کتاب مبانی پدیدارشناسی
معرفی کتاب مبانی پدیدارشناسی
کتاب مبانی پدیدارشناسی نوشتهٔ دان زهاوی و ترجمهٔ علی رضا عطارزاده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر جلد پنجم از مجموعۀ «مطالعات بنیادین راتلج» است.
درباره کتاب مبانی پدیدارشناسی
پدیدارشناسی یکی از سنتهای غالب در فلسفهٔ قرن بیستم به حساب میآید. ادموند هوسرل (۱۹۳۸-۱۸۵۹) بنیانگذارش بود، اما مارتین هایدگر (۱۹۷۶-۱۸۸۹)، ژان پل سارتر (۱۹۸۰-۱۹۰۵)، موریس مرلوپونتی (۱۹۶۱-۱۹۰۸) و امانوئل لویناس (۱۹۹۵-۱۹۰۶) دیگر حامیان تأثیرگذارش بودند. یک دلیل تأثیرگذاریِ این سنت آن است که تقریباً همهٔ نظریهپردازیهای بعدی در فلسفهٔ آلمانی و فرانسوی را میتوان بسط پدیدارشناسی یا واکنش به آن دانست. در نتیجه، پیداکردن درک درستی از پدیدارشناسی نهتنها بهخاطر خودش، بلکه از آن رو که همچنان شرط لازم برای فهم تحولات بعدی در نظریهپردازی قرن بیستم است اهمیت دارد.
در طول سالها، پدیدارشناسی در بسیاری از حوزههای فلسفه مساهمتهای مهمی داشته است و تحلیلهای بدیعی از موضوعاتی همچون قصدیت، ادراک، بدنمندی، عواطف، خودآگاهی، بیناسوبژکتیویته، زمانمندی، تاریخمندی و حقیقت به دست داده است. پدیدارشناسی نقدهایی هدفمند به فروکاستگرایی، عینیانگاری (یا ابژکتیویسم) و علمگرایی وارد ساخته و در دفاع از اعادهٔ جایگاه زیستجهان بهتفصیل استدلال کرده است. پدیدارشناسی با شرح مفصل اگزیستانس (یا وجود) بشری که در آن سوژه همچون درجهانبودنی بدنمند و واقع در بستری اجتماعی و فرهنگی تلقی میشود، مواد و مطالب بسیار مهمی برای طیف کاملی از رشتههای تجربی اعم از روانپزشکی، جامعهشناسی، روانشناسی، مطالعات ادبی، انسانشناسی و معماری فراهم کرده است.
نویسنده کتاب مبانی پدیدارشناسی را در سه بخش «مسائل بنیادین»، «تحلیلهای ملموس» و «پدیدارشناسی کاربردی» نگاشته است.
خواندن کتاب مبانی پدیدارشناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن و علاقهمندان به آشنایی با سنت پدیدارشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مبانی پدیدارشناسی
«آلفرد شوتس را اغلب بنیادگذار جامعهشناسی پدیدارشناختی قلمداد کردهاند. شوتس در ابتدا ملهَم از جامعهشناسی تفسیری ماکس وبر بود، با این حال، هرچند وبر عملِ معنادار را مبحث محوری علوم اجتماعی قلمداد کرد، و هرچند بر اهمیت موضوعیتبخشی صریح به معنایی که عامل فردانی به عمل خویش نسبت میدهد نیز تأکید کرد، تقویم معنای اجتماعی بماهو معنای اجتماعی را بررسی نکرد، و پرسشهای بنیادین در معرفتشناسی و نظریه معنا را پی نگرفت. شوتس کوشید از طریق ترکیب جامعهشناسی وبر با پدیدارشناسی هوسرل دقیقا همین شکاف را پُر کند.
از آنجا که نه جهان ریاضیاتیشده علم بلکه زیستجهان است که قالب و صحنه روابط و اعمال اجتماعی را تقویم میکند، شوتس میگوید جامعهشناس باید عزیمتگاه خویش را در زیستجهان قرار دهد. آنچه نیاز است بررسیای نظاممند از زندگی هرروزه است و این مستلزم نوع جدیدی از نظریه جامعهشناختی است. مساهمت ملموس شوتس در اینجا دووجهی است. نخست، هدف او این است که ساختارهای ذاتی زیستجهان را توصیف و تحلیل کند. دوم، او شرحی از شیوهای عرضه میکند که سوبژکتیویته در برساخت معنای اجتماعی، اعمال اجتماعی و وضعیتها دخیل است. بر این اساس، شوتس با تکیه بر تحلیلهای هوسرل از قصدیت مدعی میشود که جهان اجتماعی خودش را در تجربههای قصدی گوناگون آشکار میکند و به ظهور میرساند. سوژهها معناداری جهان اجتماعی را تقویم میکنند، و لذا برای فهم جهان اجتماعی و پرداخت علمی به آن، واجب است که عاملهای اجتماعیای را بررسی کنیم که جهان اجتماعی برای آنها وجود دارد.
دانشمند علوم اجتماعی باید شروحی معتبر از عاملهای هرروزه تدوین کند، شروحی که شامل اموری همچون آگاهی، انگیزهها، تفسیر عاملها از خود و فهم هستند. هرچه نباشد، بخشی از رسالت جامعهشناسی دقیقا روشن کردن معنا و دلالتی است که ساختارها و روابط اجتماعی برای خود عاملهای مشاهدهشده دارند. به عقیده شوتس، نتیجتا موضوع علوم اجتماعی پیچیدهتر از موضوع علوم طبیعی است. به تعبیر او، علوم اجتماعی باید «برساختهای درجهدوم» رابه کار گیرند، زیرا «ابژهها» ی این علوم (عاملهای اجتماعی)، خود، «برساختهای مرتبهاول» واقعیت پیرامونشان را به کار میگیرند. ایننکته علم اجتماعی را از علم طبیعی به طور ریشهای متمایز میسازد: علم طبیعی هیچ نیازی ندارد که فهم و تفسیر ابژههای مطالعهشده از خودشان را بررسی کند (الکترونها و آمینواَسیدها هیچ خودفهمیای ندارند). بدین ترتیب، شوتس مصرانه دست رد میزند بر سینه برنامههای تقلیلگرایانه، همچون رفتارگرایی و پوزیتیویسم، که میکوشند عمل انسانی را به رفتار قابل مشاهده و مکانیسمهای محرکـ پاسخی تقلیل دهند.»
حجم
۱۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۱۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه