
کتاب خانواده پواسونار
معرفی کتاب خانواده پواسونار
کتاب خانواده پواسونار نوشته ژان دوتور و ترجمه محمود گودرزی، یک رمان معاصر در باب زندگی خانوادهای فرانسوی در دوران اشغال فرانسه توسط آلمان نازی است. این رمان از فرانسه با نگاهی طنزآمیز و انتقادی، فرازونشیبهای زندگی روزمره، دغدغههای اخلاقی و اقتصادی و واکنشهای مردم عادی را در برابر شرایط سخت جنگ و اشغال به تصویر کشیده است. شخصیتهای اصلی کتاب، اعضای خانوادهی پواسونار، هر یک با ویژگیها و دیدگاههای خاص خود نمایندهی طیفی از رفتارها و نگرشهای جامعهی فرانسه در آن دوران هستند. نشر افق این کتاب را در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خانواده پواسونار اثر ژان دوتور
کتاب خانوادهی پواسونار (صحنههایی از زندگی در زمان اشغال فرانسه) یک رمان از فرانسه به قلم ژان دوتور است که با نگاهی موشکافانه و طنزآلود به زندگی خانوادهای فرانسوی در دوران اشغال فرانسه میپردازد. این رمان فضای پاریس و محلههایش را در سالهای جنگ جهانی دوم بازسازی کرده و از خلال روایت زندگی روزمره، به موضوعاتی همچون بقا، سازگاری، اخلاق، منفعتطلبی و روابط انسانی پرداخته است. نویسنده با خلق شخصیتهایی مانند ژولی و شارلهوبر پواسونار، لبنیاتفروشانی که تلاش میکنند در شرایط قحطی و ناامنی اقتصادی سر پا بمانند، تصویری چندلایه از جامعهای ارائه داده که میان ترس، امید، فرصتطلبی و وجدان سرگردان است.
این رمان علاوهبر نمایش بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، به ظرافت به تحولات روانی و اخلاقی شخصیتها توجه کرده و از خلال جزئیات زندگی روزمره، تصویری ملموس از تأثیرات جنگ بر مردم عادی ارائه داده است. طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده، کتاب را از یک روایت صرفاً تاریخی فراتر میبرد و آن را به اثری دربارهی انسان و انتخابهای او در شرایط استثنایی بدل میکند. عنوان کتاب خانوادهی پواسونار در فرانسوی عبارت از Au Bon Beurre : ou, Dix ans de la vie d'un crémier و در انگلیسی برابر با Ten Years in the Life of a Dairyman: Scenes from Life Under the Occupation است.
خلاصه داستان خانواده پواسونار
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان خانوادهی پواسونار با تمرکز بر ژولی و شارلهوبر، زن و شوهری لبنیاتفروش در پاریس آغاز میشود که با شروع اشغال فرانسه ناچار به ترک شهر و بازگشت به مغازهشان میشوند. آنها با دو فرزندشان، ژنین و هانری، درگیر مشکلات معیشتی، قحطی و تغییرات اجتماعی ناشی از جنگ هستند. ژولی، زنی عملگرا و جاهطلب، بهتدریج نقش محوری در مدیریت مغازه و خانواده پیدا میکند و با انبارکردن مواد غذایی و مدیریت جیرهبندی بهنوعی قدرت و نفوذ دست مییابد. شارلهوبر، ابتدا منفعل و نگران، بهمرور در تجارت و تأمین کالا فعالتر میشود و حتی به فکر همکاری با نیروهای اشغالگر میافتد تا منافع خانواده را حفظ کند. در کنار این خانواده، شخصیتهایی مانند لئون لکوییه، افسر جوانی که از اردوگاه اسرا فرار میکند و درگیر ماجراهای عاشقانه و تلاش برای بقا میشود، به داستان عمق بیشتری میبخشد. رمان علاوهبر نمایش تلاش خانوادهی پواسونار برای سازگاری با شرایط جدید به روابط میان اعضای خانواده، حسادتها، رقابتها و دگرگونیهای اخلاقی آنها نیز میپردازد. طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده در توصیف رفتارهای روزمره، گفتوگوها و فسادهای کوچک و بزرگ، حضوری پررنگ دارد و تصویری چندوجهی از جامعهای ارائه میدهد که در مرز میان بقا و اخلاق سرگردان است.
چرا باید کتاب خانواده پواسونار را بخوانیم؟
کتاب خانوادهی پواسونار تصویری متفاوت از زندگی مردم عادی در دوران اشغال فرانسه ارائه میدهد. این رمان از فرانسه نهتنها به وقایع تاریخی و اجتماعی میپردازد، بلکه با پرداختن به جزئیات رفتارها، گفتوگوها و انتخابهای شخصیتها، لایههای پنهان روانی و اخلاقی جامعه را آشکار میکند. طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده باعث شده است که روایت از سطح یک داستان تاریخی فراتر برود و به اثری دربارهی انسان، قدرت، ضعف و سازگاری تبدیل شود. خواندن این کتاب فرصتی است برای درک بهتر پیچیدگیهای زندگی در شرایط بحرانی و شناخت واکنشهای انسانی در برابر فشارهای بیرونی و درونی.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهایی با تم اجتماعی، تاریخ معاصر و کسانی که به بررسی رفتارهای انسانی در شرایط بحرانی و جنگی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین این اثر برای پژوهشگران حوزهی جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و دوستداران ادبیات فرانسه خواندنی خواهد بود.
درباره ژان دوتور
ژان دوتور (Jean Dutourd) نویسندهی برجستهی فرانسوی، در سال ۱۹۲۰ میلادی در پاریس به دنیا آمد. زندگی او از ابتدا با رنج و دگرگونی گره خورد؛ در هفتسالگی مادرش را از دست داد و در ۲۰سالگی تنها ۱۵ روز پس از حملهی آلمان در جنگ جهانی دوم اسیر شد، اما شش هفته بعد گریخت و برای ادامهی تحصیل فلسفه در سوربن به پاریس بازگشت. این نویسنده که به مقاومت فرانسه پیوسته بود، در سال ۱۹۴۴ بار دیگر دستگیر شد، اما دوباره موفق به فرار شد و در آزادسازی پاریس شرکت کرد. نخستین اثر او به نام کمپلکس سزار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد و جایزهی پرایز استاندهال را برایش به ارمغان آورد. او در سال ۱۹۷۸ به عضویت فرهنگستان فرانسه (Académie française) و در ۱۹۹۷ به عضویت آکادمی علوم و هنرهای صربستان درآمد. ژان دوتور در طول زندگی ادبی پربار خود آثار بسیاری نوشت که برخی از شناختهشدهترینِ آنها عبارتند از کمپلکس سزار (۱۹۴۶)، او بانْ بُر؛ صحنههایی از زندگی زیر اشغال (۱۹۵۲)، رمان طنزآمیز «سرِ یک سگ» (۱۹۵۰)، تاکسیهای مارن (۱۹۵۶) و هراسهای عشق (۱۹۶۳). ژان دوتور افزون بر رماننویسی، ترجمههایی از آثار نویسندگانی چون همینگوی، ترومن کاپوتی و جی.کی. چسترتون نیز انجام داد. او که بهعنوان نویسندهای توانا، طنزپرداز و ناظر تیزبین جامعهی فرانسه شناخته میشود، تا پایان عمر به نوشتن ادامه داد و سرانجام در سال ۲۰۱۱ در ۹۱سالگی در پاریس درگذشت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
ژان دوتور در طول زندگی حرفهای خود موفق به دریافت چندین نشان معتبر دولتی و فرهنگی فرانسه شد. او در سال ۱۹۹۴ میلادی نشان شوالیهی هنر و ادبیات (Ordre des Arts et des Lettres) را دریافت کرد؛ سپس در سال ۲۰۰۴ بهعنوان افسر بزرگ لژیون دونور (Grand Officer of the Legion of Honour) که از بالاترین افتخارات ملی فرانسه است، مفتخر شد. این نویسنده به دریافت عنوان فرماندهی نشان ملی شایستگی (Commander of the Ordre national du Mérite) نیز نائل آمد؛ افتخاری که بهعنوان قدردانی از خدمات برجستهاش به فرهنگ و جامعهی فرانسه به او اعطا شد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
فرانسوا موریاک گفته برخی منتقدان او را از خواندن رمان حاضر بازمیداشتند و القا میکردند که میان ژان دوتور و زوج پلیدی که او در این اثر به تصویر کشیده، نوعی همدستیِ مبهم وجود دارد. بااینحال هنگامی که فرانسوا موریاک این رمان را خوانده، احساسی از رهایی در او پدید آمده است. او میگوید نویسندهی این کتابِ ارزشمند انسانی شجاع است.
بخشی از کتاب خانواده پواسونار
«لئون لکوییه پس از محاکمهاش به زندان مرکزی فونتورو فرستاده شد و آنجا همراه محکومان حقوق عرفی و زندانیان سیاسی یاد گرفت پاپوش و جوراب بدوزد. همسلولیاش، شخصی به نام آلبر دولاهوس، دلال بیچارهای بود که شش ماه قبل سعی کرده بود پانصد کیلومتر ریل زنگزده را که به شبکهٔ جنوبغربی راهآهن فرانسه تعلق داشت به ارتش آلمان بفروشد. معاملهای خوب بود؛ این مرد کاردان متأسفانه حریفانی مثل دولت فرانسه و ارتش آلمان داشت. گشتاپو، پس از سه ماه بازجویی، با گذشتی درکنکردنی، او را به دست ادارهٔ امنیت ملی سپرده بود. دولاهوس از افتادن سروکارش به این دو پلیس خاطرهای خوفناک و جنونآمیز در ذهن نگه داشته بود. شلاقهایی را که خورده بود ــــ شکنجههایی مربوط به زمان تفتیش عقاید که دوباره احیا شده بودند ــــ توصیف میکرد و قاهقاه به حماقت مأمورانی میخندید که طبق گفتهٔ خودش «از اول ماجرا تا آخر سرِ کارشان گذاشته بود». آنطور که میگفت، اینها اراذلی بیهمتا بودند که تنها دغدغهشان این بود که بفهمند او، دولاهوس، پولوپلهاش را کجا قایم کرده. اما او که بچه نبود! مخفیگاههای متعددی داشت و فقط جای مبالغ اندک را نشانشان داده بود. عمدهٔ سودش در مکانی مطمئن خوابیده بود. بعد از جنگ این پول را برمیداشت، وقتی «پنج سال حبسش را میکشید». دراینباره جملهای کموبیش عجیب گفت که لبخندی روی لبهای لئون نشاند: «سوئیس جای سگها نیست.»»
حجم
۳۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
