کتاب خاطرات سوگواری
معرفی کتاب خاطرات سوگواری
کتاب خاطرات سوگواری مجموعه یادداشتهای رولان بارت زبانشناس و منتقد فرانسوی است که با ترجمهٔ محمد حسین واقف منتشر شده است.
درباره کتاب خاطرات سوگواری
رولان بارت فردای روزِ مرگ مادرش، ۲۵ اکتبر ۱۹۷۷ «خاطرات سوگواری» را آغاز کرد. او این خاطرات را با خودنویس و گاه مداد، روی تکههای کاغذی (کاغذ تحریر معمولی که به ۴ قسمت تقسیم میشد) مینوشت و همیشه به میزان کافی از آنها روی میزش نگه میداشت.
خوانندهٔ «خاطرات سوگوارى» در مییابد اين یادداشتها بهقصد انتشار نوشته نشده و گاهى ممكن است فكر كند با خواندن آنها به حريم خصوصى نويسنده وارد شده است. همان ترديدى كه منجر به تأخير ۳۰سالهٔ خانواده و دوستان بارت در انتشار اين يادداشتها شد. محور اين سوگوارى و رنج طولانى، آخرين كلماتى است كه مادر بارت به زبان آورده است: «رولان من! رولان من!» و بارت تأكيد مىكند احساسش در برابر اين كلمات را نمیتواند براى كسى توضيح دهد و كسى را در جريان اين كلمات قرار دهد. او میگوید نمیتواند این کلمات را به کسی بگوید و سعی میکند در حریم خصوصی خودش سوگواری کند.
این یادداشتها بالاخره در سال ۲۰۰۹ همراه چند عکس منتشر شد. این کتاب روانکاوی نیست بلکه شکلی انسانی و درونی از سوگواریهای بارت برای مادرش است.
مادر بارت ۲۳ سالگی ازدواج کرد و در ۲۴ سالگی بیوه شد و ۶۰ سال کنار رولان بارت زندگی کرد و همراه او بود. وقتی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت رولان بارت بسیار از نظر روحی آسیب دید و اندوه این اتفاق همواره همراه او بود. این کتاب روایت این اندوه است.
خواندن کتاب خاطرات سوگواری را به چه کسانی پیشنهاد میکنم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت احساسات رولان بارت پیشنهاد میکنیم.
درباره رولان بارت
رولان بارت متولد ۱۲ نوامبر ۱۹۱۵ نویسنده، فیلسوف، نظریهپرداز ادبی، منتقد فرهنگی و نشانهشناس مشهور فرانسوی بود. از مشهورترین و تأثیرگذارترین مؤلفههای آثار او میتوان از ساختارگرایی و پساساختارگرایی و تحلیل نشانهشناسانهٔ متون ادبی و پدیدههای فرهنگی نام برد.
رولان بارت بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ استاد کرسی نشانهشناسی در کلژ دو فرانس بود.
او در شربورگ - اکتوویل در نرماندی فرانسه متولد شد پدرش در سال ۱۹۱۸ در جنگ جهانی اول کشته شد و دوران کودکیش را همراه مادرش در بایون سپری کرد.
سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ را در سوربن گذراند و در آنجا در رشتهٔ ادبیات کلاسیک تحصیل کرد. او در این مدت به بیماری سل مبتلا بود که اغلب باید در تنهایی آسایشگاهها روزهایش را سپری میکرد. وضعیت جسمی او باعث اختلال در مسیر تحصیلش شد و بر مطالعات و توانایی او برای شرکت در امتحاناتش تأثیر گذاشت. در جنگ جهانی دوم نیز از خدمت سربازی معاف شد.
از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۸ را صرف تحصیل دستور زبان و زبانشناسی و انتشار اولین مقالات، شرکت در یک مطالعه پزشکی و ادامه مبارزه با بیماری خود کرد. او در سال ۱۹۴۱ برای کارش در حوزهٔ تراژدی یونانی موفق به دریافت مدرک دیپلم برتر (معادل پایاننامه کارشناسی ارشد) از دانشگاه پاریس شد.
آثار او دیدگاههای آکادمیک سنتی درباره نقد ادبی و چهرههای مشهور ادبیات را به چالش میکشید. تفکر متفاوت او منجر به درگیری با استاد مشهور ادبیات سوربن، ریموند پیکار شد که به برات برای عدم احترام به ریشههای ادبی فرانسه حمله میکرد. بارت در نقد و حقیقت (۱۹۶۶) نقد قدیمی و بورژوایی را به عدم توجه به نکات ظریف زبان و ناآگاهی گزینشی نسبت به نظریههای چالشبرانگیز مانند مارکسیسم متهم کرد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، بارت مشهور شد. او به ایالات متحده و ژاپن سفر کرد و در دانشگاه جان هاپکینز سخنرانی کرد. در طول این مدت، او شناختهشدهترین اثر خود مقالهٔ «مرگ مؤلف» را نوشت.
در ۲۵ فوریه ۱۹۸۰ رولان بارت درحالیکه در خیابانهای پاریس برای رسیدن به خانه قدم میزد با یک ون خشکشویی تصادف کرد و در ۲۶ مارس براثر جراحات وارد شده در قفسه سینهاش از دنیا رفت.
حجم
۶۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۶۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
یه جایی هست که نویسنده میگه: ما فراموش نمیکنیم، بلکه چیزی خالی در ما آرام میگیرد... به نظرم این کتاب رو هممون زندگی کردیم...شاید در سکوت...
لطفا به بی نهایت اضافه کنید
تبدیل به epub انقدر سخته برات طاقچه جان؟!
لطفا به طاقچه بی نهایت اضافه شود
لطفا فرمتشو عوض کنید طاقچه جان
کتاب در باب روند سوگواری و احساسات و درگیریهای تجربهی فقدانه. من خودم این کتاب رو به همین منظور خوندم و کمی تسکین دهنده بود. گاهی بین کلمات این کتاب نیاز دارید که گریه کنید؛ چون خط به خط این
نکته قابل توجه درباره این یادداشت ها این است که در ان ها سوژه ای ویران شده قربانی حضور ذهن است .
کتاب رو به کسانی که دچار فقدان شدید شدن توصیه میکنم. تسکین دهنده خواهد بود.
من این کتاب رو دوست داشتم
یادداشت روزانه بود از غم از دست دادن شخص روشنفکر از عزیزترین کس، طبق تاریخ توی متن فراز و نشیب های روحی نویسنده دقیقا حس میشد، ترجمه هم روان نبود میشد از کلمات خودمونی تر استفاده بشه یا توضیح بیشتر