اشک میریزی، بهخاطر هیچ، همچنان اشک میریزی، نمیخندی و کمکم... غصهدار میشی.
سپیده اسکندری
بکت، نام نمایشنامهٔ آخر بازی را از بازی شطرنج گرفته است. البته نمایشنامه راجع به پایان بازی شطرنج نیست. اما وضع پایان بازی در شطرنج مقایسهای است با پایان بازی زندگی.
پایان در آغاز است با وجود این ادامه میدهیم.
در «پایان بازی» هیچ اتفاقی نمیافتد و این هیچ است که اهمیت دارد.
گریه کن، گریه کن برای هیچ
فقط برای اینکه نخندی
سپیده اسکندری
در عصری که تمام زندگی را با فشار دادن تکمهای میتوان ویران ساخت فرد ناچیز و بیاهمیت و رنج بردن او بینتیجه است.
سپیده اسکندری
ویژگی بارز دوران ما، احساس سرخوردگی و درهمریختگی همهٔ باورهای استوار گذشته است. زوال ایمان مذهبی که با پیدایش عصر روشنفکری آغاز گردید و نیچه (۱۹۰۰-۱۸۴۴ م) فیلسوف آلمانی را واداشت که در سال ۱۸۸۰ از «مرگ خدا» سخن گوید
Isun.A