نجف دریابندری
در گرمای تابستان سال ۱۳۰۸، در شهر نفتخیز آبادان، نوزادی به دنیا آمد که سرنوشتش با کلمات گره خورده بود. نجف دریابندری (Najaf Daryabandari) فرزند ناخدا خلف دریابندری و مریم، از همان ابتدا در دریای فرهنگ و ادب غوطهور شد. کسی نمیدانست که این کودک روزی به یکی از بزرگترین شخصیتهای ادبی ایران تبدیل خواهد شد و با آثارش، نهتنها در عرصهی ترجمه، بلکه در قلمرو نویسندگی و نقد ادبی، تأثیری ماندگار بر فرهنگ و ادبیات فارسی خواهد گذاشت.
بیوگرافی نجف دریابندری
نجف دوران کودکی خود را در محلهی «حمام جرمنی» آبادان گذراند. این محله، با کوچههای باریک و خانههای قدیمیاش، شاهد بازیها و کنجکاویهای کودکی بود که قرار بود روزی دنیای ادبیات را متحول کند. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی ۱۷ دی سپری کرد؛ جایی که اولین جرقههای عشق به کلمات در ذهنش روشن شد.
پس از ورود به دبیرستان رازی، نجف با چالشی بزرگ روبهرو شد. در سال سوم دبیرستان، احساس کرد که نظام آموزشی رسمی نمیتواند پاسخگوی عطش او برای دانش و ادبیات باشد. پس تصمیمی جسورانه و نامعمول گرفت: ترک مدرسه. این تصمیم که میتوانست برای بسیاری فاجعهبار باشد، برای نجف سرآغاز سفری شگفتانگیز در دنیای کلمات و اندیشهها شد.
دریابندری چطور با فرهنگ انگلیسی آشنا شد؟
پس از ترک تحصیل، نجف به استخدام شرکت نفت درآمد. این شغل، علیرغم دوری از دنیای ادبیات، فرصتی طلایی برای او فراهم کرد تا با فرهنگ انگلیسیها از نزدیک آشنا شود. این آشنایی، بذر عشق به زبان انگلیسی و ادبیات جهان را در دل نجف کاشت، بذری که بعدها به درختی تنومند در باغ ترجمهی ادبی ایران تبدیل شد.
اولین قدمهای نجف دریابندری در ترجمه
سال ۱۳۳۱ نقطهی عطفی در زندگی نجف دریابندری بود. او در این سال، اولین ترجمهاش را منتشر کرد: وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی. این ترجمه که با استقبالی گسترده روبهرو شد، نشان داد دریابندری استعدادی ذاتی در انتقال مفاهیم و احساسات از زبانی به زبان دیگر دارد. او توانست روح داستان همینگوی را به زبان فارسی منتقل کند، کاری که تا آن زمان کمتر مترجمی از پس آن برآمده بود.
نجف دریابندری در زندان
اما زندگی همیشه بر وفق مراد نیست. در همان سالها، بهدلیل عضویت در حزب توده، نجف دستگیر و ابتدا به اعدام محکوم شد. این دوْر سیاه زندگی او که میتوانست پایان راه باشد، به یکی از پربارترین دورههای زندگیاش تبدیل شد. حکم اعدام به چهار سال زندان تقلیل یافت و نجف این فرصت را غنیمت شمرد تا به مطالعه و ترجمه بپردازد.
در سلول زندان، جایی که بسیاری روحیهی خود را میبازند، نجف دریابندری به شکوفایی رسید. او در این دوران به ترجمهی کتابهای فلسفی و ادبی پرداخت. یکی از مهمترین آثاری که در این دوره ترجمه کرد، تاریخ فلسفهی غرب اثر برتراند راسل بود. این ترجمه نهتنها دانش فلسفی نجف را عمق بخشید، بلکه به او آموخت چگونه مفاهیم پیچیده را به زبانی ساده و قابلفهم برای مخاطب فارسیزبان بیان کند.
دوران طلایی ترجمهی نجف دریابندری
پس از آزادی در سال ۱۳۳۷، نجف وارد مرحلهی جدیدی از زندگی حرفهای شد. او بهعنوان سرپرست انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد، جایی که فرصت یافت استعدادش را در ترجمهی آثار بزرگ ادبی جهان به نمایش بگذارد. تسلط او بر زبان فارسی و انگلیسی، همراه با درک عمیقش از فرهنگ و ادبیات، او را به مترجمی بینظیر تبدیل کرد.
فراتر از ترجمه: نجف دریابندریِ نویسنده و منتقد
اما نجف دریابندری صرفاً مترجم نبود. او قلمی توانا در نویسندگی و نقد ادبی نیز داشت. نقدهای صریح و بیپردهاش بر آثار دیگر نویسندگان، از جمله انتقاداتش به بوف کور صادق هدایت و ملکوت بهرام صادقی، نشان از شجاعت و صداقت او در عرصهی ادبیات داشت. این نقدها، اگرچه گاه جنجالبرانگیز بودند، اما همواره بر پایهی دانش عمیق و درک گستردهی او از ادبیات استوار بودند.
یکی از جالبترین آثار نجف دریابندری «کتاب مستطاب آشپزی» است که با همکاری همسرش، فهیمه راستکار، نوشته شد. این کتاب فراتر از یک کتاب آشپزی ساده است: اثری است که فرهنگ غذایی ایران را به تصویر میکشد. این کتاب چنان تأثیرگذار بود که بهعنوان «گنجینهی زندهی بشری در میراث خوراک» به ثبت رسید. دریابندری با این اثر نشان داد که چگونه میتوان از دریچهی خوراک، فرهنگ ملتی را شناخت و به تصویر کشید.
شخصیت نجف دریابندری: مردی خوشمشرب و باکلاس
نجف دریابندری تنها بهخاطر آثارش شناخته نمیشد؛ شخصیت جذاب و دوستداشتنی او نیز زبانزد خاص و عام بود. او بهعنوان فردی خوشمشرب و باکلاس شناخته میشد. مهماننوازی و شوخطبعی او باعث محبوبیتش در میان دوستان و همکاران شده بود. دریابندری با وجود جایگاه والایش در عرصهی ادبیات، همواره فروتن و مهربان باقی ماند.
دریابندری و همینگوی: پیوندی ناگسستنی
یکی از مهمترین خدمات دریابندری به ادبیات ایران، معرفی ارنست همینگوی به خوانندگان فارسیزبان بود. ترجمهی وداع با اسلحه در سال ۱۳۳۱، آغازگر موجی از علاقه به آثار همینگوی در ایران شد. دریابندری با درک عمیق خود از سبک نویسندگی همینگوی، توانست روح و جان نثر او را به زبان فارسی منتقل کند. این ترجمه و ترجمههای بعدی او از آثار همینگوی، مانند پیرمرد و دریا، تأثیر عمیقی بر نسل جدید نویسندگان ایرانی گذاشت.
دیدار نجف دریابندری با برتراند راسل: لحظهای تاریخی
در سال ۱۳۴۲، دریابندری فرصتی یافت تا با برتراند راسل، فیلسوف بزرگ انگلیسی که کتابش را ترجمه کرده بود، دیدار کند. این دیدار نهتنها برای دریابندری، بلکه برای جامعه روشنفکری ایران نیز اهمیت زیادی داشت. گزارش این دیدار، که دریابندری آن را منتشر کرد، به درک عمیقتر اندیشههای راسل در ایران کمک کرد.
نقش دریابندری در انتشارات فرانکلین
پس از آزادی از زندان، دریابندری به مدت ۱۷ سال در مؤسسهی انتشارات فرانکلین فعالیت کرد. این دوره یکی از پربارترین دورههای کاری او بود. او در این مدت نهتنها به ترجمهی آثار مهم ادبی پرداخت، بلکه در مقام سردبیر، نقش مهمی در انتخاب و معرفی آثار ارزشمند ادبی جهان به خوانندگان ایرانی داشت.
ارتباط نجف دریابندری و سینما: پیوند ادبیات و هنر هفتم
علاقهی دریابندری به سینما و تسلطش بر زبان انگلیسی، او را به عرصهی دوبله فیلمهای خارجی نیز کشاند. او پس از ترک انتشارات فرانکلین، مدتی در تلویزیون مشغول به کار شد و در دوبلهی فیلمهای خارجی نقش داشت. این تجربه، درک او از هنر روایت و دیالوگنویسی را عمق بخشید و بر کیفیت ترجمههای ادبیاش تأثیر مثبت گذاشت.
نقدهای ادبی دریابندری: شجاعت در بیان عقیده
دریابندری علاوه بر ترجمه و نویسندگی، منتقدی صریح و بیپرده نیز بود. نقدهای او بر آثار نویسندگان مطرح ایرانی، از جمله صادق هدایت و بهرام صادقی، گاه جنجالبرانگیز بود اما همواره بر پایهی دانش عمیق و درک گستردهی او از ادبیات استوار بود. این نقدها نهتنها باعث شهرت بیشتر دریابندری شد، بلکه به غنای گفتمان ادبی در ایران نیز کمک کرد.
نجف دریابندری مترجم شاخص در ایران
دریابندری با ترجمهی ماندگار خود از کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، یکی از درخشانترین نمونههای ترجمهی ادبی را به زبان فارسی ارائه داده است. این ترجمه که از دههی ۱۳۴۰ تاکنون بارها تجدید چاپ شده، به دلیل زبان روان و سلیس، حفظ لحن اصلی داستان، دقت در انتخاب واژگان و توانایی در انتقال احساسات و فضای اثر، همواره مورد تحسین خوانندگان و منتقدان بوده است. دریابندری با حفظ ریتم جملات همینگوی و توجه ویژه به جزئیات فنی مربوط به ماهیگیری و دریانوردی، توانسته ترجمهای ارائه دهد که نهتنها محتوا و روح اثر اصلی را بهخوبی منتقل میکند، بلکه خود بهعنوان اثری ادبی در زبان فارسی جایگاهی ویژه یافته است. این ترجمه علاوه بر معرفی یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به فارسیزبانان، بر شیوهی ترجمهی آثار ادبی در ایران نیز تأثیری ماندگار گذاشته و شاخصی برای سنجش کیفیت ترجمههای ادبی شناخته میشود.
پیشگفتارهایی بهمثابهی دریچهای به جهان کتاب
نجف دریابندری در پیشگفتارهای ترجمههایش، بهویژه برای آثار کلاسیک و مهم ادبیات جهان، نکات ارزشمند و عمیقی را مطرح کرده است. این پیشگفتارها صرفاً مقدمهای بر اثر ترجمه شده نبودند؛ بلکه متونی آموزنده و روشنگر در حوزهی نقد ادبی و ترجمهشناسی محسوب میشوند. دریابندری در این پیشگفتارها معمولاً به چند موضوع کلیدی میپرداخت: ابتدا زمینهی تاریخی و فرهنگی اثر را توضیح میداد و جایگاه نویسنده را در ادبیات جهان مشخص میکرد. سپس به تحلیل سبک نگارش، مضامین اصلی و ویژگیهای برجستهی اثر میپرداخت. بخش مهم دیگری از این پیشگفتارها، توضیح دربارهی چالشهای ترجمهی اثر و رویکرد او در مواجهه با این چالشها بود. دریابندری با صداقت و دقت، دشواریهای ترجمهی برخی اصطلاحات، عبارات یا مفاهیم خاص را بیان میکرد و توضیح میداد که چگونه سعی کرده این موارد را به بهترین شکل به فارسی برگرداند. او همچنین گاهی به مقایسهی ترجمهی خود با سایر ترجمههای موجود از همان اثر میپرداخت و دلایل انتخابهای خود را شرح میداد. این پیشگفتارها هم درکی عمیق از اثر به خواننده میدادند و هم دریچهای به دنیای پیچیده و ظریف ترجمهی ادبی میگشودند و برای علاقهمندان به ترجمه و ادبیات، منبعی غنی از دانش و بینش به شمار میروند.
زندگی شخصی نجف دریابندری: مردی با دو عشق
زندگی شخصی دریابندری نیز مانند زندگی حرفهایاش پر فراز و نشیب بود. او دو بار ازدواج کرد. همسر اولش ژانت د. لازاریان بود که از او دو فرزند به نامهای نوشین و آرش داشت. همسر دومش، فهیمه راستکار که همکار او در نوشتن کتاب مستطاب آشپزی بود، برایش فرزندی به نام سهراب به ارمغان آورد. این دو ازدواج، هر کدام بهنوعی، بر زندگی حرفهای و آثار دریابندری تأثیر گذاشتند.
سالهای پایانی نجف دریابندری: مبارزه با بیماری
در آبان ۱۳۹۳، دریابندری به دلیل سکتهی مغزی در بیمارستان بستری شد. این بیماری اگرچه توان جسمی او را کاهش داد، اما نتوانست روح پویا و ذهن خلاق او را از کار بیندازد. او تا آخرین روزهای زندگیاش همچنان به مطالعه و نوشتن علاقهمند بود.
میراث جاودان نجف دریابندری
نجف دریابندری در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، در سن ۹۰سالگی در تهران درگذشت. اما میراث او همچنان زنده و پویاست. آثار او، از ترجمههای ادبی گرفته تا نوشتههای انتقادی و حتی کتاب آشپزیاش، همچنان خوانده میشوند و الهامبخش نسلهای جدید هستند.
نجف دریابندری مردی بود که با کلمات زندگی کرد و به واسطهی کلمات، زندگی بخشید. او با ترجمههایش، دنیای ادبیات جهان را به روی خوانندگان فارسیزبان گشود و با نقدهایش، افقهای تازهای را در برابر نویسندگان و منتقدان ایرانی قرار داد. دریابندری نشان داد که چگونه میتوان با عشق به ادبیات و تلاش مداوم، از پسر نوجوانی که مدرسه را ترک کرد، به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای ادبی یک ملت تبدیل شد.
امروز، وقتی نام نجف دریابندری را میشنویم، تنها نام یک مترجم یا نویسنده به ذهنمان نمیآید. ما یاد مردی میافتیم که زندگیاش را وقف غنیسازی فرهنگ و ادب فارسی کرد. او پلی بود میان فرهنگ ایران و جهان و نامش همواره یادآور عشق به دانش، ادبیات و زبان خواهد بود. میراث نجف دریابندری، فراتر از کتابها و ترجمههایش، الهامبخش نسلهای آینده برای پیگیری اشتیاقشان و تلاش برای غنیسازی فرهنگ و ادب خواهد بود.