کتاب امپراتوری نشانه ها
معرفی کتاب امپراتوری نشانه ها
کتاب امپراتوری نشانهها نوشتۀ رولان بارت با ترجمۀ ناصر فکوهی در نشر نی به چاپ رسیده است. در این کتاب، رولان بارت با تلفیق رویکرد نشانهشناختی و مفهوم انسانشناختی، نگاهی عمیق به اشیاء، رفتارها و پدیدهها در ژاپن به دست میدهد و از یک ژاپن خیالی سخن میگوید.
درباره کتاب امپراتوری نشانه ها
در مجموعه آثار رولان بارت، تمایل او به روزمرگی، به زندگی پیشِروی ما، به لحظات ساده و پیشپاافتاده، به اشیا و به نشانهها که در همۀ آنها میتوان اثری از نگاهی انسانشناسانه یافت هیچ کجا بهاندازۀ امپراتوری نشانهها بروز نکرده است. این کتاب را که بارت در ۱۹۷۰ نوشت برای او نه یک «سفرنامه» است و نه اثری دربارۀ ژاپن؛ زیرا همانگونه که خود از آغاز میگوید، او از یک ژاپن خیالی سخن میگوید. بههمین دلیل نیز امپراتوری نشانهها را نمیتوان بههیچرو کتابی «مفید» برای آشنا شدن با ژاپن دانست.
چه بسیار منتقدانی که بدون آگاهی از پرسمانهای اساسی در اندیشۀ بارت از این دریچه، کتاب را نقد کردهاند و بهگمان خود با انگشت گذاشتن بر این یا آن نکته، «غیرواقعی» بودن آن را «کشف» کرده و دیگران را نیز از آن برحذر داشتهاند؛ اما در حقیقت راه ورود به این کتاب را اشتباه گرفتهاند. بارت در امپراتوری نشانهها، دیدگاهی بیرونی در مفهوم انسانشناختی این واژه را پی گرفته است تا به ژاپن بنگرد و این تمام کار او نیست. وی درواقع این رویکرد بیرونی را با رویکردی نشانهشناختی که فراتر از زمان و مکانی خاص قرار میگیرد، تلفیق کرده است تا اندیشههایی بهغایت ژرف را که حاصل نگاهی عمیق به اشیا، رفتارها و پدیدههاست «به زبان آورد»، در حالی که خود، این زبان را تا نهایتِ آن زیر فشار گذاشته است تا چهارچوبهایش را بشکند و به فراسوی آن قدم گذارد. هدف او، نگاه به یک جامعه است تا آن را بهمثابۀ یک متن قرائت کند؛ اما بیشتر از آنکه به متن بودن این جامعه بیندیشد، خود بر آن است که از آن متنی بسازد و در این راه شاید هدفی جز «لذت» نداشته باشد.
در امپراتوری نشانهها خواننده با نوعی انسانشناسی مجازی یا با اندیشهای انسانشناختی بر واقعیتی مجازی سروکار دارد که خود، حاصل بازنمایی یا بازسازی واقعیتی بیرونی در دستگاهی خیالی است. «ژاپنِ» بارت در این کتاب نه متنی است که به نویسنده تعلق داشته باشد، نه متنی که از آنِ خواننده باشد، بلکه ترکیبی است از این هر دو. در این اثر، بارت با همین هدفِ «خوشبختی» که خود در جایی به آن اعتراف کرده است و «لذت»، نثر خود را به تکههای بیشمار میشکند، تصاویر را وارد متن و متن را وارد تصاویر میکند و نوشته خود را به شیوهای که بارها آن را بداههنوازی مینامد، پیش میبرد.
خواندن کتاب امپراتوری نشانه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران کتابهای فلسفی بهویژه فلسفۀ مدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره رولان بارت
رولان بارت در ۱۲ نوامبر ۱۹۱۵ در شربورگ - اکتوویل در نرماندی فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده، فیلسوف، نظریهپرداز ادبی، منتقد فرهنگی و نشانهشناس مشهور فرانسوی بود. از مشهورترین و تأثیرگذارترین مؤلفههای آثار او میتوان از ساختارگرایی و پساساختارگرایی و تحلیل نشانهشناسانهٔ متون ادبی و پدیدههای فرهنگی نام برد. بارت بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ استاد کرسی نشانهشناسی در کلژ دو فرانس بود. پدرش در ۱۹۱۸ در جنگ جهانی اول کشته شد و دوران کودکیاش را همراه با مادرش در بایون سپری کرد. سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ را در سوربن گذراند و آنجا در رشتهٔ ادبیات کلاسیک تحصیل کرد. او در این مدت به بیماری سل مبتلا بود؛ ازاینرو اغلب باید در تنهایی آسایشگاهها روزهایش را سپری میکرد. وضعیت جسمی او باعث اختلال در مسیر تحصیلش شد و بر مطالعات و توانایی او برای شرکت در امتحاناتش تأثیر گذاشت. در جنگ جهانی دوم نیز از خدمت سربازی معاف شد.
از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۸ را صرف تحصیل دستور زبان و زبانشناسی و انتشار اولین مقالات، شرکت در یک مطالعهٔ پزشکی و ادامهٔ مبارزه با بیماری خود کرد. او در ۱۹۴۱ برای کارش در حوزهٔ تراژدی یونانی موفق به دریافت مدرک دیپلم برتر (معادل پایاننامه کارشناسیارشد) از دانشگاه پاریس شد. آثار او دیدگاههای آکادمیک سنتی دربارهٔ نقد ادبی و چهرههای مشهور ادبیات را به چالش میکشید. تفکر متفاوت او منجر به درگیری با استاد مشهور ادبیات سوربن، «ریموند پیکار» شد که به بارت بهعلت عدماحترام به ریشههای ادبیِ فرانسه حمله میکرد. بارت در «نقد و حقیقت» (۱۹۶۶) نقد قدیمی و بورژوایی را به عدمتوجه به نکات ظریف زبان و ناآگاهی گزینشی دربارۀ نظریههای چالشبرانگیز مانند مارکسیسم متهم کرد.
در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، رولان بارت مشهور شد. او به ایالات متحده و ژاپن سفر کرد و در دانشگاه جان هاپکینز سخنرانی کرد. در طول این مدت، او شناختهشدهترین اثر خود مقالهٔ «مرگ مؤلف» را نوشت. در ۲۵ فوریهٔ ۱۹۸۰ رولان بارت در حالی که در خیابانهای پاریس برای رسیدن به خانه قدم میزد با یک ون خشکشویی تصادف کرد و در ۲۶ مارس بر اثر جراحات واردشده در قفسهٔ سینهاش از دنیا رفت.
بخشی از کتاب امپراتوری نشانه ها
«رؤیا: شناخت زبانی بیگانه (غریب) و در همان حال درک ناکردنش: برداشت تفاوت در آن، بیآنکه این تفاوت هرگز قربانی جامعهبودگی سطحی زبان، ارتباط یا ابتذال شود؛ شناخت ناتوانیهای زبانِ خودی در سرکشیهای مثبت زبانی جدید؛ آموختن نظاممندی درکناپذیری؛ فروپاشی «واقعیتِ» خودی زیر تأثیر بُرشهایی دیگرگون، نحوهایی دیگر؛ کشف موقعیتهای شگفتانگیزِ فاعل در گزارهها، جابهجایی مکانشناختی آن؛ در یک کلام، فرورفتن درون ترجمانناپذیری، احساس لرزشهای آن، بیآنکه جای جبرانی باشد، تا جایی که تمامی غرب درون ما به لرزه درآید و حق زبانِ پدری به سُستی بگراید، حق زبانی که پدرانمان برای ما بر جای گذاشتند و از ما نیز پدران و صاحبان یک فرهنگ را میسازد و تاریخ بار دیگر آن را به «طبیعت» بدل میکند. میدانیم که مفاهیم اصولی فلسفه ارسطویی تا اندازهای تابع الزامات اصول تلفظی زبان یونانیاند. برعکس چهقدر مفید خواهد بود که خود را در شرایطی تصور کنیم که زبانی بسیار دوردست با پرتوهای خود، ما را درون تفاوتهایی گذارناپذیر قرار دهد. این یا آن فصلی که ساپیر یا ورف درباره زبانهای شینوک، نوتکا و هوپی و یا گرانه درباره زبان چینی نوشتهاند، همچون عقیده دوستی درباره زبان ژاپنی، دروازههایی بر رومانتیسمی کاملاند که تنها برخی از متون مدرن (و نه هیچ رُمانی) میتوانند تصوری از آن به ما بدهند، دراین حال چشماندازی پدید میآید که گفتارمان (آنچه به ما تعلق دارد) از گمانبردن یا کشف آن ناتوان بودهاست.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۱ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۱ صفحه