کتاب با تشنگی پیر می شویم
معرفی کتاب با تشنگی پیر می شویم
کتاب با تشنگی پیر می شویم نوشتهٔ کبری سعیدی (شهرزاد) است. انتشارات آده این مجموعه نوشته را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب با تشنگی پیر می شویم
کتاب با تشنگی پیر می شویم یک مجموعه نوشته و در واقع «سه کتاب شهرزاد» را در بر گرفته است. عنوان بخشهای اصلی کتاب حاضر عبارت است از «توبا»، «سلام، آقا» و «با تشنگی پیر میشویم». این کتاب را جملاتی پراکنده از مشاهیر ایران و جهان و نوشتههایی داستانی یا غیرداستانی از نویسنده تشکیل داده است.
خواندن کتاب با تشنگی پیر می شویم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نوشتههای پراکندهٔ ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب با تشنگی پیر می شویم
«اسبی سیاه بیابان را میچرخد.
سنگ که میزند کودکان ظلمانیام را در پناه نام تو در کنج باغ
من آیا
از زیارت گلها میآیم که بیناله میگذرم،
از میان شما.
ای کاش میزدمتان!
کو کس که ندیده است و نخوانده است نام تو را
در گرماگرم هوا،
در سرماسرد زمین،
بر برگهای بیدرخت درختان خرما...
کو کس که ندیده است
ــ باران ـ
من آیا
باران نبودم که بر تن خویش باریدم
و خویش را از خود بزاییدم؟
ای کاش میکُشتمتان!
حریف
حیف بیشمار شاعر رفتهام از شب،
بیشمار شاعرم امشب، با گل برابرم.
بیآینه با خویش صدهزار برابرم امشب.
من خود شعرم ــ شاعر ـ
نه اینکه عاشقم،
من خود عشقم عاشق
با غمزهٔ او
از دور میآیم.
صدهزار شب است، میآیم، میآیم، میآیم.
یک نفر کو که ندیده است میآیم
خواهر
بین ما بود که گم شد،
گیسوانش بر باد رفت...
مادر غزلی،
یار قصیدهای،
شمشیر پهلوانی،
برادر آینهای...
ای وای برادرم امشب
تنهاست، تنهاست.
میداند آیا
با او برادرم امشب؟
تا انتهای زمین فرومیروم از بیتابی،
تمنایی نیست
ــ فرمانی ـ
نام شب را بگو.
صدهزارساله دستی که برافراشته بودیم
ندیدیم هرگز ـ
بر گردهٔ خستهمان شب شکسته است.
صدهزار سال ما نبودیم ــ هرگز؟!
ای کاش میبردمتان!»
حجم
۱۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه