کتاب اداره جبران عمر
معرفی کتاب اداره جبران عمر
کتاب اداره جبران عمر نوشتهٔ آریل دورفمن و ترجمهٔ محمد قصاع است. انتشارات آده این رمان کوتاه آرژانتینی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب اداره جبران عمر
کتاب اداره جبران عمر حاوی یک رمان کوتاه است که آن را ترکیبی از فانتزی، عشق، پرسشهای اخلاقی و البته پیشبینی و هشدار درمورد فروپاشی کرهٔ زمین دانستهاند. آریل دورفمن گفته است که این کتاب، یک اعلام خطر پیشگویانه از سوی فرشتگان است! در جایی از این جهان است که شخصیت اصلی و بینامِ این اثر، بهعنوان یک نفر از گروهی کاری در یک پروژهٔ معین مشغول به کار است. او شاهد خشونتی غریب علیه بشر است. پروژهای که او در آن مشغول به کار است، افرادی را که بهطور اشتباه مردهاند، شناسایی میکند. آنها میتوانند قربانیهای جنگ باشند و یا قربانیان جنایتها یا خشونتهای گوناگون. در این پروژه، این شخصیت را همراهی کنید تا داستانی را که یک نویسندهٔ معاصر آرژانتینی نوشته، دریابید.
خواندن کتاب اداره جبران عمر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آرژانتین و قالب رمان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره آریل دورفمن
آریل دورفمن در سال ۱۹۴۲ در آرژانتین به دنیا آمد و ۱۰ سال از دوران کودکی خود را در نیویورک گذراند؛ تا آنکه بهدلیل قوانین ضدکمونیستی، همراه با خانوادهاش از آمریکا اخراج شد. دورفمانها به شیلی رفتند؛ جایی که آریل دورفمن دوران نوجوانی و بلوغش را در آن گذراند. او دوران انقلاب آلنده و مقاومت پس از کودتای پینوشه در ۱۹۷۳ را پشت سر گذاشت؛ سپس همراه با همسرش، «آنجلیکا»، بهعنوان تبعیدی در دنیا پرسه زد و سرانجام در ایالات متحدهٔ آمریکا اقامت گزید؛ جایی که در دانشگاه دوک بهعنوان استاد ادبیات تدریس کرده است. «مرگ و دوشیزه» و «اداره جبران عمر» از آثار مکتوب او است. نمایشنامههای او در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا اجرا شده است. آریل دورفمان بهطور منظم برای روزنامهها و مجلات در سراسر دنیا مقاله مینویسد و در حوزهٔ دفاع از حقوق بشر فعالیت میکند.
بخشی از کتاب اداره جبران عمر
««و اگر فضای کافی برای این موارد وجود داشت، چرا خودمان را به قربانیان مستقیم و غیرمستقیم محدود کنیم؟ آیا مهم نبود، در واقع مهمتر از همیشه، تا کسانی را که از بیماریهای ترسناک مرده بودند، وارد برنامه کنیم و کار را از کودکان و بچهها شروع کنیم؟ و حالا که دربارهٔ بیماران حرف میزنیم، باید به موضوعات دیگری هم توجه کنیم. اگر کسانی که در اثر حملهٔ طاعون و میکروب مرده بودند را کنار بگذاریم، پس سرنوشت کسانی که در اثر جنگ یا انقلابها یا شورشها و قتلعامها نمرده بودند، بلکه در اثر قحطی، خشکسالی، آلودگی هوا و آب و کمبود دارو مرده بودند، یا هنگام فرار از سرزمین خشک و بیآب و علف خود در دریا غرق شده بودند، یا هنگام جستوجوی دریا در بیابان و صحرا گم شده بودند، چه میشد؟ سرنوشت کسانی که زندگیشان را در اثر حوادث و فجایع طبیعی از دست داده بودند، چه میشد؟ مگر زندگی آنها ناتمام باقی نمانده بود؟ کسانی که در زلزلهها، طوفانها، سونامیها، گردبادها، سیلها، آتشفشانها قتلعام شده بودند، آیا آنها نیز به دخالت و کمک و کمی محبت نیاز نداشتند؟ آیا بیشتر آنها به خاطر فقر، جهل تحمیلی و فقدان آموزش و آگاهی دچار این مصیبتها نشده بودند؟ با کسانی که خودکشی کرده بودند چه باید میکردیم؟ با انسانهای پیری که در خیابانها و بیابانها و مزارع رها میشدند تا بمیرند؟ آیا این مشکلات که ناشی از آن اشتباه تکاملی بود، ضروری بود؟ آیا اشتباهات دیگری وجود نداشت که باید جبران میشدند، ویروسهایی که هیچ مرزی نداشتند؟ حیوانات چطور؟ میمونها، نهنگها، دلفینها، اسبها، سگها و گربهها چطور؟ آیا آنها شایستهٔ زندگی بهتری نبودند؟ لاکپشتها، کبوترهای قمری و خارپشتها چطور؟ آیا منطقی نبود که کاری برای بهبود زندگی گلههای فیلها انجام دهیم؟ این اواخر مگر تعدادی از انسانهای شاخص و برتر برای رفتار بهتر با این موجودات تلاش نکردهاند، پس آیا رسیدگی به زندگی بهتر برای حیوانات به خاطر آرامش روحی این انسانها ضروری نیست و نباید جزو اهداف ما باشد؟ آیا ممکن نیست که علت تهدید انقراض این همه جانور تا وقوع اشتباه در DNA انسان قابلردیابی باشد؟ آیا عادلانه نیست برای جانورانی که تحت تأثیر سندروم خشونت انسانها قرار گرفتهاند، برنامه و طرح خاصی در نظر گرفته شود؟»
حجم
۸۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۸۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
نظرات کاربران
نمی دونم مشکل از ترجمه بود یا کلا متن اصلی هم این ضعف رو داشته که مطالب اصلا روان بیان نشده. قابل فهم هست اما لذت بخش نیست و به جای لذت بردن آدم بیشتر خسته میشه از خوندن این