کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵)

کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵) نوشته‌ی پیتاکوس لور و با ترجمه‌ی پیمان اسماعیلیان، پنجمین جلد از مجموعه‌ی پرطرفدار میراث لورین است که نشر افق آن را منتشر کرده است. این رمان نوجوان، داستان گروهی از نوجوانان با قدرت‌های ویژه را روایت می‌کند که درگیر نبردی سرنوشت‌ساز با بیگانگان مهاجم به زمین شده‌اند. در این جلد، شخصیت‌ها با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند و باید برای بقا و نجات سیاره‌شان تصمیم‌های دشواری بگیرند. روایت کتاب با تمرکز بر روابط میان اعضای گروه، خیانت‌ها، دوستی‌ها و انتخاب‌های اخلاقی، فضایی پرتنش و پرحادثه را خلق کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵)

کتاب انتقام هفت نوشته‌ی پیتاکوس لور، ادامه‌ی ماجراهای مجموعه‌ی میراث لورین است که در آن نوجوانانی از نژاد لورینی، پس از نابودی سیاره‌شان، در زمین پناه گرفته‌اند و با تهدید بیگانگان موگادوری روبه‌رو هستند. این جلد، پس از وقایع پرحادثه‌ی جلد چهارم، شخصیت‌ها را در شرایطی بحرانی قرار می‌دهد: برخی از اعضای گروه اسیر شده‌اند، برخی دیگر پراکنده‌اند و اعتماد میان آن‌ها به‌شدت آسیب دیده است. روایت کتاب میان چند شخصیت اصلی جابه‌جا می‌شود و هرکدام از زاویه‌ی دید خود، ماجراها را بازگو می‌کنند. ساختار کتاب بر پایه‌ی فصل‌های کوتاه و پرحادثه است که با ریتمی تند، خواننده را درگیر تعقیب و گریزها، نبردها و تصمیم‌های سرنوشت‌ساز شخصیت‌ها می‌کند. در این جلد، خیانت یکی از اعضا، تلاش برای نجات دوستان اسیرشده و برنامه‌ریزی برای مقابله با حمله‌ی قریب‌الوقوع موگادوری‌ها، محور اصلی داستان را شکل داده است. نویسنده با پرداختن به احساسات، تردیدها و رشد شخصیتی قهرمانان، فضای داستان را از یک نبرد صرف علمی‌تخیلی فراتر می‌برد و به دغدغه‌های انسانی و اخلاقی نیز می‌پردازد.

خلاصه کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در کتاب انتقام هفت، داستان با بیدار شدن ایا در اسارت موگادوری‌ها آغاز می‌شود؛ او خود را در سفینه‌ای فضایی و تحت نظر فرمانده‌ی دشمن، ستراکوس‌را، می‌یابد. ستراکوس‌را قصد دارد ایا را به وارث خود تبدیل کند و او را از دوستانش جدا کند. همزمان، جان اسمیت و گروهی از بازماندگان لورینی در کارخانه‌ای متروکه پناه گرفته‌اند و تلاش می‌کنند جای دوستان گمشده‌شان را پیدا کنند. آن‌ها با کمک متحدان انسانی و حتی یک موگادوریِ جداشده از دشمن، نقشه‌ای برای حمله به پایگاه‌های دشمن و نجات اسیران می‌کشند. در این میان، خیانت پنج، یکی از اعضای گروه، باعث پراکندگی و بی‌اعتمادی میان قهرمانان شده است. مارینا، شش و نُه نیز در مرداب‌های فلوریدا سرگردان‌اند و با اندوه از دست دادن یکی از دوستانشان و نگرانی برای آینده، به دنبال راهی برای اتحاد دوباره و مقابله با دشمن هستند. روایت کتاب با جابه‌جایی میان این گروه‌ها، تصویر کاملی از بحران، امید، تردید و مبارزه برای بقا را ترسیم می‌کند. در این جلد، شخصیت‌ها با انتخاب‌های دشوار، جدایی‌های ناگزیر و تهدیدی بزرگ‌تر از همیشه روبه‌رو می‌شوند و باید برای نجات خود و زمین، اتحاد و شجاعت را دوباره معنا کنند.

چرا باید کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵) را بخوانیم؟

انتقام هفت با گسترش دنیای مجموعه‌ی میراث لورین، نه‌تنها ماجراهای پرحادثه و هیجان‌انگیز را ادامه می‌دهد، بلکه به لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت‌ها و روابط میان آن‌ها می‌پردازد. این کتاب، با روایت چندصدایی و نمایش تردیدها، خیانت‌ها و دوستی‌ها، تصویری واقع‌گرایانه‌تر از مبارزه و رشد نوجوانان در شرایط بحرانی ارائه می‌دهد. همچنین، حضور شخصیت‌های خاکستری و پرداختن به موضوعاتی مانند اعتماد، فداکاری و هویت، داستان را از یک نبرد صرف علمی‌تخیلی فراتر می‌برد. برای علاقه‌مندان به داستان‌های پرکشش با محوریت گروهی از قهرمانان جوان، این جلد فرصتی است برای تجربه‌ی فرازونشیب‌های احساسی و ماجراجویی‌های تازه در جهانی پرخطر.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به نوجوانان و جوانانی پیشنهاد می‌شود که به داستان‌های علمی‌تخیلی، ماجراجویی، نبرد با بیگانگان و روایت‌هایی با محوریت دوستی، خیانت و انتخاب‌های دشوار علاقه دارند. همچنین به کسانی که دغدغه‌ی هویت، اعتماد و رشد شخصی دارند، این کتاب توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب انتقام هفت (میراث لورین ۵)

«کابوس تمام شد. چشم که باز می‌کنم، جز تاریکی چیزی نیست. فقط می‌دانم روی تختی خوابیده‌ام که مال خودم هم نیست. تشکی غول‌آسا دارد که به‌خوبی بدنم را در بر گرفته است و یک لحظه به این فکر می‌افتم که شاید دوستانم مرا به یکی از تخت‌های بزرگ‌تر خانه‌ی پنت‌هاوس نُه انتقال داده‌اند. تا جای ممکن به دست و پایم کش‌وقوس می‌دهم، اما باز هم از هیچ طرف به لبه‌های تخت نمی‌رسم. ملافه‌ای که رویم افتاده بیشتر لیز است تا نرم و شبیه ورقه‌ای پلاستیکی است که گرما ساطع می‌کند. فقط گرما نمی‌دهد، بلکه چنان‌که می‌فهمم لرزشی تولید می‌کند که ماهیچه‌های کوفته‌ام را تسکین می‌دهد. یعنی چند وقت است که خوابیده‌ام و در کدام جهنم‌دره‌ای هستم؟ سعی می‌کنم به یاد آورم که چه اتفاقی برایم افتاده، اما تنها چیزی که به فکرم می‌رسد آخرین مشاهده‌ی ذهنی‌ام است. انگار چندین روز را در آن کابوس گذرانده‌ام. هنوز هم بوی گند لاستیک سوخته در واشینگتن دی‌سی را استشمام می‌کنم. مِه‌دود تمام سطح شهر را گرفته و یادآور نبردی است که در شهر رخ داده. شاید هم نبردی که آنجا رخ خواهد داد، البته اگر مشاهده‌ام به واقعیت بپیوندد.»