
کتاب قدرت
معرفی کتاب قدرت
کتاب قدرت نوشتهٔ برتراند راسل و ترجمهٔ نجف دریابندری است. انتشارات خوارزمی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب یکی از مفاهیم اساسی در علوم سیاسی است.
درباره کتاب قدرت
برتراند راسل، فیلسوف برجستهای که شهرتش بیشتر به خاطر آثارش در زمینه مبانی ریاضیات و منطق و تحلیل مسائل متافیزیکی است، در طول زندگی خود به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانهاش نیز علاقه فراوانی داشت و بخش قابل توجهی از وقت خود را به تحلیل این مسائل اختصاص داد. اگرچه نوشتههای سیاسی و اجتماعی او در مقایسه با آثار فلسفیاش در درجهٔ دوم اهمیت قرار میگیرند، اما به دلیل موضوع و زبان سادهتر، طیف وسیعتری از مخاطبان را در بر میگیرند. کتاب قدرت (Power) یکی از همین آثار است که در سال ۱۹۳۸، در بحبوحهٔ تحولات اروپا و پنج سال پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، نوشته شده است. در آن زمان، نگرانی عمیقی از «کاربرد بیرحمانهٔ قدرت» در اروپا وجود داشت که این نگرانی در صفحات کتاب به خوبی منعکس شده است. امروزه و پس از گذشت ۴۰ سال مسئلهٔ قدرت همچنان در نقاط مختلف جهان مطرح است و آنچه در یک جا به نظر مسئلهای قدیمی میرسد، در جای دیگر میتواند موضوع روز باشد. بهویژه آنکه شیوهٔ بحث راسل در این کتاب بیشتر تاریخی است تا تحلیلی و نمونههای تاریخی فراوانی که او از چگونگی تراکم و تبلور قدرت و کاربرد آن ذکر میکند، میتواند برای زمانهای که درگیر این گونه مسائل است، روشنگر باشد.
خواندن کتاب قدرت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطلالعه در باب علوم سیاسی و مفاهیم این حوزه پیشنهاد میکنیم.
درباره برتراند راسل
برتراند راسل در ۱۸ می ۱۸۷۲ به دنیا آمد و در ۲ فوریهٔ ۱۹۷۰ درگذشت. او فیلسوف، منطق دان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات و فعال صلحطلب انگلیسی بود که در قرن بیستم زندگی میکرد. راسل در آغاز جوانی به مطالعهٔ آثاری از «پرسی بیش شلی» روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد؛ سپس به کالج ترینیتی در کمبریج رفت و در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرد. او در سال ۱۹۰۱ «پارادوکس راسل» را کشف کرد و ۷ سال بعد به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد. راسل در طول جنگ جهانی اول بهدلیل مبارزات ضدجنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد. او یکی از فیلسوفان پیشتاز قرن بیستم محسوب میشود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. از برتراند راسل همراه با «گوتلوب فرگه» و «لودویگ ویتگنشتاین» بهعنوان بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میشود. او در سال ۱۹۵۰ بهپاس «آثار متعدد در حمایت از نوع دوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. کتاب «در ستایش بطالت» یکی از آثار مکتوب اوست.
درباره نجف دریابندری
نجف دریابندری مترجم و نویسندهٔ معاصر ایرانی است. نجف دریابندری در ۱ شهریور ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. او دورهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ «۱۷ دی» گذراند و وارد دبیرستان «رازی» شد. او حدود سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و بهدنبال کار رفت. حضور انگلیسیها در تأسیسات نفتی شهر آبادان و تردد آنها در سطح شهر او را به یادگیری زبان انگلیسی علاقهمند س کرد و او بهطور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت. در سال۱۳۳۲ اولین اثر خود را که ترجمهٔ کتاب معروف «وداع با اسلحه»، نوشتهٔ «ارنست همینگوی» بود، برای چاپ به تهران فرستاد. همزمان با چاپ این کتاب، بهدلیل فعالیتهای سیاسی در آبادان به زندان افتاد و بعداز یک سال به زندان تهران منتقل شد. در زندان به فلسفه علاقهمند شد و در مدت حبس، کتاب «تاریخ فلسفهٔ غرب» اثر «برتراند راسل» را ترجمه کرد. او بعداز تحمل چهار سال حبس، در سال ۱۳۳۷ از زندان آزاد شد و به کارهای مختلفی روی آورد و درنهایت به عنوان سردبیر در انتشارات «فرانکلین» مشغول به کار شد. در آنجا به ترجمهٔ آثار ادبی رماننویسان و نمایشنامهنویسان معروف آمریکایی پرداخت و کتاب هایی همچون «پیرمرد و دریا» اثر «ارنست همینگوی» و «هاکلبری فین» اثر «مارک توین» را ترجمه کرد. دریابندری مدت ۱۷ سال با مؤسسه فرانکلین همکاری کرد و در حدود سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با این مؤسسه قطع کرد. پساز آن برای ترجمهٔ متون فیلمهای خارجی با سازمان رادیو - تلویزیون ملی قرارداد بست. پساز انقلاب از این کار کناره گرفت و بهطور جدی به ترجمه و تألیف پرداخت. از جمله آثار او میتوان به ترجمه کتابهای «یک گل سرخ برای امیلی» و «گور به گور» نوشتهٔ «ویلیام فاکنر»، «رگتایم و بیلی باتگیت» اثر «دکتروف»، «معنی هنر» از «هربرت ادوارد رید» و «پیامبر و دیوانه» نوشتهٔ «جبران خلیل جبران» اشاره کرد. او کتاب «مستطاب آشپزی» را نیز به رشتهٔ تحریر درآورده است. نجف دریابندری در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ در تهران چشم از جهان فرو بست.
بخشی از کتاب قدرت
«گذشته از دولت سازمانهایی که قانون بهآنها اجازهٔ فعالیت میدهد دارای اقتدارهایی هستند که حدود دقیق آنها را قانون معین میکند. اگر شما وکیل یا پزشک یا گردانندهٔ مسابقهٔ اسبدوانی باشید، قانون میتواند از شما سلب صلاحیت یا خلع جواز کند. این مجازاتها همراه با سرشکستگی است و ممکن است اسباب زیان مالی سنگین هم باشد. اما شما هر قدر هم در صنف خود بدنام باشید، همکارانتان بیش از این کاری نمیتوانند بکنند که شما را از ادامهدادن شغل خود محروم سازند. اگر سیاستمدار باشید، باید جزئی از دستگاه سیاست بشماربروید، ولی کسی نمیتواند شما را از پیوستن بهیک حزب دیگر یا در پیش گرفتن یک زندگی آرام دور از جنجال انتخابات، بازدارد. اقتدارهایی که سازمانهای غیر از دولت بر اعضای خود دارند متکی بر حق اخراج اعضاست، و بهنسبت درجهٔ بدنامی یا زیان مالی که از اخراج حاصل میشود ممکن است سنگین یا سبک باشد.
اقتدارهای دولت بر شهروندانش، برعکس، نامحدود است؛ مگر تا حدی که مفاد قانون اساسی بازداشت و سلب مالکیت را منع کردهباشد. در ایالات متحد امریکا، هیچ کس را نمیتوان از زندگی، آزادی، یا مال خود محروم ساخت مگر بهحکم قانون، یعنی اینکه مقامات قضایی اثبات کنند که آن شخص مرتکب جرمی شدهاست که قبلاً قانون مجازات آن را معین کردهاست. در انگلستان، اقتدارهای قوهٔ مجریه بههمین ترتیب محدود است، ولی قوهٔ مقننه قدرت مطلق دارد: این قوه میتواند قانونی بگذراند که آقای فلان باید اعدام شود، یا داراییاش را مصادره کنند، بدون اینکه لازم باشد اثبات کنند که این شخص مرتکب جرمی شدهاست. همین اقتدار، به صورت لایحهٔ سلب حقوق اشخاص، یکی از وسایلی بود که پارلمان انگلستان را بر دولت مسلط ساخت. در هندوستان و در کشورهای تکقدرتی، این اقتدار ازان قوهٔ مجریه است و آزادانه بکارمیرود. این امر بر سنت استوار است، و هر کجا دولت این قدرت مطلق را از دست دادهباشد علت آن نظریهٔ حقوق بشر بودهاست.
تعریف اقتدارهای سازمانها بر غیر اعضا بهاین آسانی نیست. اقتدارهای دولت در رابطه با خارجیان بر جنگ و تهدید بهجنگ وابسته است؛ این نکته حتی در اموری مانند حقوق گمرکی و قوانین مهاجرت نیز صادق است؛ در چین هر دوی این امور با پیمانهایی تنظیم شدند که دولت بر اثر شکست نظامی ناگزیر از امضای آنها شد. قدرت یک دولت بر دولت دیگر را هیچ چیزی جز کمبود نیروی نظامی محدود نمیسازد؛ اگر یک دولت نیروی کافی در اختیار داشتهباشد حتی ممکن است فرمان امحای تمامی جمعیت یک کشور دیگر را صادر کند، و این امری است که بارها رویدادهاست. برای مثال بهاین چند مورد توجه کنید: کتاب یوشع در عهد عتیق، اسارت قوم یهود در بابل، و محدودشدن سرخپوستانی که در امریکای شمالی از قتل عام جان بدربردهاند در اردوگاههای خاص آنها.»
حجم
۲۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۲۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه