کتاب داستان های بلکین
معرفی کتاب داستان های بلکین
کتاب داستان های بلکین نوشتهٔ الکساندر پوشکین و ترجمهٔ بابک شهاب است. نشر بیدگل این مجموعه داستان کوتاه روسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب داستان های بلکین
کتاب داستان های بلکین (Повести покойного Ивана Петровича Белкина) حاوی یک مجموعه داستان کوتاه روسی است که نخستینبار در سال ۱۹۶۲ منتشر شد. عنوان داستانهای این کتاب عبارت است از «شلیک»، «بوران»، «تابوتساز»، «متصدی چاپارخانه» و «دوشیزهخانم روستایی». الکساندر پوشکین، از مشهورترین نوابغ ادبی روسیه در این داستانها با پرهیز از قهرمانان و خیالپردازیهای رمانتیک بهسراغ زندگی روزمره رفته است؛ از امیدها، دلبستگیها و رنجهای مردم عادی نوشته و با نثری ساده و موجز در برداشت تازه و زندهاش از مضامین و ژانرهای ادبی محبوبِ آن دوره، گسترۀ مهارت داستانگوییاش را به نمایش گذاشته است. او را پدیدهای نادر دانستهاند؛ نویسندهای که ارمغان اشعارش برای سرزمین خود چنان شگفتانگیز بود که توجه کل جهان متمدن را به خود جلب کرد؛ شاعری که موجب عشق و احترام همگان به زبان روسی و آدمهای این سرزمین و آدابورسوم آن و روح ملت روسیه شد.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب داستان های بلکین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ روسیه و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره الکساندر پوشکین
الکساندر سرگیویچ پوشکین در ۶ ژوئن ۱۷۹۹ در مسکو به دنیا آمد و در ۱۰ فوریهٔ ۱۸۳۷ در سن پترزبورگ درگذشت. او شاعر و نویسندهٔ روسی سبک رومانتیسیسم بود. او بنیانگذار ادبیات روسی مدرن به حساب میآید. برخی او را بزرگترین شاعر زبان روسی میدانند. مشهورترین اثر ادبی او «یوگنی آنگین» نام دارد که نگارش آن هشت سال و بین سالهای ۱۸۲۵ تا ۱۸۳۲ میلادی به طول انجامید. در نیمۀ قرن نوزدهم آثار معتبری همچون «دختر سروان»، «دوبروفسکی» و «بی بی پیک» را نوشت. در همین روزها منظومۀ «سوارکار مفرغی»، «ترانههای اسلاو غربی» و چندین داستان منظوم و اشعاری با عمق فلسفی سرود. بهعقیدۀ منتقدان، منظومۀ «سوارکار مفرغی» قلۀ آثار الکساندر پوشکین در این ژانر بوده و از بینظیرترین آثار ادبی روسیه به حساب میآید. او به فرهنگ عامهٔ روس دلبسته بود و چند قصه و ترانهٔ عامیانه تصنیف کرد؛ همانند «قصهٔ خرس ماده» (۱۸۳۰)، «داماد» (۱۸۲۵) و «قصهٔ ماهیگیر و ماهی» (۱۸۳۳). حماسههای منظوم پوشکین مثل «فوارهٔ باغچهسرای» در سال ۱۸۲۴ انتشار یافت و موجب کامیابی او شد. از دیگر آثار پوشکین میتوان به «داستانهای بلکین» و «تراژدیهای کوچک» اشاره کرد.
بخشی از کتاب داستان های بلکین
«روستای ایوان پترویچ برِستف در یکی از استانهای دورافتادهٔکشور ما بود. او، در دوران جوانی، در گارد سلطنتی خدمت میکرد، در اوایل سال ۱۷۹۷ از خدمت کناره گرفت و به روستای خود عزیمت کرد؛ از آن زمان دیگر از این روستا خارج نشد. در همین روستا نیز با زنی اصیل اما فقیر ازدواج کرد و همسرشـــزمانی که او برای شکار به نواحی دوردست رفته بودـــسر زا رفت. البته رسیدگی به امور ملکواملاکش چندی بعد موجب تسلایش شد، خانهای با طرحی از خودش ساخت، کارخانهٔ ماهوتبافی تأسیس کرد، درآمدش را به سه برابر رساند و از همین روی خود را باهوشترین فرد سراسر آن نواحی میپنداشت و همسایهها نیز که با کل خانواده و سگهایشان به مهمانیاش میرفتند هرگز به خود جرئت نمیدادند با او مخالفتی بکنند. ایوان پترویچ در روزهای کاری هفته بالاپوش مخملی به تن میکرد و در روزهای تعطیل کتی میپوشید که با پارچهٔ محلی دوخته شده بود، حسابوکتاب مخارج دست خودش بود و هیچچیز جز روزنامهٔ سِنا نمیخواند.
درمجموع همه از کوچک تا بزرگ دوستش میداشتند، هرچند او را فرد مغروری میدانستند. تنها کسی که با او رابطهٔ خوبی نداشت نزدیکترین همسایهاش بود که گریگوری ایوانویچ مورامسکی نام داشت. این شخص یک اصیلزادهٔ تمامعیار روس بود. پس از آنکه در مسکو بخش اعظم اموالش را با ولخرجی از دست داد و همسرش نیز درگذشت، به آخرین زمینی که برایش مانده بود نقلمکان کرد. در اینجا نیز او به لودگیهایش ادامه میداد، اما اینبار کاروبارش شکل دیگری به خود گرفته بود. باغی انگلیسی برای خودش بنا کرد و باقی داراییاش را خرجِ باغش کرد. مهترانش لباس سوارکاران حرفهای انگلیسی را به تن داشتند و خانمی که از دخترش پرستاری میکرد زنی انگلیسی بود. در کشاورزی نیز از روشهای انگلیسی پیروی میکرد، اما بهقول معروف «گندم روسی به شیوهٔ بیگانه جوانه نمیزد». مخارجش در روستا خیلی کاهش یافته بود، اما به درآمدش افزوده نمیشد، چراکه در روستا نیز راههایی پیدا میکرد که خودش را در قرض بیندازد. بااینحال، همه او را فردی باهوش میدانستند، آخر بین ملاکان آن نواحی اولین کسی بود که داراییاش را در شورای متولیان سرمایهگذاری کرد، معاملهای که در آن زمان فوقالعاده پیچیده و جسورانه به نظر میرسید. در میان کسانی که او را نکوهش میکردند، برستف لحنش از همه تندوتیزتر بود.»
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه