کتاب اختلال
معرفی کتاب اختلال
کتاب اختلال داستانی بلند نوشتهٔ هروه لوتلیه و ترجمهٔ شهلا حائری است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب در سال ۲۰۲۰ برندهٔ جایزهٔ ادبی گنکور شد.
درباره کتاب اختلال
آیا ما در زمانی زندگی میکنیم که فقط یک وهم است و در آن هر قرن، در یک پردازشگر کامپیوتر، تنها به اندازهی کسری از ثانیه طول میکشد؟ پس مرگ چیست جز یک End ساده که روی خطوطی از کدهای کامپیوتری نوشته شده است…
اروه لو تلیه، متولد ۲۱ آوریل ۱۹۵۷، نویسنده و زبانشناس فرانسوی است. او در رشتهٔ ریاضیات و روزنامهنگاری تحصیل کرده است و علاوه بر آن در رشتهٔ زبانشناسی مدرک دکتری دارد. رمان اختلال به اعتقاد کارشناسان یکی از مهمترین آثار ادبیات معاصر فرانسه است. این کتاب در سال ۲۰۲۰ برندهٔ جایزهٔ ادبی گنکور شد.
داستان اختلال از این قرار است: مسافران عجیب یک هواپیما پس از یک سفر هوایی، با حقیقتی غیرممکن روبهرو میشوند. اینکه زمان متوقف شده و اتفاقی برایشان افتاده که دیگر هیچچیز مثل قبل نخواهد بود.
شاید خواننده پس از خواندن رمان اختلال از اینکه خودش جای مسافران پرواز پاریس نیویورک نبوده، نفس راحتی بکشد. اما غافلگیری حتی در آخرین صفحهٔ کتاب هم ما را رها نخواهد کرد.
هروه لوتلیه همچون یک نقاش، با ضرباتی کوچک، زندگی ترکیبی غریب از انسانها را به تصویر میکشد، خصوصترین رازهایشان را برملا میکند و واقعهای باورنکردنی را به صورتشان میکوبد. شیوهٔ نویسنده شبیه روایت فیلمنامه سرگرمکننده و جالب است. در اختلال نویسنده گاه با شیطنت و گاه با بیرحمی شخصیتهایش را تمام و کمال با خودشان رو در رو کند.
خواندن کتاب اختلال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای هیجانانگیز و معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اختلال
«کشتن یک نفر اصلاً کاری ندارد. باید بهدقت زیر نظر گرفت، گوشبهزنگ بود، فکر کرد، خیلی زیاد، و درست در زمان مناسب، سربهنیستش کرد. همین. سربهنیستش کرد. باید کاری کرد که دنیا درهم فشرده شود، فشرده شود تا جایی که در لولهٔ یک تفنگ یا نوک یک چاقو متمرکز شود. همین. از خود سؤالنکردن، افسار خود را به دست خشم نسپردن، انتخاب قواعد و با روش حرکتکردن. بلِیک کارش را بلد است و از مدتزمانی چنان طولانی که حتی نمیداند از کِی بلد شده است. پس از آن، بقیهاش خودبهخود میآید.
بلِیک زندگی خود را با مرگ دیگران میسازد. لطفاً درس اخلاق ندهید. اگر بخواهید دربارهٔ اصول اخلاقی بحث کنید، او آماده است با آمار پاسخ دهد. برای اینکه ــ و بلِیک استدلال میکند ــ وقتی یک وزیر بهداشت بودجه را قطع میکند، اینجا یک اسکَنر پزشکی را حذف میکند، آنجا یک پزشک را و در جای دیگر هم بخش احیای مریض را، بهخوبی میداند که زندگی هزاران انسان ناشناس را بهطرز قابلتوجهی کوتاه میکند. همان حرف همیشگی، مسئول، اما نه مقصر. بلِیک کاملاً برعکس است. و بههرحال، مجبور نیست خود را توجیه کند، او اهمیتی نمیدهد.
کشتنْ شغل نیست، نوعی تمایل است. میشود گفت یک حالت روحی. بلِیک یازده سال دارد و نامش بلِیک نیست. او کنار مادرش است، داخل اتومبیل پژو در جادهای نزدیک بوردو. آنها با سرعت زیادی حرکت نمیکنند، سگی از جاده میگذرد، یک تکان ناگهانی آنها را کمی منحرف میکند، مادر فریاد میکشد، ترمز، خیلی محکم، اتومبیل به چپ و راست میپیچد، موتور از کار میافتد. بمون تو ماشین، عزیزم، خدای من، از تو ماشین تکون نخور. بلِیک اطاعت نمیکند، دنبال مادرش میرود. یک سگ گلهٔ اسکاتلندی است با موهای خاکستری، ضربه دندههایش را درهمشکسته است، خونش کنار جاده جاری میشود، ولی نمرده است، زوزه میکشد، مثل نالههای یک نوزاد. مادرْ هراسان به اینسو و آنسو میدود، دستانش را روی چشمان بلِیک میگذارد، جویدهجویده کلماتی بر زبان میآورد، میخواهد به آمبولانس زنگ بزند، ولی مامان، این یه سگه، این فقط یه سگه. نفسِ سگ گله روی آسفالت ترکخورده به شماره میافتد، بدن بیرمق و کجومعوجش زاویهای عجیبوغریب به خود میگیرد، از تکانهایی که نیرویش را تحلیل میبَرد به لرزه افتاده است، جلوی چشمان بلِیک جان میکَند و بلِیک با کنجکاوی نگاه میکند که روح چطور بدن حیوان را ترک میکند. تمام شد. پسرک کمی قیافهٔ اندوهگین به خود میگیرد، یعنی چیزی که به خیال خودش اندوهگین باشد، برای اینکه مادرش را نگران نکند، ولی هیچ احساسی ندارد. مادر، که خشکش زده، آنجا روبهروی لاشهٔ کوچک میماند، بلِیک طاقتش را از دست میدهد، آستین او را میکشد، مامان، زود باش، اینجا موندن هیچ فایدهای نداره، اون مُرده، اونجا، ما باید بریم، فوتبالم دیر میشه.»
حجم
۳۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه