دانلود و خرید کتاب گزارشی برای یک آکادمی فرانتس کافکا ترجمه کامل روزدار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گزارشی برای یک آکادمی

کتاب گزارشی برای یک آکادمی

معرفی کتاب گزارشی برای یک آکادمی

«گزارشی برای یک آکادمی» داستان کوتاهی نوشته فرانتس کافکا(۱۹۲۴-۱۸۸۳)، نویسنده آلمانی است. این کتاب همچنین نقدی بر این داستان در خود دارد. همچنین به سبب نزدیکی ایده کلیدی این داستان با داستان مسخ، تحلیلی بر داستان مسخ کافکا نیز در این کتاب آمده است.

در بریده‌ای از داستان می‌خوانیم:

نزدیک به پنج سال است که از دوران میمون بودنم می‌گذرد. دورانی که اگر تقویم‌وار محاسبه شود، شاید کوتاه باشد، اما زمان بی‌نهایت درازی لازم است تا بتوان آن را چهار نعل طی کرد، همان‌گونه که من آن را طی کرده‌ام. در طول راه گاهی انسان‌هایی برجسته، پندها، تحسین و کف زدن‌ها و موسیقی نوازندگان ارکستر مرا همراهی می‌کردند، اما در واقع همیشه تنها بودم، زیرا تمامی آن همراهانم ـ برای آن‌که در تصویری که بدست داده‌ام همچنان باقی بمانم ـ خود را در فاصله دوری پشت موانعی که در برابر آن‌ها قرار گذاشته شده بودند، نگاه می‌داشتند. اگر من می‌خواستم با لجاجت به ریشه‌ام، به اصلم، به خاطرات دوران نوجوانی‌ام پای‌بند بمانم، هرگز چنین ثمری به بار نمی‌آمد. درست همین چشم‌پوشی از هرگونه لجاجتی، والاترین وظیفه‌ای بود که خود را بدان مقید کرده بودم؛ من، یک میمون آزاد، خود بدین یوغ تن در دادم. بدین طریق خاطرات هر چه بیشتر از ذهنم می‌گریختند و دور می‌شدند.

در آغاز بازگشت من از میان دروازه‌ای که پهنای آسمان در روی زمین ایجاد می‌کند، البته اگر انسان‌ها موافقت می‌کردند، در اختیار خود من گذاشته شده بود اما هم‌زمان با جریان تکامل من که چون ضربات تازیانه مرا به پیش می‌راند، این دروازه دائما کوتاه‌تر و تنگ‌تر می‌شد ...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
روی هم رفته، به آن‌چه که می‌خواستم، به هر ترتیب دست یافتم. نباید گفت که به زحمتش نمی‌ارزید. ضمنا من به دنبال قضاوت انسان‌ها نیستم و فقط می‌خواهم این دانسته‌ها را در دسترس همگان قرار بدهم، من فقط گزارش می‌دهم. به شما هم همین‌طور، آقایان محترم آکادمی، به شما هم فقط گزارش دادم.
فرزان
«گرگور خیلی دوست داشت آن بالا، مخصوصا از سقف آویزان شود؛ این کار با درازکشیدن روی زمین فرق داشت؛ راحت‌تر می‌شد نفس کشید؛ به خوبی می‌شد حس کرد که بدن به آرامی تاب می‌خورد. گرگور در آن بالا با خوشحالی خود را سرگرم می‌کرد. گاهی سقف را با شگفت‌زدگی رها می‌کرد و نقش بر زمین می‌شد.»
کاربر ۲۶۵۸۸۹۸
«دوران میمون بودن شما، آقایان محترم، چنان‌چه چنین وضعی را پشت سر گذاشته باشید، نمی‌تواند دورتر از دوران میمون بودن من باشد.»
کاربر ۲۶۵۸۸۹۸
پتر قرمزی همانند مدلی که فروید در روانکاوی ابداع کرده است یعنی مدل لایه‌های روح انسان، به طور هم‌زمان دارای آگاهی هم منطقی ـ عقلانی و هم اساطیری است. هر یک از این دو نوع آگاهی بر حسب آن که توازن قدرت میان این دو در هر لحظه چگونه باشد، یعنی کدام‌یک بر دیگری چیرگی داشته باشد، می‌تواند کمابیش تأثیر بگذارد.
کاربر ۲۶۵۸۸۹۸
بیانِ تجربیات اساطیری در قالب کلمات، همواره نشان‌دهنده سلطه طرز تفکر منطقی ـ عقلانی بر طرز تفکر اساطیری می‌باشد. طرز تفکر اساطیری و شیوه تفکر عقلانی، زبان و فقدان زبان به مثابه تضادهایی آشتی‌ناپذیر (آنتاگونیستی) در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند. کافکا این تضادها را در قهرمان داستان خود، پتر قرمزی (و در داستان «مسخ» در گرگور زامزا) رخنه می‌دهد.
کاربر ۲۶۵۸۸۹۸

حجم

۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۴ صفحه

حجم

۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۴ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۱۱,۰۰۰
۵۰%
تومان