دانلود و خرید کتاب سهره طلایی (جلد دوم) دانا تارت ترجمه مریم مفتاحی
تصویر جلد کتاب سهره طلایی (جلد دوم)

کتاب سهره طلایی (جلد دوم)

معرفی کتاب سهره طلایی (جلد دوم)

کتاب سهره طلایی (جلد دوم) نوشتهٔ دانا تارت و ترجمهٔ مریم مفتاحی است. نشر قطره این رمان معاصر آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب سهره طلایی (جلد دوم)

کتاب سهره طلایی (جلد دوم) که جزو مجموعهٔ «کتابخانهٔ ادبیات جهان» است، شما را با شخصیتی به نام «تئو دکر» آشنا و همراه می‌کند. او نوجوانی ۱۳ساله است که در نیویورک زندگی می‌کند. او به‌شکل معجزه‌آسایی از تصادفی مرگبار که باعث مرگ مادرش شد، جان سالم به در می برد. پدر تئو او را ترک کرده و حالا خانوادهٔ دوستی ثروتمند از تئو نگهداری می‌کند. سردرگمی از شروع زندگی جدید، اذیت و آزار هم‌کلاسی‌هایی که نمی‌دانند چگونه با او صحبت کنند و رنج غیرقابل‌تحمل فقدان مادر، به تئو فشار روحی بسیاری می‌آورد؛ بنابراین تئو به تنها چیزی که او را یاد مادرش می‌اندازد، پناه می‌برد؛ یک نقاشی کوچک و به‌شکل اسرارآمیزی مسحورکننده که در نهایت باعث ورود تئو به دنیای زیرزمینی هنر می‌شود. رمان «سهرهٔ طلایی»، شخصیت هایی قابل باور را با تعلیق و نثری بسیار جذاب در هم می آمیزد و با آرامشی فیلسوف مأبانه، به ژرف ترین اسرار عشق، هویت و هنر می پردازد.

خواندن کتاب سهره طلایی (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دانا تارت

دانا تارت در ۲۳ سپتامبر ۱۹۶۳ به دنیا آمده است. او نویسنده‌ای آمریکایی است که در سال ۱۹۸۱ در دانشگاه می‌سی‌سی‌پی ثبت‌نام کرد و توانایی‌اش در نوشتن در همان سال اول، توجه مدرسان دانشگاه را به خود جلب کرد. دانا تارت به تشویق استاد خود در سال ۱۹۸۲ به کالج بنینگتون رفت و شروع به مطالعه و پژوهش آثار کلاسیک کرد. برخی از موضوعات تکرارشونده مانند مسائل مربوط به طبقات اجتماعی، احساس گناه و پرداختن به زیبایی‌شناسی در رمان‌های این نویسندهٔ به چشم می‌خورد.

بخشی از کتاب سهره طلایی (جلد دوم)

«ساعت یا ساعت‌های بعد، همین‌طور که دور آبراهه می‌چرخیدم تا هتلم را پیدا کنم، از سخت‌ترین لحظات عمرم بود. درجهٔ حرارت پایین آمده بود، سرم خیس، لباس‌هایم خیس، دندان‌هایم از سرما به هم می‌خوردند؛ خیابان‌ها تاریک بودند و مثل هم به نظر می‌رسیدند، با این حال، نه آن‌قدر تاریک که بتوانم با لباس‌های قرمز از خون مردی که کشته بودم، در اطراف پرسه بزنم. در خیابان‌های تاریک، با قدم‌هایی که به طرزی غیرعادی و گستاخانه صدا می‌کردند، تندتند راه می‌رفتم. معذب بودم و حس می‌کردم همه دارند نگاهم می‌کنند، مثل کسی بودم که کابوس دیده و حالا دارد توی خواب راه می‌رود. از قسمت روشن پیاده‌رو عبور نمی‌کردم و تلاش می‌کردم خودم را مجاب کنم پالتویم را که پشت‌رو پوشیده‌ام کاملاً طبیعی جلوه می‌کند و در این میان هیچ چیز غیرعادی وجود ندارد، ولی موفق نمی‌شدم. عابران پیاده در خیابان به چشم می‌خوردند، ولی خیلی نبودند. از آن‌جا که می‌دانستم مهم‌ترین مشخصهٔ من عینکی بود که به چشم می‌زدم، از ترس این‌که شناسایی شوم، عینک را از چشمم برداشتم. چیزی بود که افراد اول از همه می‌دیدند و به خاطر می‌آوردند ـ و با این‌که حالا پیدا کردن مسیر برایم سخت شده بود، ولی به طرزی نامعقول احساس امنیت و پنهان‌کاری می‌کردم: علائم غیرقابل خواندنِ خیابان‌ها و چراغ‌های مه‌آلود، تک و جداافتاده، در تاریکی معلق بودند، نور مبهم چراغ اتومبیل‌ها و چراغانی‌های کریسمس، این حس را در من ایجاد می‌کرد که کسی در تعقیبم است و مرا زیر نظر دارد.

ظاهراً هتلم را رد کرده بودم. سرانجام وقتی همین‌طور که سرما تا بُن استخوانم نفوذ کرده بود و یکسره عطسه می‌کردم، هتلم را پیدا کردم، دیدم درِ شیشه‌ای آن بسته است. نمی‌دانستم در هتل‌های اروپایی، بعد از ساعت خاصی، باید برای ورود زنگ بزنی. مدت نامعلومی پشت در ایستادم و مثل آدم کوکی با دستگیره‌اش ور رفتم. عقب و جلو، عقب و جلو، یکنواخت و موزون، ساکت و خاموش، چنان از سرما گیج و منگ بودم که نمی‌توانستم بفهمم چرا نمی‌توانم داخل شوم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۳۲ صفحه

حجم

۵۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۳۲ صفحه

قیمت:
۲۲۲,۰۰۰
۶۶,۶۰۰
۷۰%
تومان