کتاب گفتگوی شبانه مردگان
معرفی کتاب گفتگوی شبانه مردگان
کتاب گفتگوی شبانه مردگان اثر لوکیانوس شمش شادی (لوقیان سمیساطی) است که با ترجمه و پژوهش حیدر شجاعی در انتشارات شهر پدرام به چاپ رسیده است.
دربارهٔ کتاب گفتگوی شبانه مردگان
لوسیان شمش شادی معروف به لوکیانوس یا لوقیان سمیساطی نویسنده، شاعر، فیلسوف و طنزپردازی آشوریتبار بود که در دوران امپراتوری روم و در فاصلهٔ سالهای ۱۲۵ تا ۱۸۰ میلادی زندگی میکرد.
لوکیانوس طنزپردازی چیرهدست بود و با گفتگوهای طنزآمیزی که میآفرید، خدایان را هجو میکرد، نیّات شیادان دینفروش را افشا میکرد و ادعای مکاتب گوناگون فلسفه را نقد میکرد. او طنز را همچون سلاحی علیه دروغ و ریا به کار میبرد به گونهای «انگلس» او را«ولتر عهد باستان» نامیده است.
لوکیانوس همیشه همراه مظلومان و فقرا بود و با آنها همدردی همیشگی داشت. او که خود در کودکی و نوجوانی طعم تلخ فقر را چشیده بود، برای اجرای عدالت با نابرابریهای اجتماعی مبارزه میکرد.
کتاب گفتگوی شبانه مردگان که از عربی به فارسی برگردانده شده است، در اصل «مسامرات الاموات» نام داشته که به معنای مکالمه یا گفتگوی شبانهٔ اموات است که طبق اعتقادات یونانیها در عالم زیرین به سر میبرند. در جهان زیرین جامعه وارونه و نقشهای طبقات گوناگون نیز معکوس است. ثروتمندان فقیر و حقیرند و مردم معمولی برایشان قانون وضع میکنند. جمجمهٔ همه مردم بیریخت است و از این نظر برابرند. در بیشتر گفتگوها شخصیتهایی مثل هرمس، مینیپ، دیوژن کلبی، پلوتون و .... بیشترین نقشها را دارند که مترجم و پژوهشگر کتاب، حیدر شجاعی در پاورقیها، شما را با آنها بیشتر آشنا میکند.
کتاب گفتگوی شبانه مردگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به فلسفهٔ قدیم به ویژه فلسفه ٔیونان باستان را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب گفتگوی شبانه مردگان
«لوکیانوس با لحنی تمسخرآمیز خطاب به خدایان میگوید:
آه! الههای که از فقرا متنفر و مطیع نروتمندانی! تو از همه بهتر میدانی که چگونه در تمام اوقات خوب زندگی کنی, چه کفشهایی از نمد به پا کنی و از چه مرهمهایی برای معالجهات استفاده نمایی؛ با حلقههای گل به استقبالت میشتابند و از اطعمه و شرابهای متتوع سیرابت میکنند. اما اين چیزها هیچگاه و هرگز برای فقرا وجود ندارد!
در مناظره دیگری او شورای اضطرابانگیزی را وصف میکند که در آنجا خدایان چونان اشراف ترسویی نگران خلع شدن از مقام خود هستند. زنوس وحشت زده به مجمع میگوید که خدایان را شامل بربرها میداند. آنها احتمالاً از گرسنگی خواهند مرد؛ زیرا قربانیهایی که به آنها تقدیم شده کفایت آنها را نمی کند. او شکایت دارد که یک ناخدای کشتی که نذر کرده بود اگر کشتی او به صخرهها اصابت نکند، ضیافتی بدهد. ولی به عوض آن در برابر شانزده نفر از خدایان که دعوت کرده بوده خروسی پیر و مبتلا به زکام گذاشته بود!
ناگفته نماند که اگر لوکیانوس خدایان و پیشگوییهای دروغ را هجو میکند. اعتمادی هم به هیچ نحلهٔ فلسفی نشان نمیدهد. گرچه او با اپیکوریان احساس نزدیکی میکند. او مدعی است تمامی نحلهها و فرقهها متضاد یکدیگرند؛ و هیچ یک عامل حقیقت نیست و از آنها چیزی نمیتوان آموخت!»
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه