کتاب محاوره طالب و مطلوب
معرفی کتاب محاوره طالب و مطلوب
کتاب محاوره طالب و مطلوب گردآوری لوته کهلر و هانس سانر و ترجمهٔ فرهنگ رجایی است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مکاتبات آرنت و یاسپرس (۱۹۲۶-۱۹۶۹).
درباره کتاب محاوره طالب و مطلوب
کتاب محاوره طالب و مطلوب دربردارندهٔ مکاتبات هانا آرنت و کارل یاسپرس در سالها ۱۹۲۶ تا ۱۹۶۹ است. لوته کهلر و هانس سانر این متون را گردآوری کردهاند. گفته شده است یاسپرس در تأثیرگذاری علمی و احساسی بر بنای «منظم» و نه «نظامدار» اندیشۀ آرنت و توازن ذهنی او نقش مهمی داشته است. دو کتاب فلسفی مهم آرنت، «وضع بشر» و «حیات ذهن» ردپا و حضور هایدگر دیده میشود، اما به گمان مترجم مارکس و هایدگر به ترتیب نقش متخاصم فکری و رقیبِ بینشی و دانشی برای آرنت دارند که او برای نورافشانی به مفاهیم بنیانی خود گفتوگو و نقد آثار آنها را مهم و اساسی میداند.
هانا آرنت در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۵ درگذشت. او تئوریسین و فیلسوفی سیاسی بود که در آلمان در یک خانوادهٔ یهودی زاده شد. در ۱۸سالگی وارد دانشگاه ماربورگ شد و در این دانشگاه استاد محبوبش «مارتین هایدگر» بود که رابطهٔ عاشقانهای نیز با او داشت. او در سال ۱۹۲۶ دانشگاه ماربورگ را ترک کرد و به دانشگاه هایدلبرگ رفت تا رسالهٔ دکتری خود را با عنوان «مفهوم عشق از نظر آگوستین قدیس» زیر نظر «کارل یاسپرس» بگذراند. پس از تحصیل به یکی از رهبران چپ آلمان بدل شد و به مخالفت با نازیها پرداخت. هانا آرنت در سال ۱۹۳۲ ریاست دانشگاه فرایبورگ را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۳۳ با قدرتگرفتن آدولف هیتلر مدتی به زندان افتاد و با شروع جنگ جهانی دوم به اردوگاه مرگ و کورههای آدمسوزی اعزام شد که البته توانست از اسارت فرار کند و همراه با همسر خود «هاینریش بلوشر» به فرانسه برود. هانا آرنت و همسرش با هجوم آلمانها به فرانسه، به آمریکا مهاجرت کردند. او در سال ۱۹۵۱ تابعیت ایالات متحده را پذیرفت. اوایل مهاجرت برای او بسیار سخت و همراه با فقر بود. در ۱۹۶۳ به استادی دانشگاه شیکاگو رسید و در ۱۹۶۷ به «مدرسهٔ تحقیقات اجتماعی» نیویورک رفت و تا پایان عمرش آنجا تدریس میکرد. هانا آرنت در سال ۱۹۵۱ کتاب معروف خود «ریشههای توتالیتاریسم» را منتشر کرد. این کتاب او را به یکی از اصلیترین نظریهپردازان زمان خود بدل کرد؛ همچنین از دیگر آثار معروف او میتوان به «حیات ذهن»، «انقلاب»، «وضع بشر»، «قدرت و قهر» و «میان گذشته و آینده» اشاره کرد. هانا آرنت در ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک درگذشت و در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
کارل یاسپرس در ۲۲ فوریهٔ سال ۱۸۸۳ میلادی در شهر اولدنبورگ آلمان زاده شد. او بعد از پایان دوران دبیرستان، در دانشگاه هایدلبرگ و مونیخ حقوق خواند و سپس به مدت پنج سال به تحصیل در رشتهٔ پزشکی پرداخت. یاسپرس در سال ۱۹۰۹ دکترای خود را در پزشکی گرفت و در سال ۱۹۱۳ و پیش از آغاز جنگ جهانی اول، استادیار روانپزشکی دانشگاه و در سال ۱۹۲۱ استاد رسمی دانشگاه شد. او از سال ۱۹۳۰ میلادی به تدریس فلسفه مشغول شد و به علت اظهارنظرهای مخالف با نهضت نازی، از کار برکنار شد. در همین دوران افکار «کییرکگور»، فیلسوف اگزیستانسیالیست را دنبال و تبلیغ میکرد. یاسپرس معتقد بود که جامعهٔ صنعتی امروزی برای شخصیت انسانی خطرناک است. یاسپرس در نهایت در ۲۶ فوریهٔ ۱۹۶۹، زمانی که ۸۶ساله بود بر اثر حملهٔ قلبی از دنیا رفت. کتاب «ماهیت رواندرمانی (ارزیابی انتقادی)» و کتاب «ایدهٔ دانشگاه» از آثار مکتوب او است.
خواندن کتاب محاوره طالب و مطلوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نامهها و علاقهمندان به آرای هانا آرنت و کارل یاسپرس پیشنهاد میکنیم.
درباره هانس سانر
هانس سانر متولد ۱۹۳۴، فیلسوف سوئیسی و دستیار کارل یاسپرس از ۱۹۶۲ تا مرگ استاد در ۱۹۶۹ بود. از ۱۹۶۷ که دکتری فلسفه را تمام کرد تا آخر عمر در دانشگاه درس داد و به دلیل علاقه به موسیقی، «فلسفۀ فرهنگ» تدریس میکرد. تمام عمرش را در شهر بازل در سوئیس، محل زندگی کارل یاسپرس زندگی کرد. او در سال ۲۰۱۷ درگذشت.
درباره لوته کهلر
لوته کهلر زادهٔ ۱۹۱۹ دستیار آرنت و آخرین مقامش استاد دانشگاه سیتی کالج نیویورک بود. از دانشگاه مونستر آلمان دکتری ادبیات در ۱۹۴۸ گرفت، مدتی در لندن استاد دانشگاه بود و وقتی در ۱۹۵۵ به آمریکا مهاجرت کرد با آرنت دوست شد. رابطۀ بسیار نزدیکی با او پیدا کرد و بعداز ماری مککارتی (۱۹۸۹- ۱۹۱۲، نویسنده و فعال سیاسی امریکایی) کارگزار آثار آرنت بود. او مکاتبات بسیاری از آرنت را منتشر کرده است. او در سال ۲۰۱۱ از دنیا رفت.
درباره فرهنگ رجایی
فرهنگ رجایی در سال ۱۳۳۱ به دنیا آمد. او پژوهشگر علوم سياسی در حوزۀ تخصصی نظريههای سياسی و روابط بينالملل و استادتمام (پروفسور) در دانشگاه کارلتون در کانادا بوده است. پس از تکميل دوران مقدماتی و دبيرستان در اراک، دورۀ کارشناسی را در دانشکدۀ حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران به اتمام رساند. تحصيلات کارشناسیارشد و دکتری خود را در آمريکا به آخِر رساند و بعد نزديک به يک دهه در ايران تحقيق و تدريس کرد. او به عضويت هيئتعلمی دانشگاه کارلتون درآمد. بهدليل علاقه به رابطۀ فرهنگ و سياست، هم در دانشکدۀ علوم سياسی تدريس کرده و هم در «دانشکدۀ انسانيات» که برنامۀ خاصی بر اساس «کتب ماندگار يا کلاسيک» دارد. از دروس جالب او در دانشگاه کارلتون «تمدن تجدد» است. به تدريس با روش گفتوگو با اذهان خلاق و زحمتکش اعتقاد دارد. او در دانشگاههای شهيد بهشتی، تهران، امام صادق (ع) و تربيت مدرس در ايران و دانشگاههای ويرجينيا و ايالتی شانیِ اوهايو در آمريکا، هامبولت در آلمان و آکسفورد در انگلستان تدريس و تحقيق کرده است. او قطعات متعددی از موسيقی ايرانی را که در آستانۀ انقلاب مشروطيت در تهران توسط نمايندۀ شرکت «هيز ماستر وويس» ضبط شده بود، در انگلستان به دست آورد و به ايران آورد. اين قطعات را با مشورت و انتخاب روانشاد «داريوش صفوت» (۱۳۰۷ - ۱۳۹۲) و همراه با جزوهای تحقيقاتی دربارۀ موسيقی رديفی ايران و ضبط آن تحتعنوان «گنج سوخته» توسط انتشارات احياء کتاب برای علاقهمندان نشر داد (۱۳۸۱).
دغدغۀ اصلي رجايي مطالعۀ وضع بشر يا بهوجهیکه او مسئوليت را در درجۀ اول متوجه شخص میداند، چگونگی انسانی عملکردن و «انسانورزی» است. ازآنجاکه هويت و سه بُعد آن، يعنی تعريف و فهم خويش، «ديگری» و کل زيستجهان آدمی را تأثيرگذارترين متغير در انسانورزی ميداند، تقريباً تمام آثارش همانطور که عنوانهای آنها نشان میدهد، به مقولۀ هويت و جنبههای فکری، دنيایی و مادی حيات آدمی بهويژه عبرتگرفتن از تمدنها اختصاص دارد. آثار مهم او (ترجمه و تألیف) عبارتاند از «ارزشها و جهانبينی در اسلام؛ امام خمينی دربارۀ انسان، دولت و سياست بينالملل»، «فهم نظريههای سياسی»، «قدرت؛ فر انسانی يا شر شيطانی»، «تحول انديشۀ سياسی در شرق باستان»، «معرکۀ جهانبينیها: در خردورزی سياسی و هويت ما ايرانيان»، «انديشۀ سياسی معاصر در جهان عرب؛ از قرارداد پارساروويتز تا قرارداد غزه - اريحا»، «پديدۀ جهانیشدن: وضعيت بشری و تمدن اطلاعاتی»، «اسلامگرایی و تجددگرایی؛ تحول گفتمان در ايران»، «نظريهپردازی هنجارمند: گفتار و کردار کنت تامپسن»، «زندگی فضيلتمند در عصر سکولار»، «مُشکِلِۀ هويت ايرانيان امروز: ايفای نقش در عصر يک تمدن و چند فرهنگ»، «بازيگری در باغ هويت ايرانی؛ سرنمونی حافظ»، «انديشه و انديشهورزی» و «حضو و امر سياسی؛ در انسانورزی».
بخشی از کتاب محاوره طالب و مطلوب
«دلیل من برای انتخاب یک صورتبندی نسبتاً غریب به انگیزۀ تعلیم و تربیتی ربط دارد. جوانان ملیگرای ما از چنان حسننیت و انرژی اصیلی برخوردارند که با ذهن گیج و مهارنشدهشان ممزوج است و من میخواستم آنها را دربارۀ تقاضاهایی که از آنها میشود آگاه کنم که در آلمانی بودن آنها نهفته است ضمن اینکه آنها را بهضرورت مفتخر بودن به آلمانی بودنشان واقف کنم. به این دلیل بود که احساس کردم یک ناشر ملیگرا لازم بود تا به خوانندگانی که به انگیزۀ تعلیم و تربیتی نیاز دارند یا خودشان در پی آن هستند کمک کند و بیاموزد. و حتی در یک جمله هم سازشی نکردم. موافقم که زیرعنوان کتاب سازش است زیرا به درخواست ناشر انجام شد چون ادعا کرد ماکس وبر معروف نیست. درعینحال، سازش جز در محتوای زیرعنوان در جایی نیست بلکه در واقعیت این اقدام است که من خود زیرعنوان را افزودم. کلمۀ «آلمانی» چنان مورد سوءاستفاده قرار گرفته است که هیچکس اصلاً نمیتواند آن را به کار گیرد. چهبسا بیحاصل کوشیده باشم از طریق شخصیت ماکس وبر به آن محتوایی اخلاقی بدهم. باوجوداین، آن کوشش در صورتی موفق شده بود که شما هم میتوانستید بگویید: واقعاً قضایا همین است که گفته شده است. من میخواهم یک آلمانی باشم. وقتی که شما از زبان مادری، ادبیات و از فلسفه صحبت میکنید تنها چیزی که باید اضافه کنید سرنوشت تاریخیسیاسی است و هیچ تفاوت دیگری باقی نمیماند. سرنوشت امروزه این است که آلمان تنها در یک اروپای متحد قادر به ادامۀ حیات است، اینکه رقیب وی در شکوه گذشته فقط از طریق متحدسازی اروپا تحقق خواهد یافت، یک امپراتوری که باید از هلند تا اتریش ادامه پیدا کند، از اسکاندیناوی تا سوئیس یک منطقۀ نامحتمل است و بههرحال در دنیای امروز بیش از حد کوچک است. خب، اینها موضوعاتی بودند که جایی در کتاب ماکس وبر نداشتند، گرچه به نظر من آنها طبیعتاً از آن مشتق میشوند. حرف اصلی کتاب صرفاً این بود که توجه را به مفروضاتی که در پشت این خط فکری وجود دارد جلب نماید.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۵۲ صفحه