دانلود و خرید کتاب امید بازیافته بابک احمدی
تصویر جلد کتاب امید بازیافته

کتاب امید بازیافته

نویسنده:بابک احمدی
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب امید بازیافته

کتاب امید بازیافته؛ سینمای آندری تارکوفسکی نوشتهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب امید بازیافته

بابک احمدی، نویسنده و پژوهشگر نامی ایران، دربارهٔ کتاب امید بازیافته و نوشتن آن چنین می‌گوید: «آندری تارکوفسکی می‌گفت که هنرمند به پیامبر پوشکین همانند است، چرا که زیبایی را همراه با آیینی اخلاقی می‌آفریند. شاید این حکم را شرط آفرینش هنری ندانید، اما نمی‌توانید منکر شوید که خود تارکوفسکی چنان هنرمندی بود. فیلم‌هایش از راه دقت به ژرفنای رنج‌های آدمی زنگ کلام پیامبران را یافته‌اند، و به همین دلیل چنین زیبایند. در گفتهٔ دیگر او نیز می‌توان پژواک «پیامبر» پوشکین را بازیافت: «هنرمند به جای همهٔ کسانی سخن می‌گوید که خود توانایی سخن گفتن ندارند». این کلام سینماگری است که تا زنده بود، حاکمانِ کشورش او را «سرآمدگرا»، «فرمالیست» و «گریزان از آرمان‌های مردمی» می‌خواندند. مهاجرت واپسین سال‌های زندگی‌اش، که خانه و وطن خود را ترک کرد و به غربت رفت، و تنهایی درونی رنج‌باری که عمری تحمل کرد، او را باری دیگر به پیامبر آن شاعر همانند می‌کنند که «چشم‌هایش از اندوهِ رانده‌شدن و بی‌کسی می‌درخشیدند».

اندیشهٔ نگارش کتاب تارکوفسکی چهاردهم دی ۱۳۶۵ شکل گرفت. آن شب، یکی از شب‌های جنگ و تنهایی، شنیدم که تارکوفسکی، هفته‌ای پیش‌تر این جهان را ترک گفته است. به کجا اما؟ در سکانس گذر دشوار سربازانی خسته و مفلوک از دریاچهٔ سیواش در آینه، آوای پدر او را می‌شنیدیم: «در زمین مرگ نیست/ جاودانه‌اند همه چیز». ایثار و آینه راه به جاودانگی گشوده‌اند، اما تارکوفسکی در گورستان سنت ژنویو دوبوآ در حومهٔ پاریس خفته است: «راست می‌گفتی هماره/ الهام مقدس‌ات مرگ بود، آن دوست» (ریلکه).

چند ماه پیش از مرگ تارکوفسکی، در پاریس، برای نخستین بار ایثار را دیده بودم. هشت سال می‌گذشت که به آن شهر نرفته بودم، و هزار جا بود که آرزو داشتم بروم. اما در همان هفتهٔ نخست، سه بار به تماشای این فیلم رفتم. هر بار پس از پایان فیلم منگ در کوچه‌های خلوت بی‌هدف می‌گشتم. برایم روشن بود که وصیت‌نامهٔ معنوی هنرمند جای خود را در کنار برجسته‌ترین آثار تاریخ سینما گشوده است. ایثار چیزی از بزرگ‌ترین کارهای برسون، درایر، ازو و برگمان کم نداشت. نخست، با خود عهد کردم که رساله‌ای نه چندان مفصل دربارهٔ ایثار بنویسم. زود دانستم که وظیفهٔ دل‌پذیر دیگری نیز در پیش رویم قرار دارد، شناخت و معرفی افق معنایی آثار تارکوفسکی. اشتیاق نخستین، اما، در مباحث کتاب تارکوفسکی جای‌گاهی ویژه به ایثار بخشید. کتاب حرکتی بود برای تاویل واپسین تصاویر آن فیلم. پسرک که دیگر در این جهان نه خانه‌ای دارد و نه پدری، سطل سنگین آب را به زحمت به پای درختی خشک می‌کشاند، روی زمین دراز می‌کشد و برای نخستین بار به حرف می‌آید، چیزی می‌گوید، و چیزی می‌پرسد.

کتاب یک سال بعد آماده، و در بهمن ۱۳۶۶ منتشر شد. نشر «ماهنامهٔ فیلم» کتاب را بر کاغذ روزنامه (چقدر رنگ زرد کهنهٔ آن را دوست داشتم) چاپ کرد، و این هم‌زمان بود با مروری بر آثار تارکوفسکی در جشنوارهٔ سینمایی. حدود یک ماه پیش از جشنواره، از این برنامه باخبر شده بودم. از من خواستند تا برای «مروری بر آثار» عنوانی را برگزینم، و من «امید و ایثار: دنیای آندری تارکوفسکی» را پیشنهاد کردم. در آن بهمنِ سرد و برفی، در تهرانِ سالِ اوج جنگ، ایستادن میان دانشجویان و سینمادوستان در صف‌هایی طولانی، ساعت‌ها، به امید یافتن بلیط، و امکان دیدن استاکر و آینه همراه با آنان، وقتی در دست‌ها کتاب خودت را می‌دیدی، با طرحی از داوینچی بر جلد که آیدین از سر محبت برگزیده بود، حسی شگرف دل را می‌لرزاند. شادی و سربلندی این که کسانی که دوست‌شان داشتی و برای آن‌ها نوشته بودی، کتاب را می‌خوانند. نسخه‌های کتاب تا عید برسد تمام شدند. همان نوروزِ موشک بارانِ تهران و دیگر شهرها. دو سال بعد، کتاب با پیوستی در تصحیح خطاها و معرفی کتاب‌ها و فیلم‌هایی تازه دربارهٔ تارکوفسکی، بار دیگر منتشر شد. نسخه‌های چاپ دوم هم به سرعت تمام شدند. پس از آن، دیگر به انتشار آن رضا ندادم. همواره خیال بازنویسی‌اش را در سر داشتم. از یک‌سو کتاب را دوست داشتم، بیش از دیگر کتاب‌ها و نوشته‌هایم. از سوی دیگر، آن دو چاپ را ویژهٔ آن دوره می‌دانستم. گویی از آنِ روزهایی غمگین، مالیخولیایی و جادویی بودند. به آن شهر پایانِ زمستان، با شب‌های تاریک، صدای آژیرها، موشک‌ها، کمبودها، خاموشی‌ها، شهری به گونه‌ای غریب یکه و تنها، تعلق داشتند. آن منش یکتا از نامتعارف بودن زندگی در شرایطی دشوار، در سایهٔ مرگ، برمی‌خاست. بعد از آن همواره چنین احساس کرده‌ام که زنده نگه داشتن یادهای دههٔ ۱۳۶۰ (نه فقط به دلیل جنگ) برای همهٔ ما رسالتی اخلاقی است. کتاب من به چنان دورانی تعلق داشت، و دیگر برایم سخت بود که آن را به روزگاری دیگر منتقل کنم. با این همه، اینک، متنی دیگر فراهم آورده‌ام، با وامی که به آن کتاب دارد، و به آن روزها، و آن زندگی. ترکیبی از کتاب قدیم و اندیشه‌های جدید. نگاهی متفاوت، پیرتر، و شاید تلخ‌تر. هرگز گمان نمی‌بردم واژه‌هایی که در نوجوانی، در کتابی قدیمی از نویسنده‌ای یونانی خوانده بودم چنین ژرف، در زیستن و نوشتن، برای من معنا شوند: «خوشا آن کس که جهان را در دقایق مرگ‌بار آن زیست».»

خواندن کتاب امید بازیافته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به منتقدان و دوستداران سینمای تارکوفسکی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب امید بازیافته

«بیشتر کسانی که فیلم‌های تارکوفسکی را دیده‌اند، از مبانی نظری کار او بی‌خبرند. بسیارند کسانی که این فیلم‌ها را دوست دارند، بدون این که با اصول عقیدتی و زیبایی‌شناسانه‌ای که سازندهٔ آن‌ها ارائه کرده، آشنا باشند. این بی‌خبری هیچ کاستی و کمبودی در لذت هنری آن‌ها ایجاد نکرده است. با این همه، برای کشف روشِ بیان یا سبک تارکوفسکی، و برای فهم اهمیت نوآوری‌های او در بیان سینمایی، لازم است که به مبانی باورهای زیبایی‌شناسانه‌اش دقت کنیم. او این مبانی را از نخستین سال‌های فعالیت سینمایی، در مقاله‌ها، گفت‌وگوها، درس‌ها و خاطره‌های روزانه‌اش بیان کرد، و سرانجام چکیده‌ای از تعمق‌هایش دربارهٔ هنر سینما را در کتاب پیکرتراشی در زمان جای داد. این کتاب در واپسین سال زندگی‌اش در آلمان منتشر شد، و بازنویسی چند مقالهٔ قدیمی، و اندیشه‌هایی دربارهٔ فیلم‌های خود اوست. او در این بازنویسی آن چه را که در پایان زندگی‌اش مهم‌ترین نکته‌ها می‌دانست، به روشنی توضیح داد. با وجود این، نمی‌توان گفت که این کتاب جمع‌بندی سرراست و منظمی از تمام اندیشه‌های بنیادین او دربارهٔ هنر سینماست.

تارکوفسکی جوان در مقاله‌ای که در آغاز دههٔ ۱۹۶۰ نوشت، و در سال ۱۹۶۴ با نام مستعار A.T. منتشر کرد، مهم‌ترین مبانی نظری کار در سینما را چنین خلاصه کرد: سینما یک هنر جدید است که توانایی فراوانی در بیان ژرف‌ترین مسائل هستی‌شناسانه، اخلاقی، و معنوی انسان دارد. از عهدهٔ سینماگر کاری برمی آید که هیچ هنرمند دیگری قادر به انجام آن نیست. باید میان سینما به عنوان هنر با صنعت سینما (فیلم‌ها به مثابه ابزار سرگرمی و وقت‌کشی مردم، ایجادکنندگان عادت‌های دیداری، و بیان قالبی) تفاوت گذاشت. به همین شکل سینما در مقام هنر با فیلم‌هایی تبلیغاتی که در توجیه موقعیت‌های سیاسی حاکمان ساخته می‌شوند (با هر ایدئولوژی و نظام نظری‌ای که ساخته شوند) تفاوت دارد. ما می‌پذیریم که سینما هنری مستقل، تازه و تواناست، اما این را هم باید قبول کنیم که هنری است به نسبت جوان، و هنوز تمامی توانایی‌ها و ظرفیت‌هایش کشف و شناخته نشده‌اند. درک نادرست از سینما همچون ابزار سرگرمی و کم‌فکری یا بی‌فکری تماشاگران سبب شده که منش هنری سینما نادیده گرفته شود. درنتیجه، رسالت سینماگران امروز سنگین است چون باید مبانی زیبایی‌شناسانه و امکانات بیانی و راهگشای هنری تازه را کشف و یا ابداع کنند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۶۵ صفحه

حجم

۷۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۶۵ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان