کتاب رایحه زمان
معرفی کتاب رایحه زمان
کتاب رایحه زمان نوشتهٔ بیونگ چول هان و ترجمهٔ فریدا فرنودفر است. نشر چرخ این کتاب را منتشر کرده است. این اثر جستاری فلسفی در باب هنر درنگ کردن است.
درباره کتاب رایحه زمان
بیونگ چول هان در کتاب رایحه زمان جستاری فلسفی در باب هنر درنگ کردن نگاشت است. او در این جستار به بحران انسان امروزی در ادراک زمان پرداخته است. نویسندهٔ کتاب در همان صفحات آغازین ادعا کرده که ما زمان را ناپیوسته، نابهنگام، بیرایحه و بیجهت درک میکنیم و از آنجا که این زمان فاقد هرگونه ضرباهنگ و کشش روایی است، نمیتواند ما را برای مدت طولانی راضی نگه دارد و به زندگیمان معنا ببخشد. از اینرو پیوسته در حال تغذیه کردن از چیزهای جدید هستیم و خود را با لایههای بسیار سطحیتر و موقتیترِ زندگی سرگرم میکنیم و بر این باور خاماندیشانه هستیم که با شتاب در لذتجویی از امکانات زندگی، با افزایش تجربیات زیستهمان، زندگیای کاملتر و غنیتر برای خود رقم خواهیم زد. حال آنکه به گفتهٔ بیونگچول هان، توالی سریع رخدادها چون به خلق چیزی نو و امری ماندگاری نمیانجامند، به کاملتر شدن زندگی انسان امروزی کمکی نخواهد کرد و آن را از معنا تهیتر میسازد. انسان امروزی گمان میکند که با مشغول ساختن خود در انبوه فعالیتها و ماجراجوییهای متنوع و از این شاخه به آن شاخه پریدنها در حال سر کشیدن شراب ناب زندگی است، اما افسوس که حتی ذرهای از مزهٔ آن را روی زبان خود احساس نمیکند. این اثر نخستینبار در سال ۲۰۰۹ از سوی انتشارات ترنسکریپت در شهر بیلِفِلد آلمان منتشر و از آن پس به زبانهای متعدد دنیا ترجمه شد. ترجمهٔ فارسی بر مبنای متن اصلی آلمانی صورت گرفته است.
خواندن کتاب رایحه زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ در باب اداراک زمان و علاقهمندان به جستارهای فلسفی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رایحه زمان
«هستی و زمان مبتنی بر این بینش مختص به زمانهاش است که از دست دادن معناداریِ تاریخی به فروپاشیدن زمان به قالب توالی شتابندهای از رخدادهای مجزا منجر میشود، به طوری که زمان به دلیل فقدان نیروی گرانشی یا لنگر انداختن در معنا، بیوقفه و بدون غایت بهسرعت پیش میتازد. راهکار هایدگر در خصوص زمان عبارت است از لنگر انداختن دوبارهٔ زمان، اعطای معنا به آن، اعطای نقطهٔ اتکای جدیدی به آن، از نو قرار دادن آن در مسیر تاریخی ــ به گونهای که زمان در یک توالی بیمعنا و شتابنده از رخدادها پراکنده نشود. هایدگر در برابر پایان تهدیدآمیز تاریخ، قاطعانه، به خود تاریخ استناد میکند. بااینحال بهخوبی میداند که نیروی گرانشی ــ یا معناداری تاریخی که باید زمان را به حالت تعادل بازگرداند ــ نمیتواند از سنخ الاهیات یا غایتباوری باشد. از اینروست که او، به جای آن، به برداشتی اگزیستانسیالیستی از تاریخ بازمیگردد. نیروی کشش تاریخی از تأکید بر خود نشئت میگیرد. هایدگر با ادغام افقهای زمانی، از طریق نسبتشان با خود، زمان را متمرکز میکند. تاریخ، به مثابهٔ زمانِ هدایتشده، از زمان در برابر فروپاشی و متلاشی شدنش به توالی صرفِ لحظههای اکنونِ ناپیوسته محافظت میکند. اما این خود است که جهت میدهد. «پایداری خود» این ماهیتِ تاریخمندی اصیل، دیرندی است که نمیگذرد، سپری نمیشود. کسی که به نحو اصیل وجود دارد بهاصطلاح همیشه از زمان برخوردار است. او پیوسته وقت دارد، زیرا زمانْ خود است. او زمان را از دست نمیدهد، چرا که نمیخواهد خود را از دست دهد: «همانطور که اگزیندهٔ ناخودینه دائماً زمان را گم [= تلف] میکند و هرگز وقت “ندارد”، مشخصهٔ بارز زمانمندی اگزیستانس خودینه این است که در مصممیت هرگز زمان را گم نمیکند و همیشه وقت دارد.» در مقابل، ضیق زمان نشانهٔ وجود غیراصیل است. دازاین در وجود غیراصیل و ناخودینهاش زمان خود را تلف میکند، زیرا خود را در جهان گم میکند: فرد غیرمصمم با گم کردن خود در انبوهی از مشاغل زمان خود را در آنها تلف میکند. از اینرو، چنین میگوید: «من وقت ندارم.» راهکار زمانی هایدگر در نهایت عبارت است از تبدیل «وقت ندارم» به «همیشه وقت دارم». این راهکاری مبتنی بر دیرند و تداوم است؛ تلاشی است در جهت از نو بازیافتن سلطهٔ ازدسترفته بر زمان ــ آن هم از طریق بسیج و تجهیزِ اگزیستانسیلی خود»
حجم
۱۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه