
کتاب قلعه اوترانتو
معرفی کتاب قلعه اوترانتو
کتاب قلعه اوترانتو با عنوان اصلی The castle of Otranto نوشتهٔ «هوراس والپول» و ترجمهٔ «مهرداد وثوقی» است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۱۸ انگلستان قرار گرفته، یک رمان در سبک گوتیک (Gothic) در باب «مانفرد» است که روزی پسر یا ادامهدهندهٔ خاندانش را از دست میدهد. «قلعهٔ اوترانتو» را سرآغاز جدی رمان بهسبک گوتیک و نمونهای موفق از آمیزش سنت، خیال و احساسات انسانی دانستهاند. درونمایههای اصلی این رمان بر پایۀ جدال ابدی میان سرنوشت و اراده، فساد ناشی از قدرت، شکنندگی روح بشر و حضور رازآلود نیروهای ماوری طبیعی شکل گرفته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قلعه اوترانتو اثر هوراس والپول
کتاب «قلعهٔ اوترانتو» (یک حکایت گوتیک) که نخستینبار در سال ۱۷۶۴ میلادی منتشر شده، یک رمان انگلیسی و بهسبک گوتیک (Gothic) است که در قرن ۱۸ میلادی نوشته شده است. این اثر که با مقدمهای به قلم «والتر اسکات» آغاز شده، پنج فصل دارد. «قلعهٔ اوترانتو» نوشتهٔ «هوراس والپول» بهخاطر داستان خیالانگیز و پرهیجانش مهم است؛ البته دلیل دیگرِ اهمیت این اثر این است که از این رمان بهعنوان نخستین رمان گوتیک یاد میشود؛ رمانی در سبکی که تحولی در تاریخ ادبیات مدرن ایجاد کرد. نویسندهٔ این اثر از رمانسهای کهن شوالیهگری الهام گرفته و تحتتأثیر فضای تاریخی، اشرافی و فرهنگی انگلستان قرن ۱۸ میلادی قرار داشته و نتیجه اینکه هوراس والپول سبکی نو پدید آورد که بازتابی از علائق شخصی او به اصلونسب، معماری گوتیک و تاریخ فئودالی است. این رمان در دورانی که آثار داستانی بینابینِ رمانهای سنتی و مدرن بهنوعی دچار فقدان تخیل و کشش شده بودند، روحی تازه به ادبیات داستانی بخشید و با بهرهگیری از عناصر ماورایی، بناهای ترسناک و فضای رازآلود، پایهگذار ژانری شد که بعدها «گوتیک» (Gothic) نام گرفت.
رمان حاضر با پذیرش دخالت نیروهای ماورای طبیعی، روحیۀ خرافی قرونوسطی را بازتاب میدهد. نویسنده با جسارت، عناصر فراطبیعی را با حالوهوای باورهای قرونوسطی ترکیب کرده و برخلاف روشهای امروزی که به ابزارهای توهمزا متوسل میشوند، اثری خلق کرده که فضای اصیل دوران فئودالی را بازمیتاباند. گفته شده است که برخی از عناصر ماورایی این رمان بیش از حد افراطی هستند و تکرارشان ممکن است باعث کاهش تأثیرگذاری شود؛ همچنین صراحت بیش از اندازه در نمایش ارواح (مانند دستوپای غولآسا) از رمزآلودبودن اثر کاسته است. با این وجود، تعداد بسیار رویدادهای شگفتانگیز و چگونگی قرارگیری آنها در طرح کلی داستان، ضعفهای احتمالی را جبران کرده است. سقوط تصویر جد «مانفرد» یا ظاهرشدن اسکلت راهب از جمله صحنههای قوی این رمان هستند.
شخصیتهای رمان حاضر بیشتر نمایندۀ تیپهای کلی هستند تا شخصیتهای فردی. شخصیتهایی چون «مانفرد» با ویژگیهایی همچون قدرت، غرور و جاهطلبی نمونۀ خوبی از اربابان قرونوسطی هستند. در مقابل، «تئودور» قهرمانی جوان و «ماتیلدا» دختری دلنشین است که بیش از معمولِ زنان در چنین داستانهایی جذابیت دارد. هوراس والپول با زبانی ساده و دور از تکلف، اثری پدید آورده که از توصیفهای پر زرقوبرق و طولانی بینیاز است. او قدرت اصلی خود را در دیالوگنویسی نشان داده و بدون استفاده از زبان کهنه و دشوار توانسته فضای قرونوسطی را بهخوبی القا کند. هدف هوراس والپول صرفاً ایجاد ترس از راه عناصر فراطبیعی نبوده، بلکه او میخواسته فضایی واقعی از دوران فئودالی و باورهای مذهبی آن زمان ترسیم کند. روایت او ترکیبی است از دلهره، سنت و خیال است که با بهرهگیری از تداعیگری فضاها همچون قلعهای قدیمی و وهمآلود، احساسی از وحشتِ باورپذیر در خواننده برمیانگیزد. تأثیر شگرف این اثر را در آثار نویسندگانی همچون «مری شلی»، «برام استوکر» و «ادگار آلنپو» مشاهده کردهاند؛ نویسندگانی که همچون هوراس والپول در مرز میان واقعیت و کابوس قدم گذاشتند.
محتوای داستان با حالوهوای قرونوسطی و باورهای معجزهآمیز آن دوران سازگار است، اما فاقد اغراق، زوائد ادبی یا توصیفات اضافی است. پیرنگ داستان منسجم، شخصیتها خوب پرداخته شده و اثر دلهرهبرانگیز است. هرچند شخصیتهای فرعی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، در پیشبرد داستان نقشی کلیدی دارند؛ همچنین باور نویسنده به تأثیر گناهان والدین بر سرنوشت فرزندان، محور اخلاقی رمان حاضر است. با اشاره به اشارات دقیق جغرافیایی و توصیفهای مکانی در متن، گمان بردهاند که این رمان بر اساس رویدادی واقعی در قلعهای مشخص نوشته شده است. اگر چنین باشد، واقعگرایی رمان به جذابیت و تأثیرگذاری آن میافزاید و «قلعۀ اوترانتو» را از یک اثر خیالی صرف فراتر میبرد. گفته شده منبع الهام هوراس والپول در خلق این رمان هولانگیز، کابوسی بوده که شبی در قصر گوتیک بازسازیشدهٔ خود دیده است. این نویسنده ادعا میکرد در کابوسش شبحی را با یک دست زرهی بسیار بزرگ دیده است.
خلاصه داستان قلعه اوترانتو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان «قلعۀ اوترانتو» با حادثهای ناگهانی و شگفتآور آغاز میشود؛ مرگ «کنراد»، تنها پسر «مانفرد». کنراد ارباب مستبد قلعه است که در روز عروسیاش بهشکلی مرموز زیر کلاهخود عظیمی که بیخبر از آسمان سقوط کرده، جان میسپارد. این رویداد آغازی است بر زنجیرهای از رخدادهای ماورای طبیعی که گذشتهای پنهان را در دل دیوارهای سنگی قلعه فاش میسازد و سرنوشت ساکنان آن را دگرگون میکند. مانفرد در هراس از نابودی دودمانش در اقدامی عجولانه و برخلاف خواست دل تصمیم میگیرد عروسِ ازدسترفتهٔ پسرش، «ایزابلا» را به زنی بگیرد، اما ایزابلا که دل در گرو جوانی ناشناس به نام «تئودور» دارد، از این سرنوشت شوم میگریزد و در پیچوخم دالانهای تودرتوی قلعه بهدنبال نجات است. در این مسیر، رازهای فراموششده، هویتهای پنهان و حقیقت شومی که در تاریکیِ دیوارهای قلعه دفن شده، آرامآرام آشکار میشود.
چرا باید کتاب قلعه اوترانتو را بخوانیم؟
کتاب «قلعۀ اوترانتو» اثری بنیادین در تاریخ ادبیات است که دلایل متعددی برای خواندن آن وجود دارد. این رمان آغازگر ژانر گوتیک در ادبیات، تلفیقکنندهٔ واقعگرایی و خیال بهشکلی نوآورانه و ارائهکنندهٔ تصویری از ترس، قدرت و فساد است. با مطالعهٔ این اثر داستانی به سرچشمۀ ادبیات گوتیک و ریشههای ترس ادبی آگاه میشوید. این کتاب در دورههای آموزشی ادبیات در دانشگاههای سراسر جهان تدریس شده است.
کتاب قلعه اوترانتو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۸ انگلستان و قالب رمان در سبک گوتیگ (Gothic)، علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، طرفداران داستانهای ترسناک و ماورای طبیعی و علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ قرونوسطی پیشنهاد میکنیم. اگر به آگاهی از یکی از ریشههای ترس، تراژدی و خیال در ادبیات علاقه دارید، این رمان هولناک را بخوانید.
درباره هوراس والپول
«هوراس والپول» (Horace Walpole)، بنیانگذار ژانر گوتیک در ادبیات در سال ۱۷۱۷ به دنیا آمد و در سال ۱۷۹۷ میلادی درگذشت. این نویسندهٔ انگلیسی فرزند نخستوزیر انگلستان (رابرت والپول) و عضوی از طبقهٔ ممتاز بود. او زندگی خود را وقف پژوهشهای تاریخی، عتیقهشناسی و زیباییشناسی قرونوسطی کرد. در معماری خانهاش سبک گوتیک را احیا و همان حسوحال را در ادبیات پیاده کرد. هوراس والپول با تلفیق تخیل، دانش تاریخی و حساسیت هنریاش اثری خلق کرد که نهفقط میراث گذشته را زنده کرد، بلکه مسیر رماننویسی مدرن را دگرگون ساخت. این اثر «قلعهٔ اوترانتو» نام دارد. نگاه نوآورانۀ نویسنده به تاریخ و هنر در کنار شوق روایتگری، این رمان را به نقطهٔ عطفی در گذار از افسانهسرایی کهن به ادبیات داستانی مدرن بدل کرد. هوراس والپول در رمان «قلعهٔ اوترانتو» کوشید سبک کهن رمانسهای شوالیهای را با عناصر روانشناسانه و واقعیات انسانی رمان مدرن تلفیق کند. او در ابتدا برای درامانماندن از انتقادها، اثر خود را بهصورت ترجمهای ساختگی از زبان ایتالیایی منتشر کرد، اما بعدها در چاپ دوم با افزودن مقدمهای صراحتاً این موضوع را تکذیب کرد. این نویسنده از سال ۱۷۴۱ تا ۱۷۶۸ میلادی عضوی از پارلمان بریتانیا بود. از آثار دیگر این نویسنده میتوان اشاره کرد به کتابهای «The Mysterious Mother: A Tragedy» و «Anecdotes of Painting in England».
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
«هوراس والپول» برندهٔ جوایزی همچون همکار انجمن سلطنتی شد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
واکنشها به رمان «قلعۀ اوترانتو» متنوع بوده است. عدهای آن را ستودند، اما تمسخر دیگران باعث دلخوری نویسنده شده است. محبوبیت و چاپهای مکرر این کتاب نشان داده که اثر با استقبال عمومی مواجه شده است.
- مجلهٔ گاردین این رمان را گاه زننده و گاه هیجانانگیز و سرگرمکننده و اثری دانسته که با ترکیب ژانر رمانس و فراطبیعی به یک شاهکار تصویرسازی خیالی تبدیل شده است.
- «دِوندرا وارما» (Devendra Varma) در یک نقد ادبی تأکید کرده که هوراس والپول با ایجاد حس تعلیق حتی در صحنههای فرعی و بهکارگیری دیالوگهای مقتدرانه، تکنیکی تازه در ساختار رمان ارائه داده است.
- «والتر اسکات» در سال ۱۸۱۱ نوشته است که هوراس والپول شایستهٔ تقدیر است؛ چون توانسته احساس ترس و ترحم را بیدار کند و سبکی منسجم و پرداخته از رفتار قرونوسطی ارائه دهد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
رمان حاضر با عنوان «قلعهٔ اوترانتو (یک روایت گوتیک)» و با ترجمهٔ «کاوه میرعباسی» در نشر قطره (۱۳۹۵ و ۱۳۹۰ و ۱۴۰۳) و با عنوان «قلعهی اوترانتو» و با ترجمهٔ «معصومه صباغنیا» در تبریز (۱۳۹۶) نیز منتشر شده است.
بخشی از کتاب قلعه اوترانتو
«فردریک، بهرغم خشمگین بودن از مانفرد، مقابل هیپولیتا یکپارچه تواضع و نیکخواهی بود؛ لیکن بیش از پیش مفتون وجنات دلربای ماتیلدا شده بود. او، که مشتاق بود آنها را کنار بسترش نگاه دارد، از سرگذشتش برای هیپولیتا گفت. برایش گفت چطور پس از آنکه به اسارت کفار درآمد، دیگر هیچ خبری از دخترش به دستش نرسید تا اینکه در خواب دید دخترش در قلعهای محبوس است و مصیبتهایی بس هولناک تهدیدش میکنند؛ و اینکه اگر آزاد شود و به جنگلی حوالی شهر یافا برود، میتواند خبرهای بیشتری کسب کند. پس وحشتزده از این خواب و ناتوان از اجرای راهکاری که در خواب دیده بود، زنجیرهای اسارت برایش طاقتفرساتر از پیش شد. لیکن در آن هنگام که در افکارش برای آزادی چارهای میجست، خبر مسرتبخشی شنید مبنی بر آنکه نجیبزادگانِ همپیمان، که مشغول جنگ در فلسطین بودند، فدیهاش را پرداخت کردهاند. پس بیدرنگ عازم همان جنگلی شد که در خواب دیده بود.»
حجم
۵۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۵۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه