژدی «مادر مرموز»، «تردیدهای تاریخی در باب زندگانی و سلطنت شاه ریچارد سوم» و «نکات و حکایتهایی از نقاشی در انگلستان» اشاره کرد. مکاتبات شخصی والپول، شامل بیش از چهارهزار نامه، مهمترین بخش از دستاوردهای اوست. این نامهها، که خطاب به افراد مختلفی از جمله «هوراس من» نوشته شدهاند، گزارشی مفصل از تاریخ و فرهنگ زمانه او ارائه میدهند و در ۴۸ جلد منتشر شدهاند. والپول در سال ۱۷۹۷ درگذشت و مورد ستایش ادیبانی چون «لرد بایرون» و «والتر اسکات» قرار گرفت.
درباره کاوه میرعباسی
کاوه میرعباسی متولد ۱۳۳۴، مترجم و نویسندهی برجسته ایرانی است که در رشته کارگردانی سینما و زبان اسپانیایی تحصیل کرده است. او بیش از ۴۰ کتاب و مجموعه داستان را از نویسندگان مطرحی چون کارلوس فوئنتس، خورخه لوئیس بورخس، گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا و آندره برتون ترجمه کرده است. او از سه زبان انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه میکند. میرعباسی فعالیت ترجمهٔ خود را از ۱۴سالگی با مجموعه «افسانههای ملل» آغاز کرد. پس از سالها تحصیل در فرانسه و رومانی (در رشتهٔ حقوق و سینما) و اسپانیا (دکتری سینما)، در اوایل دههٔ ۱۳۶۰ به ایران بازگشت. اولین رمان ترجمهشدهٔ او «سایه گیوتین» نوشتهٔ ژرژ سیمنون بود.
از مهمترین ترجمههای او میتوان به «نقد عکس: درآمدی بر درک تصویر»، «مسافری که با ستاره شمال آمد»، «خاطره دلبرکان غمگین من»، «زندهام که روایت کنم» و «کمدی الهی» اشاره کرد. در زمینهٔ تألیف نیز آثاری چون مجموعه داستان «هفت روز نحس» و رمان «پایان خوش ناتمام» را در کارنامه دارد. میرعباسی به دلیل اعتراض به «ممیزیهای نامعقول» در مقطعی از فعالیت ترجمه کنارهگیری کرده بود.
بخشی از کتاب قلعه اوترانتو
«گرچه این چالش بسیار توهینآمیز بود، مانفرد اندیشید که به مصلحتش نیست مارکی را برانگیزد. نیک میدانست مطالبۀ فردریک تا چه اندازه موجه و مشروع است. نخستین بار نیز نبود که این دعوی را میشنید. اجداد فردریک، از زمانی که آلفونسوی نیکسرشت بدون وارث از دنیا رفته بود، خویشتن را امیر اوترانتو قلمداد میکردند، ولی پدر و پدربزرگ مانفرد قدرتمندتر از آن بودند که خاندان ویچنزا قادر باشند آنان را از فرمانروایی خلع کنند. فردریک، امیر جوانی جنگاور و عاشقپیشه، بانوی جوان و زیبایی را، که دلباختهاش بود، به همسری گرفته بود و همسرش هنگام تولد ایزابلا سَرِ زا رفته بود. مرگ او چنان متأثرش ساخت که صلیب برگرفت و راهی «سرزمین مقدس» شد و آنجا در نبرد با کفار زخمی کاری برداشت، به اسارت درآمد و گزارش رسید که درگذشته است. چون مانفرد این خبر را شنید، با رشوه، سرپرستان بانو ایزابلا را فریفت تا او را برای ازدواج با پسرش کنراد تحویلش دهند؛ قصدش این بود که بهواسطۀ این وصلت دعاوی دو خاندان را وحدت ببخشد. به همین علت، پساز مرگ کنراد، چنین ناگهانی مصمم شد ایزابلا را به همسری شخص خود درآورد و همین اندیشه اکنون او را بر آن میداشت که بکوشد موافقت فردریک را با این زناشویی جلب کند. سیاستی مشابه الهامبخشش شد تا پهلوانِ فردریک را به قلعهاش دعوت کند که مبادا از فرار ایزابلا مطلع شود و به خدمتکارانش سخت سفارش کرد از این بابت به ملازمان شهسوار هیچ حرفی نزنند.»
حجم
۱۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه