کتاب حقیقت و زیبایی
معرفی کتاب حقیقت و زیبایی
کتاب حقیقت و زیبایی نوشتهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ درسهای فلسفه هنر استاد بابک احمدی است.
درباره کتاب حقیقت و زیبایی
فیلسوفان نسبت هنر با حقیقت را چه دانستهاند؟ سخن فلسفی چه دارد که در حق هنر بگوید؟
کتاب حقیقت و زیبایی که از بیستوشش درس شکل گرفته، با روشی تازه مهمترین مسائل زیباییشناسی و فلسفهٔ هنر امروز را بررسی میکند. نویسنده کوشیده تا جنبهٔ امروزی نظریات زیباییشناسان را کشف کند. نخست هنر را پدیداری در حد ارتباط انسانی معرفی کرده و از هر دو دیدگاه هنرمند و مخاطب به بررسی هنر پرداخته و نیز به تفصیل نظریاتی را بررسی کرده که تأکید را بر زمینهٔ اجتماعی هنر، زبان اثر هنری، معناشناسی اثر، تماس با اثر و سرانجام شکل یا ساختار آن گذاشتهاند. در واپسین درسها نیز، دیدگاهی دیگر که هنر را برتر از هرگونه ارتباط انسانی میشناسد، مورد بررسی قرار گرفته است. اینجا از زبان هیدگر با نکتههای بدیعی آشنا میشویم که راهگشای ادراک تازهای از هنر خواهد بود. هرچند کتاب به روش تاریخی نوشته نشده، اما بنا به ضرورت، دیدگاه فیلسوفان بزرگ گذشته در مورد اثر هنری به دقت مورد بحث آن بوده است. کتاب از اندیشههای افلاطون تا نوترین دیدگاههای هنری را مطرح میکند.
در پایان هر درس، کتابشناسی جامعی نیز از منابع فارسی، فرانسوی و انگلیسی دربارهٔ مباحث آن درس افزوده شده است.
بابک احمدی در مقدمهٔ کتاب اینگونه میگوید: «موضوع این مجموعه درسها، فلسفهٔ هنر است که بسیاری آن را با زیباییشناسی یکی میدانند، اما فیلسوفانی هم هستند که یا چون هگل معتقدند که این دو با هم تفاوت ظریفی دارند، و یا چون هیدگر این تفاوت را بسیار مهم میشمارند و بر این نظرند که زیباییشناسی به معنایی که از سدهٔ هجدهم به این سو یافته است، خود به سد و مانعی بزرگ در راه پیشبرد بحث فلسفی از زیبایی و هنر تبدیل شده است.
روش کار من در این بیست و شش درس با شیوهٔ معمول در بررسی زیباییشناسی تفاوت دارد. از این رو بهتر است که در همین نخستین درس به این نکته بپردازم، روش خود را شرح دهم و از آن دفاع کنم. در این درس از «مسائل امروزی فلسفهٔ هنر» آغاز میکنیم، و بنا به ضرورت بحث به سنت زیباییشناسی میپردازیم، یعنی زمانی به آرای فیلسوفان و اندیشگران گذشته دربارهٔ هنر دقت میکنیم که به معضلها و مسئلههای امروزیمان مرتبط شوند. به بیان دیگر ما در این درسها روش پیروان بررسی تاریخی را دنبال نمیکنیم. آنان بیشتر بحث از زیبایی و هنر را از مکالمههای افلاطون آغاز میکنند و از راه نظریههای ادبی ارسطو و بحث فلوطین، توماس قدیس و دیگران، به سوی زمان حاضر پیش میآیند.»
خواندن کتاب حقیقت و زیبایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران و دانشجویان رشتههای فلسفهٔ هنر و پژوهش هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حقیقت و زیبایی
«یکی از مهمترین عواملی که به بینش امروزی ما از فلسفهٔ هنر و زیباییشناسی شکل داده، پیدایش و تکوین مدرنیسم است. اگر بحث را به پیشرفت فرهنگ و به معنایی خاص به تکامل هنر محدود کنیم، آنگاه میتوانیم به یاری اصطلاح مدرنیسم بازتاب فکری آن دگرگونیهای عظیم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را که از میانهٔ سدهٔ نوزدهم در گسترههای گوناگون زندگی، در اروپا و ایالات متحد و در پی آنها در کشورهای واپسمانده روی داد، درک کنیم. مدرنیسم پدیدهای است که به تاریخ یک سده و نیم گذشتهٔ فرهنگ غرب مربوط میشود، و با مدرنیته تفاوت دارد. البته اینجا باید به دقت دانست که به چه چیز میگوییم مدرنیته. بسیاری از نویسندگان، به دلایلی پذیرفتنی، کل دگرگونیهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را از رنسانس به این سو با اصطلاح مدرنیته مشخص میکنند. در این میان دستهای از نویسندگان، مدرنیته را «ایدئولوژی مدرنیته» میدانند، و میگویند که رسالت مدرنیسم دفاع از مدرنیسم است. اینان اندیشه و فرهنگی را مدرن میخوانند که با نهادها، باورها، و خرافههای سنتی مبارزه کند، با آرمانهای مدرنیته، و با خردباوری یا راسیونالیسم، و نیز با انسانباوری و بینش دنیوی همراه باشد. به این ترتیب از دید این نویسندگان کار مهم و اصلی مدرنیسم، در گام نخست، دفاع از خردباوری مدرنیته است. اما پرسیدنی است که آیا به راستی هنر مدرن، به عنوان یکی از مهمترین و بارزترین جلوههای مدرنیسم از خردباوری دفاع کرده است؟ تئودور آدورنو که از اندیشگران مکتب فرانکفورت بود (و ما در این رشته درسها بارها از عقایدش یاد خواهیم کرد) همواره از جدیترین و پرشورترین مدافعان مدرنیسم هنری بود، اما در آثار متعددی و از آن میان در کتاب نظریهٔ زیباییشناسی خود، به شکل دقیقی نشان داد که هنر مدرن از خردباوری مدرنیته به هیچ رو دفاع نمیکند، و بر عکس با آن سر جنگ دارد. آدورنو که خود از رادیکالترین ناقدان خردباوری مدرن بود، و همراه با ماکس هورکهایمر کتاب دیالکتیک روشنگری را نوشته بود ــ که فکر میکنم هنوز هم کسی نتوانسته به انتقادهای آنان از مدرنیته پاسخ بدهد ــ در آثار مدرنیستها بهترین متحد و همراه خود را مییافت. آدورنو بارها خردباوری مدرنیته را ایمان به خرد ابزاری خواند، و مخاطرات آن را گوشزد کرد. او نشان داد که دیدگاه اسطورهای در روزگار مدرن باقی مانده، و سرمایهداری آرمانهای سودطلب خود را با آن توجیه میکند. او مصائب انسان مدرن را نتیجهٔ مدرنیته دانست، و تاکید کرد که هنر مدرن علیه این مصیبتها و سرچشمهٔ آنها موضع دارد. به راستی هم میشود با آدورنو همآواز شد که اندیشه و هنر مدرن فریاد اعتراضی است که از خودبیگانگی آدم مدرن را بیان میکند، و آن را نمیپذیرد. در دههٔ گذشته، یکی از شاگردان آدورنو، که خود اکنون فیلسوفی مشهور است، یعنی یورگن هابرماس، از زاویهٔ تازهای به این مساله توجه کرد. او نوشت که بیشک هنر مدرن از خردباوری ابزاری دفاع نمیکند، و در این مورد حق با آدورنوست که مدرنیسم از ناقدان بیرحم و سازشناپذیر خرد ابزاری است، و به هیچ رو با آن خردباوریای همراه نیست که با تکیه بر پیشرفتهای تکنولوژیک به توجیه نابرابرهای اجتماعی و بیعدالتیهای مناسبات تولید سرمایهداری میپردازد. اما مسالهٔ اصلی این است که مدرنیسم، در بنیان خود مدافع گونهٔ دیگری از خردباوری مدرنیته، یعنی «خرد ارتباطی» است. هنر مدرن، از آنجا که به هر رو به مخاطب ارائه میشود در موقعیت ارتباطی قرار میگیرد. در واقع میتوان گفت که هیچ تجربهٔ زیباییشناسانهای نمیتواند از این موقعیت بگریزد.»
حجم
۸۱۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۸۱۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه