کتاب هومو ساکر
معرفی کتاب هومو ساکر
کتاب هومو ساکر نوشتهٔ جورجو آگامبن و ترجمهٔ سیدمحمدجواد سیدی است. نشر نو این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب قدرت حاکم و حیات برهنه است.
درباره کتاب هومو ساکر
کتاب هومو ساکر رسالهای فلسفی نوشتهٔ جورجو آگامبن است. هومو ساکر که در زبان لاتین بهمعنای «انسان مقدس» است، در حقوق روم قدیم به کسی اطلاق میشد که اگر کسی او را میکشت قاتل به شمار نمیآمد و با این حال امکان قربانیکردن او نیز وجود نداشت. به این قرار، انسان مقدس در چارچوب قوانین روم شخصی بود که بیرون از دایرهٔ قانون قرار میگرفت. آگامبن این مثال و مفهوم را برای فهم رمز سیاست در دنیای مدرن احیا کرده است. جورجو آگامبن در اثر حاضر کوشیده مسئلهٔ امکانِ محض و بالقوگی و قدرت را به مسئلهٔ اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری ویژه پیوند بزند. این نویسنده با تکیه بر تحلیل کتاب «زیستسیاست» نوشتهٔ «میشل فوکو» و با دیدی گسترده و دقیق حضور مخفی یا ضمنیِ برداشتی از زیستسیاست را در تاریخ نظریهٔ سنتیِ سیاست مورد بررسی قرار داده است. او با نیمنگاهی به کهنترین رسالههای نظریهٔ سیاست بهویژه در تلقی ارسطو از انسان در مقام حیوان سیاسی (یا شهرنشین) و در سرتاسر تاریخ تفکر غرب دربارهٔ حاکمیت (خواه حاکمیت پادشاهان خواه حاکمیت دولتها) تا به امروز برداشتی از قدرت مستتر ارائه کرده است؛ قدرتی مستولی بر زندگی انسان. با او همراه شوید.
خواندن کتاب هومو ساکر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب قدرت حاکم و حیات برهنه و فلسفهٔ مدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره جورجو آگامبن
جورجو آگامبن (Giorgio Agamben) در سال ۱۹۴۲ میلادی در رم در ایتالیا به دنیا آمد. او فیلسوف و نویسندهٔ معاصر ایتالیایی است. مهمترین آثارش «اجتماع آینده»، «هومو ساکر» (Homo Sacer)، «کودکی و تاریخ»، «زبان و مرگ»، «وسایل بیهدف»، «پایان شعر»، «امر گشوده: انسان و حیوان و وضعیت استثنایی» بوده است.
بخشی از کتاب هومو ساکر
«۱.۶ «کل شخصیت هومو ساکر نشان میدهد که او بر خاک نظم حقوقیِ برساخته زاده نشده است، بلکه سابقهٔ آن به دوران زندگی پیشااجتماعی نیز میرسد. هومو ساکر بخشی از زندگی بدوی مردمان هندواروپایی است.... یاغی و قانونشکن (wargus، vargr، گرگ و در معنای دینی، گرگ مقدس، vargr y veum) در عقاید ژرمنی و اسکاندیناویایی باستان، بیشک از خویشاوندان هومو ساکر هستند.... آنچه از منظر روم باستان امری ناممکن محسوب میشد (قتل محکوم بدون مجوز قاضی و قانون) در میان اقوام ژرمنی باستان واقعیتی مسلّم بود» (Jhering, L’esprit du droit romain, p. ۲۸۲).
رودولف یرینگ [در کتاب روح حقوق رومی] با این کلمات نخستین بار فیگور هومو ساکر را به فیگور وارگوس (wargus)، یا گرگمرد و Friedlos، «انسانی که از صلح [اجتماع] بهرهمند نیست» (در قانون ژرمنی) نزدیک کرد. در نتیجه او sacratio [تقدس] را در بستر آموزهٔ Friedlosigkeit [بیبهرگی از صلح] قرار داد که ویلهلم ادوارد ویلدا در اواسط سدهٔ نوزدهم تشریح کرده بود. بر مبنای این آموزه، قانون ژرمنی باستان بر پایهٔ مفهوم صلح (Fried) و در تناظر با آن، حذف مجرم از اجتماع بنا شده بود. مجرم بدین ترتیب بدل به friedlos میشد، یعنی بیبهره از [موهبت] صلح، کسی که هر کس مجاز بود او را بکشد بدون اینکه مرتکب قتل شود. منع قرونوسطایی نیز ویژگیهای مشابهی دارد: یاغی را میشد کشت (bannire idem est qoud dicere quilibet possit eum offendere، «منع و نفی بلد شخص بدین معناست که هرکس میتواند او را بکشد» [Cavalca, Il bando, p. ۴۲]) یا حتی پیشاپیش او را مرده تلقی کرد (exbannitus as mortem de sua civitae debet haberi pro mortuo، «هر محکوم به مرگی را که نفی بلد شود باید مرده پنداشت» [ibid, p. ۵۰]).
منابع ژرمنی و انگلوساکسون بر منزلت حدی یاغی تأکید دارند وقتی یاغی را همچون گرگمرد تعریف میکنند (wargus، werwolf یا گرگانسان، اصطلاح لاتین garulphus، که واژهٔ ریشهٔ فرانسوی loup garou، «گرگانسان»، از آن مشتق شده است): در نتیجه در حقوق سالیک و حقوق ریپواری از فرمول wargus sit, hoc est expulsus [تبعیدی در حکم گرگمرد است] به معنایی استفاده میشود که یادآور sacer esto [تقدس] است که بر طبق حکم آن انسان مقدس را میشد کشت و قوانین ادوارد اعترافنیوش یاغی را wulfesheud میخوانند (سرِ گرگ) و او را به گرگانسان تشبیه میکنند («وی از روزی که تبعید شود همچون انسانی است با سر گرگ، که انگلیسیها به آن میگویند wulfesheud»). بنابراین آنچه میبایست در ناخودآگاه جمعی همچون ترکیبی هیولاوش از حیوان و انسان باقی بماند، موجودی که نیمی از آن در جنگل بود و نیمی در شهر ــ یعنی گرگانسان ــ بدین ترتیب برآمده از فیگور انسانی است که نفی بلد شده است. آنچه اهمیت دارد این است که چنین انسانی نه همچون گرگمرد بلکه همچون گرگ تعریف میشود (اصطلاح caput lupinum [سر گرگ] به لحاظ صوری همچون یک بند قانونی است). زندگی یاغی، همچون زندگی مرد مقدس، بخشی از طبیعت حیوانی نیست که هیچ ارتباطی به قانون و شهر نداشته باشد. بلکه زندگی یاغی آستانهٔ تمییزناپذیری و گذار بین حیوان و انسان، فوزیس و نوموس، طرد و اندراج است: زندگی یاغی زندگی loup garou، گرگانسان، است که دقیقاً نه انسان است نه سبع و به شکلی پارادوکسیکال درون هر دو قلمرو اقامت دارد اما به هیچکدام تعلق ندارد.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه