کتاب هایدگر
معرفی کتاب هایدگر
کتاب هایدگر نوشتهٔ جاناتان ری و ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی است و انتشارات آگه آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه فیلسوفان بزرگ نشر آگه است.
درباره کتاب هایدگر
انقلاب مارتین هایدگر (۱۸۸۹-۱۹۷۶) فیلسوف و اندیشهور بلندآوازهٔ آلمانی در فلسفه، که گسترهٔ پهناوری از نحلههای فکری و فلسفی گوناگونی چون پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم (سارتر)، هرمنوتیک (گادامر)، پساساختارگرایی و پسامدرنیسم (فوکو و دریدا) روانکاوی (لکان)، تاریخ (ئی. پی. تامپسون) و... را دربر میگیرد، همواره زیرسایهٔ سنگین و مرگبار همکاری او با ارتجاع فاشیستی حزب نازی قرار داشته است و بسیاری کسان بر آناند که به هیچ روی نمیتوان فلسفه و کاروبار فکری او را از کردار سیاسی و گرایش او به نازیسم جدا کرد. با این همه، تأثیر شگرف و دیرپای فلسفهٔ هایدگر بر سیر اندیشهٔ سدهٔ بیستم، و درست تا همین امروز، چنان فراخ بوده است که شناخت اندیشهٔ او را ناگزیر میسازد.
نَفْسِ روشِ او در پرسش از چیزی که از بس واضح و بدیهی است پرسیدن ندارد از مارتین هایدگر فیلسوفی بنبستشکن، راهگشا و هنجارگذار پدید میآورد که بهطبع سلسلهٔ درازآهنگی از مقلدان و پیروان راستین و دروغین را از پی او ریسه میکند. «ما خود باشندههایی برای تحلیلایم». مارتین هایدگر با این سخنان است که بر «روشنی فریبکارانه» و خیرهکنندهٔ اندیشهٔ سنّتی غرب حمله میبرد. هایدگر بر آن است که ما نه جانهای جاودانهایم و نه عقول ازبندتنرسته، بلکه وجودهای تاریخی کرانمندایم و با رشتههایی از تعبیر و سوءتعبیر به جهان گره خوردهایم که غریبتر و درهمپیچیدهتر از آن است که بتوانیم امید سر درآوردن از آن را داشته باشیم.
هایدگر در شاهکار فلسفیاش هستی و زمان (۱۹۲۷) از شگرد «تحلیل وجودی» خود بهره میگیرد تا زیرآبِ دوراههٔ عینیت و ذهنیت، عقلانیت و عقلگریزی، مطلقگرایی و نسبیتگرایی را بزند. در نظر او حقیقت، خود، از بُن تاریخی است.
به گفتهٔ جاناتان ری، نویسندهٔ کتاب حاضر، بزرگترین ماجراهای اندیشهٔ سدهٔ بیستم را میتوان پانوشتهایی بر هستی و زمان شمرد و او خود در این شرح درخشان و روشن میکوشد استدلالهای عمدهٔ این اثر را، بیآنکه ذرهای از تندی و تیزی ناسازههای برآشوبندهٔ آن بکاهد، به زبانی روشن توضیح دهد.
هایدگر؛ تاریخ و حقیقت در هستی و زمان بیستمین کتاب از سلسله کتابهای «فیلسوفان بزرگ» انتشارات راتلج است. از آثار جاناتان ری به این کتابها میتوان اشاره کرد: فیلسوفان پرولتری (۱۹۸۴)، حکایتهای فلسفی (۱۹۸۷)، و من صدایی میشنوم (۱۹۹۹). افزون بر این، ری یکی از نویسندگان دایمی مجلهٔ رادیکال فیلسوفی است و در مرکز پژوهشهای فلسفهٔ مدرن اروپایی در دانشگاه میدلسکس تدریس میکند.
خواندن کتاب هایدگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هایدگر
«در آغاز، حرکت از این انتظارات هوسانگیز به سوی رسالهای که هایدگر واقعاً به قلم آورد مایهٔ سرخوردگی است. از همین آغاز، کدام عنوانی است که از هستی و زمان کهنهتر باشد؟ آیا هایدگر از این امر آگاه نبود که کانت پژوهش فلسفی در هستی را ــ «هستیشناسی»، در زبان دانشگاهی، ــ در پایان سدهٔ هجدهم قاطعانه از اعتبار انداخته است، و جای آن را به علم طبیعی تجربی داده است؟ و آیا کسی به او نگفته بود که، در پی نظریهٔ نسبیت خاص آینشتاین در ۱۹۰۵، مفهوم زمان اکنون بیشتر به فیزیک تعلق دارد تا به فلسفه؟
ولی باید مراقب باشیم. فیلسوفان اغلب با احساس زیرکانهای از متناقضنمایی دست به قلم میبرند، و کسانی را دست میاندازند که با احتیاطکاری بسیار اندکی در قبال یقینهای ناروشن بیبهره از سُخرهگری خویش رفتار میکنند. هایدگر شاید در پی آن نباشد که با راهحلهای تازهٔ بیباکانه برای مسائل یا شبهمسائل هستیشناسی سنّتی حوصلهٔ ما را سر ببرد ــ یعنی معادلهای فلسفی برای حرکت جاودانی یا همان شقالقمرکردن. او شاید چیزی ظریفتر در آستین داشته باشد.
با این همه، باز دلمان هُری فرومیریزد وقتی که صفحهٔ کتاب را ورق میزنیم و به نقلقولی به زبان یونانی برمیخوریم ــ اشارت بیگانهٔ الئایی مرموزی که خطاب به تئاِیتتوس، جوانِ تابناک، در گفتوشنود افلاطون در سوفسطایی بر زبان میآورد: «زیرا از وقتی که از تعبیر ’هستی‘، استفاده کردهای از دیرگاهی پیش از این آشکارا از منظور خود آگاه بودهای». بعد ما آه میکشیم که پس این هم بحث دیگری بر سر معانی واژهها است. هایدگر نقلقول را پی میگیرد: «با این همه، ما که معمولاً گمان میکنیم آن را میفهمیم، اکنون گیج و سردرگمایم». اینجا با حیرتی دوگانه سروکار داریم. «ما معمولاً گمان میکنیم که آن را میفهمیم»: ولی بیگمان یقینهای ما همراه با سنوسال افزایش مییابد و نه کاهش؟ و «اکنون ما گیج و سردرگمایم»: ولی آیا نه حقیقتِ جاودانی بلکه گیجی و سردرگمی رو به فزونی نیست که گمان میرود فرزند زمان باشد؟
دستکم میتوانیم از نو مطمئن شویم که هایدگر در پی آن نیست که قانونی دربارهٔ سرشت هستی به معنای دقیق کلمه طرح کند. مضمون او کمتر ترسناک است ــ «معنای هستی» ــ و این «معنا»، همچنان که سپستر توضیح میدهد، رمزورازی نیست که «در پسِ پشتِ هستی قرار میگیرد»، بلکه بهسادگی هر آن معنایی است که این اصطلاح میتواند در زبانها و فهمهای عادی و متعارف ما داشته باشد. او میگوید که پژوهش همهچیز هست جز چیزی «ژرف». و حتی اگر کار را با کشف این نکته به پایان ببریم که هیچچیز مثبتی کشف نکنیم، باز دستکم میتوانیم امیدوار باشیم که فهم خود را از پرسشی که میپرسیم، «پرسشِ معنای هستی»، روشن سازیم.
هنگامیکه صفحهٔ دیگری را ورق میزنیم و شروع به خواندن درآمد میکنیم («شرح معنای پرسشِ معنای هستی»)، درمییابیم که هایدگر باز هم گام دیگری به واپس برمیدارد. مینویسد: «این پرسش امروزه فراموش شده است». پرسش از هستی هنگامی توانسته است فوریت داشته باشد که افلاطون و ارسطو دیرگاهی پیش از این در آتن با همهٔ قوا کوشیدند آن را وادار به تسلیم کنند؛ ولی از آن هنگام به این سو نادیده انگاشته شده یا با سستی و بیمبالاتی به عنوان امری «زائد» رد شده است.»
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه فیزیکی کتاب رو دارم.اول بگم که ادبیات هایدگر واقعا سخته ولی این کتاب مفاهیم مهمی از هستی و زمان رو تشریح میکنه.در کل کتاب خوبیه.از دستش ندید.ولی کافی نیست و برای فهم هایدگر باید خوده کتابهاشو خوند.