
کتاب ساغر بی باده
معرفی کتاب ساغر بی باده
ساغر بیباده مجموعهای از شعرهای بهرام نوذری است که انتشارات نسل روشن آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب شعر سپید سروده شده و دغدغههای شاعر را در بستر زندگی معاصر، تنهایی، عشق، مرگ و عبور از روزمرگیها به تصویر میکشد. زبان شاعرانه و تصاویر بدیع، فضای خاصی را در این اثر رقم زدهاند که مخاطب را به تامل در تجربههای زیسته و احساسات انسانی دعوت میکند. ساغر بیباده با نگاهی نو به مفاهیم آشنا، تلاش دارد تا لایههای پنهان احساسات و اندیشههای فردی و جمعی را واکاوی کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ساغر بی باده
ساغر بیباده اثری از بهرام نوذری است که در قالب شعر سپید سروده شده و فضای ذهنی و عاطفی شاعر را در مواجهه با جهان پیرامونش بازتاب میدهد. این مجموعه، با کنار هم قرار دادن شعرهایی که هرکدام روایتگر لحظهای از زندگی، خاطره یا تامل شاعرانهاند، تصویری چندلایه از دغدغههای انسانی ارائه داده است. موضوعاتی چون تنهایی، عبور از خاطرات، جستوجوی معنا در روزمرگی، و مواجهه با مرگ و عشق، در سراسر کتاب جریان دارند. ساختار کتاب مبتنی بر قطعات مستقل اما مرتبط است که هرکدام با زبانی تصویری و گاه نمادین، تجربهای خاص را بیان میکنند. ساغر بیباده نهتنها به احساسات فردی میپردازد، بلکه نگاهی به وضعیت انسان معاصر و چالشهای او در دنیای مدرن دارد. بهرام نوذری در این مجموعه، با بهرهگیری از تصاویر تازه و زبان موجز، تلاش کرده است تا تجربههای زیسته را به شعر بدل کند و مخاطب را به همدلی و تامل فراخواند.
چرا باید کتاب ساغر بی باده را بخوانیم؟
ساغر بیباده با زبان تصویری و نگاه متفاوتش به مفاهیم آشنا، فرصتی برای تجربهی دوبارهی احساسات انسانی فراهم کرده است. این کتاب، با عبور از کلیشههای رایج، به لایههای پنهان تنهایی، عشق، مرگ و امید میپردازد و مخاطب را به تامل در زندگی روزمره و معنای آن دعوت میکند. تصاویر بدیع و فضای خاص شعرها، امکان همذاتپنداری و کشف زوایای تازهای از تجربههای انسانی را فراهم آوردهاند. برای کسانی که به دنبال شعرهایی با زبان معاصر و دغدغههای امروزی هستند، این مجموعه میتواند الهامبخش و تاملبرانگیز باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان شعر سپید، دوستداران ادبیات معاصر و کسانی که دغدغههایی چون تنهایی، عبور از خاطرات، جستوجوی معنا و تجربههای عاطفی دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ساغر بی باده
مرا بس است این آشوب؛ راهم، به جز کوهسار سنگچینشدهی این آبادی نیست مرا بس است، این مقدار که نیست فریاد نگشتهام که رنگدانهی ظلمت به خالکوبی بازوی اسیری کشم دلم به حال خودم میسوزد که گاه گاه بی آنکه بایستد تو را نظاره میکند. (برای مادرم) من روزمرهی بیتکرار خواستن گیاه مردابم که مرداب را رها کرد بی آنکه بداند دشت سجادهی موجودی دیگر بود بیجان. میانهی راهم دریغ مدار این دم آخر مسیح بیتکرار را صلیب. آمرزش روح بود. جان گرفت!
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه