کتاب تحلیل رویا
معرفی کتاب تحلیل رویا
کتاب تحلیل رویا نوشتهٔ کارل گوستاو یونگ و ترجمهٔ رضا رضایی و آزاده شکوهی است و نشر افکار آن را منتشر کرده است. این کتاب درسگفتارهایی در تعبیر و تفسیر رویاست.
درباره کتاب تحلیل رویا
یونگ در سلسله گفتارهای خود عقاید روانشناسانه، روشهای تحلیلی و نیز نظریاتش را دربارهٔ جامعه، فرد، دین، تاریخ و بسیاری موضوعهای دیگر شرح داده است، اما کمتر کسی جز معدودی از پیروانش از این گفتارها خبر داشتهاند. جمع شنوندگان محدود بود و یادداشتهای مختلف افراد علاقهمندِ حاضر در این جلسات بیآنکه منتشر شود صرفاً به طور خصوصی برای عدهٔ انگشتشماری ارسال میشد. مجموع این یادداشتها در کتابخانههای اختصاصی آثار یونگ نیز معمولاً در اختیار کسانی قرار میگرفت که حداقل چند جلسه تحلیل یونگی را پشت سر گذاشته باشند. در آثار منتشرشدهٔ یونگ گهگاه اشاراتی به مطالب این سلسلهگفتارها میشد ولی بهندرت اصل مطالب نقل میشد. البته خود یونگ به این محدودیت راضی بود، اما نهایتاً پذیرفت که این سلسله گفتارها در مجموعه آثارش گنجانده شود.
در اوایل نوامبر ۱۹۲۸، یونگ گفتارهایی را دربارهٔ تحلیل رویا آغاز کرد که کتاب حاضر به آن اختصاص دارد. جلسهها هفتگی بود، ولی وقفههای فصلی یک ماه یا بیشتر هم اتفاق میافتاد، و این سلسله گفتارها تا اواخر ژوئن ۱۹۳۰ ادامه یافت. اعضای جلسات هر چهارشنبه صبحها در اتاقهای باشگاه روانشناسی زوریخ گرد میآمدند. این ساختمان برجداری بود پوشیده از گل و پیچک در گماینده اشتراسه که ادیت راکفلر مک کورمیک برای استفادهٔ این باشگاه خریده بود. اسنادی اداری از گفتارها یا باشگاه بر جای مانده است. طبق یادآوری اعضایی که زندهاند هیچ حق عضویتی پرداخت نمیشد؛ فقط مبلغ مختصری برای چای میپرداختند. حضور در جلسات منوط به اجازهٔ یونگ بود و اعضا یا قبل از آن یا در همان دوره با یونگ یا یکی دیگر از معدود تحلیلگران زوریخ دوره میدیدند. هیچ فهرستی از اسامی اعضا وجود ندارد، ولی در دستنوشتهٔ جلسات نام حدود ۵۰ نفر آمده است که در مباحثات شرکت داشتند. مطمئناً اعضای دیگری هم بودند که در جلسات حرفی نزدند، مانند مریفوت. ثبت سلسله گفتارهای یونگ از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۹ اساساً مرهون تلاش مریفوت است. مریفوت که در ۱۸۷۲ در نیواینگلند به دنیا آمده بود در نقاشی چهره شهرتی بههم زد و به تناوب در نیویورک، پاریس و پکن به سر برد. او با بسیاری از مشاهیر دوستی داشت، از جمله آیزادورا دانکن، هنری جیمز، مبل داج (لوئن بعدی)، گرترود اشتاین، و رابرت ادمند جونز طراح صحنه اهل نیویورک که این یک پس از تحلیل خودش زیر نظر یونگ و تونی وولف، مریفوت را تشویق کرد تا به زوریخ برود. مریفوت در ژانویه ۱۹۲۸ وارد زوریخ شد و بیستوپنج سال بعدی را آنجا ماند. کار تحلیلیاش با یونگ به احتمال زیاد اندکی پس از اقامتش در هتل زوند در کوسناخت آغاز شد و احتمالاً از اولین جلسه، در ماه نوامبر، در گفتارهای تحلیل رویا شرکت کرد.
یادداشتهای گفتارها در میان آثار یونگ اهمیت بسیار دارد. نحوهٔ سخن گفتن یونگ ــ سبک محاورهای او ــ در این گفتارها کاملاً آشکار است. کسانی که او را از نزدیک میشناختند و بهخصوص آنهایی که در جلسههای گفتارها حضور داشتند در این امر اتفاق نظر دارند. یکی از کسانی که در جلسهها شرکت داشت، چنین گفته است: «این یادداشتها انگار از نوار پیاده شدهاند، آن هم در زمانی که هیچکس تصور نمیکرد چیزی به نام نوار ضبط اختراع شود.» مهارت کسانی که یادداشتها را نوشتند موجب این امر شده است. بهخصوص در زمانی که یادداشتبرداری به صورت مفصل انجام میشد و هنوز خبری از شیوههای تندنویسی نبود. کار ویرایشی مریفوت با حفظ امانت، وفاداری به سبک و نیز مضمون گفتارها همراه بود.
خواندن کتاب تحلیل رویا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ روانشناسی تحلیلی و روانکاوی پیشنهاد میکنیم.
درباره کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو یونگ، پسر یک کشیش، در ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۵، در شهر کسویل ایالت تورگوی کشور سوئیس به دنیا آمد. وی در شهر بال به تحصیل پرداخت و در همین شهر درجه دکترای پزشکی را گرفت. او از سال ۱۹۱۰ کار طبی خود را به عنوان روانپزشک آغاز کرد و در بیمارستان روانی بورگهولزلی و درمانگاه روانپزشکی شهر زوریخ، به خدمت دستیاری اشتغال یافت. وی به جز مدت کوتاهی از سال ۱۹۲۱ که در محضر ژانه در پاریس تلمذ میکرد، تا سال ۱۹۰۹ در شهر بال اقامت داشت و در طول این مدت، پس از پایان دورهٔ دستیاری، به عنوان سرپزشک، نخست شاگرد و بعد همکار اوژن بلولر بود. در نتیجهٔ کاوشهای خود در این دوره، با کاربرد روش جدید آزمونهای تداعی وی مقالات چندی منتشر ساخت که شهرتش را گسترش داد و موجب دعوتهای بسیاری برای سخنرانی در خارج از کشور شد و علاوه بر این به درجهٔ دکترای افتخاری دانشگاه کلارگ ماساچوست امریکا نایل آمد.
در طول این دوره، او اساس روانپزشکی تعبیری را بنیان گذاشت و همچنین آنچه را که فروید گفته بود به تجربه تأیید کرد. این مسئله طبیعتاً وی را به کارهای قهرمانی فروید رهنمون شد و این دو، به سال ۱۹۰۷ با یکدیگر ملاقات کردند. دیداری که موجب دوستی و تبادلات فکری چندساله پرثمری شد.
یونگ، سردبیر سالنامهٔ مطالعات روانکاوی و آسیبشناسی روانی که بلولر و فروید پایهگذار آن بودند شد و سرانجام به سال ۱۹۱۷ به سمت رئیس جمعیت جهانی روانکاوی که خود مؤسس آن بود، انتخاب شد.
با وجود این، نشانههای تحول فکری ویژهٔ یونگ، از همان آغاز نمایان شد و نقادی او دربارهٔ فرضیههای فروید، در کتابش به نام روانشناسی ناخودآگاه که به سال ۱۹۱۲ انتشار یافت، اختلاف نظرات آن دو را نشان میدهد، اختلافی که به سال ۱۹۱۳ به جدایی نهایی از فروید و مکتب روانکاوی انجامید. از این زمان به بعد، کار یونگ به نام روانشناسی تحلیلی و گاهی روانشناسی عقده مشهور شد. در سال ۱۹۰۹ از کار خود در بیمارستان روانی بورگهولزلی دست کشید تا مدت بیشتری از وقت خود را به کار علمی در جهت خطوط اساسی نظراتش، نگارش و تحلیل بیماران خصوصی بپردازد. ولیکن تا سال ۱۹۱۳ به عنوان معلم روانپزشکی در دانشگاه زوریخ مشغول تعلیم بود و از این پس به نحو روزافزونی وقت خود را وقف تحقیق در چگونگی ماهیت پدیدههای ناخودآگاه و مسائل سلوک روانشناسی به طور عموم کرد.
تألیفات یونگ، متعدد و گوناگون بود. او همواره نویسندهای فعال و بارور به شمار آمده است، اما در مقام مقایسه با فراوانی آثار او، تعداد اندکی از کتابهایش به انگلیسی برگردانده شده است، هرچند آثار کامل او به طور همزمان در انگلستان و امریکا در دست ترجمه، تنقیح و انتشارند. علاوه بر این، کارهای او تقریبا به همهٔ زبانهای اروپایی ترجمه شدهاند.
کارهای علمی یونگ، دلبستگیهای پهناور او، آمادگیاش به تبادل اندیشه با دیگران باعث شد وی شخصیت پیشوا و راهبری در تحقیقات بینالمللی روانشناسی شود. او زبانشناس عالیای بود (به چهار زبان با لهجه صحیح و دست کم به دو زبان به نحو شایستهای سخن میگفت) و در پذیرش دعوتهایی که از کشورهای خارج میرسید، هیچگونه دشواریای نداشت.
یونگ هرگز در پی گردآوری پیروان نبود و یا هیچ نکوشید که یک دستگاه فکریای برپا سازد که موجب جذب و جلب گروندگان بیشتری گردد. او به کسانی باور داشت که مسائل را برای خود میآزمودند و در صورت امکان به کار میبستند. وی همواره جزمیبودن را رد و طرد میکرد. یونگ تقریباً به رغم خویشتن مکتب تحلیلی را تأسیس کرد، چه بسیاری از گروندگان او از طریق تأیید تجارب خود توسط تعالیم وی و توجیه پرسشهای تاکنون بیپاسخ خود با آنها، به نحو اجتنابناپذیری مجذوب اندیشههای یونگ شده بودند. او سالها برای استفادهٔ تعداد بسیاری از دانشجویان انگلیسیزبان، جلسهٔ علمیای به زبان انگلیسی منعقد و اداره میکرد. وی پس از آنکه از کار سخت و فعال کناره گرفت، یک انستیتوی تعلیماتی در زوریخ برپا داشت که آن را به نام انستیتوی ک. گ. یونگ میخواندند.
امروزه نیز همچنین، انستیتوهای آموزشی، به منظور تعلیم روانشناسی تحلیلی، در لندن، سانفرانسیسکو وجود دارد و تحلیلگران روانی وابسته به مکتب یونگ، در سراسر جهان، این روش معاینه و درمان را به کار میبندند. او در سال ۱۹۶۱ درگذشت.
بخشی از کتاب تحلیل رویا
«دکتر یونگ: خانمها و آقایان، تحلیلِ رویا اساسِ درمان تحلیلی است، زیرا مهمترین ابزار فنی برای راهگشایی به ناخودآگاه است. چنان که میدانید، هدف اصلی در این نوع درمان دستیابی به پیام (ندای) ناخودآگاه است. بیمار معمولاً به این علت به تحلیلگر مراجعه میکند که خود را در برزخ یا بنبست میبیند و هیچ مفری نمییابد، و تصور میکند که پزشک حتماً راه خلاص را میداند. پزشک اگر صادق باشد قبول دارد که خودش هم راه را نمیشناسد. اما پزشکان همه صادق نیستند. همین صدوپنجاه سال پیش پزشکان شعبدهبازانی بودند که بازار مکاره درست میکردند: مثلاً دندان میکشیدند و درمانهای معجزهآسا را به نمایش درمیآوردند، و کارهایی از این قبیل انجام میدادند؛ و این تلقی هنوز هم تا حدودی در حرفهٔ پزشکی رواج دارد. همه جا آدم بد پیدا میشود! در تحلیل باید مراقب باشیم تا مبادا فرض کنیم همه چیز را دربارهٔ بیمار میدانیم یا راه خلاص شدن او از مشکلات را میشناسیم. اگر پزشک نظر خود را دربارهٔ مسئلهٔ بیمار به او بگوید، بیمار از تجویز پزشک تبعیت میکند و خودش تجربه نمیکند. شاید تجویز تا مدتی کارساز باشد. اما با رفتن پزشک، بیمار درمیماند، زیرا هیچ شناختی از خودش ندارد و به شیوهٔ خودش زندگی نمیکند بلکه به شیوهٔ پزشک زندگی میکند. مجبور است برای گرفتن تجویزهای جدید دوباره به پزشک مراجعه کند، و پس از مدتی این امر برای هر دو عذابآور میشود. پس مهم است که پزشک اذعان داشته باشد که نمیداند؛ در این صورت، هر دو آمادهاند تا حقایق بیطرف طبیعت و واقعیات علمی را بپذیرند. نظر آدمی کم و بیش بر قضاوتهای دلبخواهی مبتنی است و ممکن است کاملاً خطا باشد. هیچوقت مطمئن نیستیم که درست میگوییم. پس باید حقایقی را که از رویا برمیآیند بجوییم. رویاها حقایق عینیاند؛ به انتظارات ما پاسخ نمیدهند و ما اختراعشان نکردهایم. اگر کسی بخواهد چیزهای معینی را ببیند، نمیتواند.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۹۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۹۰ صفحه
نظرات کاربران
چرا اینقدر گرونه😱😱😱😱
یا خدا ۲۰۰ تومن؟ نسخه چاپی ۶۰۰ تومن؟ 🥶
اگه با نحوه گفتار یونگ آشنا باشی خیلی خوبه.