دانلود و خرید کتاب در باب تسلای خاطر مایکل ایگناتیف ترجمه سینا بحیرایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب در باب تسلای خاطر

کتاب در باب تسلای خاطر

انتشارات:مهرگان خرد
امتیاز:
۳.۲از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در باب تسلای خاطر

کتاب در باب تسلای خاطر نوشتهٔ مایکل ایگناتیف و ترجمهٔ سینا بحیرایی است. مهرگان خرد این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی دربارهٔ یافتن آرامش در دوران ظلمت است.

درباره کتاب در باب تسلای خاطر

کتاب در باب تسلای خاطر دربارهٔ مفهوم تسلا و اهمیت آن در زندگی انسانی است. این کتاب متن ادبی و فلسفی است که موضوعاتی از قبیل درد، فقدان و روش‌های کنار آمدن با آن‌ها را به بحث می‌گذارد. ایگناتیف به مفهوم تسلای خاطر به عنوان وسیله‌ای برای مقابله با دردها و چالش‌های زندگی نگاه ویژه‌ای دارد و توضیح می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند با یافتن معنا و هدفی در زندگی، به تسلا و آرامش در زمان‌های سخت دست یابند. ایگناتیف از تجربیات شخصی و نظریات فلسفی استفاده می‌کند تا بگوید چگونه می‌توان درد و رنج را تحمل کرد و به یک زندگی معنادار دست یافت. رویکردهای فرهنگی و مذهبی با موضوع تسلی مرتبط‌اند نقاط مشترک و تفاوت‌هایی دارند. این رویکردها می‌توانند به فرد کمک کنند تا با چالش‌های زندگی بهتر روبه‌رو شود. در این کتاب، ایگناتیف به زمینه‌های فرهنگی و تاریخی  توجه دارد و چگونگی اثرگذاری فرهنگ‌ها به مسائل انسانی مانند غم و فقدان را از نظر می‌گذراند. علاوه بر تحلیل‌های نظری، نویسنده نکاتی عملی را برای کمک به خوانندگان در یافتن تسلای خاطر و آرامش در زندگی روزمره ارائه می‌دهد. در باب تسلای خاطر کتاب مهمی در حوزهٔ روانشناسی و فلسفه است و برای افرادی که با چالش‌های زندگی و احساسات منفی مواجه هستند، بسیار مفید است. این کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا نه تنها به درک بهتری از درد و رنج خود برسند، بلکه همچنین راه‌های مؤثری برای کنار آمدن با آن‌ها پیدا کنند. به طور کلی، این کتاب به بررسی عمیق احساسات انسانی و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد و منبع الهام‌بخشی برای اندیشمندان، نویسندگان و مخاطبان عمومی شناخته می‌شود.

خواندن کتاب در باب تسلای خاطر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب در باب تسلای خاطر

«این لحظه نشان می‌دهد که زندگی در این زمانهٔ پسابهشتی، چگونه است. هزارسال مردم باور داشتند در زندگی پس از مرگ، بار دیگر عزیزانشان را می‌بینند. تصورات روشنی از این امر داشتند و هنرمندان بزرگی آن را به تصویر کشیدند: ابرها، فرشتگان، ستارگان آسمان، فراوانی بی‌پایان، رهایی از رنج و بیماری، ولی مهم‌تر از همهٔ این‌ها، به‌هم‌پیوستن دوباره به عزیزان؛ این‌بار تا ابد.

بهشت قالبی بود که امید هزاران‌سال در کالبد آن فرورفته بود، ولی آنچه شکسپیر دربارهٔ مرگ گفته، دربارهٔ بهشت نیز درست است: «سرزمینی که هیچ مسافری از آن برنمی‌گردد.» از قرن شانزدهم بود که اروپاییان دربارهٔ وجود چنین سرزمینی تردید کردند.

در قرن بیست‌ویکم، بی‌اعتقادی قلب و ذهن بسیاری از مردم را تسخیر کرده است، البته نه همهٔ انسان‌ها را، دست‌کم نه آدم‌هایی که من می‌شناسم. آنچه بی‌اعتقادی در میان همهٔ نیروهای دیگر آزاد کرد، فراهم آوردن نسخه‌ای ایدئال از حقیقت بود. دوست قدیمی من اگر تسلیم میلِ پذیرش اعتقادات مذهبی می‌شد، احساس می‌کرد به خودش خیانت کرده است.

اکنون اینجا هستیم: از سویی میراث‌دار شیوه‌های سنتی تسلّابخشی هستیم و از سوی دیگر قرن‌ها طغیان علیه این سنت‌ها را گذرانده‌ایم. به کدام نوع از تسلّا همچنان می‌توانیم باور داشته باشیم؟

این واژه در حال حاضر معنای پیشین خود را از دست داده است؛ معنایی که ریشه در سنت‌های مذهبی داشت. در این زمانه، پاداش تسلّا چیزی است که نمی‌خواهید برنده‌اش شوید. فرهنگی که در پی موفقیت است، توجه زیادی به شکست، فقدان یا مرگ ندارد. تسلّا مخصوص بازنده‌هاست.

تسلّای خاطر قبلاً موضوعِ بحث فلسفه بود، چون آن‌طور که به ما یاد دادند، فلسفه اصولی بود برای یادگرفتن نحوهٔ زندگی‌کردن و مردن.

در مناسک رواقیون جهان باستان، تسلّادادن خودش یک شاخهٔ جدا بود. سیسرون در این هنر استاد بود. سِنکا برای تسلّادادن به بیوه‌های غمگین، سه نامهٔ مشهور نوشت. مارکوس اورلیوس، امپراتور روم، کتاب تأملات را اصلاً برای تسلّای خاطر خودش نوشت. بوئتیوس، سناتور رُمی، کتاب تسلّای فلسفه را در سال ۵۲۴ و در شرایطی نوشت که منتظر تأیید حکم اعدامش از سوی یک پادشاه بربر بود.

این متون همچنان جزو درس‌های علوم انسانیِ دانشجویان کارشناسی خواهند بود، ولی فلسفهٔ حرفه‌ای، آن‌ها را پشت سر گذاشته است.

تسلّا بستر بنیادین خود را نیز از دست داده است؛ کلیساها، کنیسه‌ها و مساجد اماکنی بودند که همواره محل رجوع ما بودند و در قالب مناسک گروهی اندوه و سوگواری، به یکدیگر تسلّای خاطر می‌دادیم، ولی این مکان‌ها دیگر خالی شده‌اند. اگر در دورهٔ سختی در طلب کمک باشیم، یا به‌تنهایی به‌دنبال آن می‌گردیم، یا از یکدیگر و یا متخصصان مشاوره کمک می‌گیریم. آن‌ها به رنج ما به چشم یک بیماری نگاه می‌کنند که باید از آن پاک شویم؛ وقتی به رنج به چشم بیماریِ محتاج به درمان نگاه می‌کنیم، یک موضوع فراموش می‌شود: سنت‌های مذهبیِ تسلّا می‌توانستند رنج شخصی را در بُعدی فراتر ببینند و برای فرد اندوهگین از نقش او در نظام جهان الهی و کیهانی بگویند.»

کاربر 7974838
۱۴۰۴/۰۳/۲۸

خوب

atefeh.yekta
۱۴۰۴/۰۳/۲۷

ممنون که رایگان کردید. قطعا در این روزها کمک کننده خواهد بود. 🙏🏻

هوراد
۱۴۰۴/۰۳/۲۷

مرسی بابت اینکه تو این زمان این کتاب رو رایگان کردید خیلی تشکر

برهان علیمحمدی
۱۴۰۴/۰۳/۲۷

طاقچه عزیز مثلاً روشنفکر! اینو یادتون باشه که ما نمی‌جنگیم؛ از خونه زندگیمون دفاع می‌کنیم. در ضمن... تا ایران زمین امثال فهمیده داره، نیاز به آثار پیشنهادی سنجیده شما نیست!

شکست آموزگاری بی‌نظیر است، گذر عمر هم همین‌طور.
Juror #8
تسلیم زندگی شدن یعنی دست‌کشیدن؛ یعنی ناامیدبودن به این‌که زندگی می‌توانست متفاوت باشد. از سوی دیگر، هم‌نواشدن با زندگی کمک می‌کند نسبت به اتفاقات و پیامدهای آینده، امید داشته باشیم. برای هم‌نواشدن ابتدا باید با فقدان‌ها، شکست‌ها و ناکامی‌های خود صلح کنیم. تسلّایافتن یعنی پذیرش این فقدان‌ها
سانیا
فقدان و شکست ما را به مواجهه با محدودیت‌های خویش وامی‌دارد.
سانیا
برخلاف ما که اغلب تصور می‌کنیم مردن تنهاترین لحظهٔ زندگی است، ساندرز متوجه شد که اتفاقاً این رویداد یکی از عمومی‌ترین و اجتماعی‌ترین لحظات زندگی ماست و به فضایی نیاز دارد که به ویژگی‌های اجتماعی، خانوادگی و عمومی آن احترام بگذارد. او نه‌تنها به این نکته پی برد که افراد در حال مرگ به مکانی نیاز دارند که در آن تسلّای خاطر ممکن باشد، بلکه این را هم متوجه شد که این افراد دوست دارند از آخرین روزهای زندگی خود در جهت تسلّا بخشیدن به دیگران نیز استفاده کنند.
Juror #8
این واقعیت که چنین کلماتی در طول هزاران سال مصون مانده، از بر شده، رونویسی شده و از شعله‌های آتش نجات یافته‌اند، تأییدِ این مسئله است که ما در جست‌وجوی خود برای معنابخشی به جهان و هستی‌مان، تنها نیستیم. لازم نیست به خدا باور داشته باشیم تا چنین چیزی را باور کنیم، ولی نیازمندِ ایمان به انسان‌ها و زنجیره‌های معنایی به‌ارث‌رسیده هستیم.
Soheil
چالش تسلّا در دوران ما این است که سوگ را تحمل کنیم، حتی وقتی نمی‌توانیم معنایی برای آن بیابیم و زندگی را با امید ادامه بدهیم.
Pariya🍃
«خدا شبان من است»
م. فیروزی
ما هنگام مواجهه با درد و فقدان، هیچ‌وقت تنها نیستیم. همیشه کسی وجود دارد که از قبل این مسیر را طی کرده است، کسی که می‌تواند تجربه‌اش را به اشتراک بگذارد.
Juror #8
این آموزه‌ها نیستند که به ما تسلّا می‌دهند، بلکه مردم این کار را می‌کنند: الگو بودنشان، استثنائی بودنشان، شجاعت و ثابت‌قدمی‌شان، و این‌که وقتی به آن‌ها بیشتر از همیشه نیاز داریم در کنار ما هستند.
Juror #8
تسلّای خاطر همیشه یک هدیه است، یک نوع لطف که ما لزوما همیشه شایسته آن نیستیم، ولی وقتی آن را دریافت می‌کنیم، باعث می‌شود حتی برای یک لحظهٔ گذرا، زندگی‌مان ارزش زیستن داشته باشد
Juror #8

حجم

۳۴۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۳۴۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان