دانلود و خرید کتاب قصه جزیره ناشناخته ژوزه ساراماگو ترجمه محبوبه بدیعی
تصویر جلد کتاب قصه جزیره ناشناخته

کتاب قصه جزیره ناشناخته

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قصه جزیره ناشناخته

کتاب قصه جزیره ناشناخته نوشتهٔ ژوزه ساراماگو و ترجمهٔ محبوبه بدیعی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. قصه جزیره ناشناخته یک داستان عاشقانه است.

درباره کتاب قصه جزیره ناشناخته

ساراماگو برای خوانندگان فارسی‌زبان نامی کاملاً آشنا است. پس از دریافت جایزه‌ٔ نوبل، چندین اثر او به فارسی ترجمه شد؛ از جمله کتـاب‌های کوری و تاریخ محـاصره‌ٔ لیسبون. کتـاب قصه جزیره ناشناخته از آخرین نوشته‌هـای اوست و همچنان به سبک و قالب قصه‌هـا و حکایت‌هـای کهـن پرداخته شده است. امـا خواننده‌ای که در آغاز گمان می‌کند انگار حکایتـی کودکانه را می‌خـواند، سرانجـام درمی‌یابد قصه‌ای عاشقانه را خوانده است، قصـه‌ای فیلسوفانـه که یـادآور ولتـر یا سوئیفت است، و فقط با درک استعاره‌های ظریف و پرمعنای ساراماگو می‌توان به عمق و قوت آن پی برد.

داستان‌های عاشقانه ساراماگو غرابت و تازگی خاصی دارد. این داستان‌ها با فرم‌های مختلف و عاشق و معشوق‌های عجیب و غریبشان نمونه‌های موفقی از رئالیسم جادویی نویسنده است. اما غالب این داستان‌ها محملی است برای ابلاغ اومانیسم و انسان‌دوستی نویسنده. خواننده فارسی آثار ساراماگو با عشق آقای ژوزه به زن ناشناس در همه نام‌ها و عشق دختری که عینک دودی می‌زد به پیرمردی که یک چشمش را با چشم‌بند سیاه می‌بست در کوری آشنا هستند.

ساراماگو آثار خود را با استفاده از اسطوره‌ها و حکایات مذهبی مکتوب یا عقاید و باورهای شفاهی و خرافی می‌نویسد. پیام‌هایی که در آثار او ابلاغ می‌شود پیام‌های معمولی و به ظاهر ساده‌ای است. اما ساراماگو با استفاده از شگردهای مختلف نویسندگی آثار هنری ماندگاری از همین پیام‌های معمولی خلق کرده است. ساراماگو تسلط عجیبی بر شگردهای داستان‌گویی دارد و رازهای روایت را خوب می‌شناسد. برای همین است که بسیاری از مفاهیم و موضوعات بارها در آثار او تکرار شده است، منتهی هر بار با یک فرم جدید. قصه جزیره ناشناخته هم که ظاهراً آخرین اثری است که او نوشته است، نشانه‌هایی از بنای یادبود صومعه، سال مرگ ریکاردوریس، کوری و همه نام‌ها را در خود دارد.

داستان قصه جزیره ناشناخته از این قرار است: مردی به در قصر پادشاه مراجعه می‌کند تا از پادشاه یک کشتی بگیرد و با آن در دریا جزیره ناشناخته‌ای کشف کند. در قصر شاه زنی است که نظافت قصر را انجام می‌دهد. پادشاه کشتی‌ای به مرد می‌دهد و مرد برای تحویل گرفتن آن به بندرگاه مراجعه می‌کند. زن نظافتچی که مرد را دیده است و از تصمیم او برای کشف جزیره‌ای ناشناخته آگاه شده است قصر را ترک می‌کند و پیش از او به بندرگاه می‌رود تا به عنوان نظافتچی کشتی همراه مرد باشد. نه در هنگام آشنایی این دو و نه در آخر داستان که این دو به وصل نمادینی می‌رسند سخنی از عشق در میان نیست. اما همه چیز حکایت از عشق می‌کند. 

در آخر داستان، زن نظافتچی و مرد در کشتی خوابیده‌اند، مرد در کابین راست کشتی و زن در کابین چپ کشتی، و قرار است که فردا به کشف جزیره‌ای ناشناخته بروند، مرد خواب می‌بیند. این خواب مرد در حقیقت واقعه توفان نوح است که شرح آن در سفر پیدایش، باب ششم تا نهم آمده است. این واقعه را نویسنده به چه منظوری در این داستان گنجانده است؟

یکی از درون‌مایه‌های مهم آثار ساراماگو مسئله بی‌نظمی و فساد است. درون مایهٔ اصلی کوری فسادی است که در نتیجه رعایت نکردن نظم در جوامع بشری رخ می‌دهد. در نظر ساراماگو بی‌نظمی در هر شکل خود نوعی فساد است. تصمیم مرد برای کشف جزیره‌ای ناشناخته در واقع برای گریز از فساد است.

ساراماگو در آثار اخیر خود نام شخصیت‌های داستان را حذف می‌کند و به جای آن از لقب یا عنوانی که نشان‌دهنده موقعیت شغلی یا اجتماعی و یا موقعیت خاص دیگری است، استفاده می‌کند. او این حرکت پسامدرنیستی را با هدف خاصی انجام می‌دهد. شخصیت زن این داستان با عنوان نظافتچی یا زن نظافتچی نام برده می‌شود که اسمی ندارد. شگردهای دیگری نیز در داستان وجود دارد که همه نشان از مهارت ساراماگو در داستان‌نویسی دارد.

ساراماگو در بیشتر آثارش از علایم سجاوندی به ندرت استفاده می‌کند و خوانندگانی که کتاب کوری او را خوانده‌اند با این شیوه آشنا هستند. در کتاب حاضر نیز همین روش پیروی شده است.

خواندن کتاب قصه جزیره ناشناخته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم. اگر از داستان‌های کوری و بنای یادبود صومعه خوشتان آمده، این کتاب را هم دوست خواهید داشت.

درباره ژوزه ساراماگو

ژوزه دی سوزا ساراماگو، نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات، ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در آزیناگا دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون پایتخت پرتغال چشم به جهان گشود. او جایزه نوبل را در سال ۱۹۹۸ میلادی از آن خود کرد. ساراماگو دو سال بعد از تولدش به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. اولین رمانش با شکست مواجه شد و او تصمیم گرفت رمان‌نوشتن را کنار بگذارد. اما بعدها با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا به شهرت رسید.

منحصربه‌فردترین ویژگی آثار ژوزه ساراماگو عدم استفاده از نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر می‌کند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده می‌کند و از سایر علامات که مثلاً جمله سؤالی را مشخص می‌کند یا آن را در گیومه می‌گذارد و… مطلقاً می‌پرهیزد.

بسیاری ژوزه ساراماگو را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه می‌کنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیرپذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس می‌داند.

ساراماگو گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمان‌های آن وفادار بوده‌است اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده ‌است. از کتاب‌های مشهور ژوزه ساراماگو می‌توان به کوری، بینایی، یادداشت ها، تکثیر شده و دخمه اشاره کرد.

ساراماگو در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب قصه جزیره ناشناخته

«مردی به درِ قصر پادشاه رفت و گفت، به من یک کشتی بدهید. قصر پادشاه درهای بیشماری داشت، اما این در، مخصوص دریافت عریضه‌ها بود. پادشاه تمام وقت خود را کنار در مخصوص هدایا می‌گذراند، (متوجه هستید که منظور هدیه‌هایی است که به پادشاه تقدیم می‌شد.) هر وقت که می‌شنید در مخصوص عریضه را می‌زنند، وانمود می‌کرد که چیزی نشنیده است و تنها زمانی که ضربات کوبه برنزی در، نه تنها گوش‌آزار بلکه شدیداً مایه آبروریزی می‌شد (زیرا که آرامش همسایه‌ها برهم می‌خورد و مردم شروع به پچ‌پچ می‌کردند که این دیگر چه پادشاهی است که حتا جواب در زدن‌ها را هم نمی‌دهد) او به منشی اول دستور می‌داد که برود و ببیند حاجتمند چه می‌خواهد. سپس منشی اول منشی دوم را فرا می‌خواند که او نیز به نوبه خود منشی سوم را صدا می‌زد. منشی سوم به مباشر اول فرمان می‌داد و او به نوبه خود به مباشر دوم و سلسله مراتب به همین ترتیب پیش می‌رفت تا به زن نظافتچی می‌رسید که چون هیچ کس از او فرمان نمی‌برد، خود می‌رفت و در را اندکی باز می‌کرد و از میان شکاف در می‌پرسید، چه می‌خواهی. حاجتمند خواسته‌اش را بیان می‌کرد و سپس پشت در منتظر می‌ماند که تقاضایش سلسله مراتب را طی کند و از شخصی به شخص دیگر منتقل شود تا به پادشاه برسد. پادشاه معمولا مشغول گرفتن هدایا بود و مدت درازی طول می‌کشید تا جواب بدهد، یعنی رأیش بر این قرار بگیرد که به منشی اولش فرمان صدور یک حکم کتبی را بدهد، و این لطف او را که به حال رعایای خود روا می‌داشت به هیچ وجه نباید لطف کوچکی انگاشت. سپس منشی اول فرمان را به منشی دوم می‌داد و او نیز آن را به منشی سوم محول می‌کرد تا بار دیگر به همان ترتیب به زن نظافتچی برسد و او بر حسب حال و روحیه‌ای که داشت، پاسخ آری یا نه را بدهد.

باری، در مورد مردی که کشتی می‌خواست، اوضاع کاملا بدین‌گونه پیش نرفت. وقتی که زن نظافتچی از شکاف در پرسید، چه می‌خواهی، مرد بر خلاف دیگران، درخواست لقب یا مدال یا پول نکرد، بلکه گفت، می‌خواهم با پادشاه صحبت کنم. زن نظافتچی در پاسخ گفت، شما خیلی خوب می‌دانید که پادشاه نمی‌تواند به اینجا بیاید، او پشت در هدایا مشغول است. مرد گفت، بسیار خوب، برو به او بگو که تا خود شخصاً نیاید که ببیند من چه می‌خواهم اینجا را ترک نخواهم کرد. پس از گفتن این حرف پای در دراز کشید و پتویی پهن کرد و خود را با آن پوشاند. از آن پس هر کس که می‌خواست از در وارد یا خارج شود می‌بایست از روی او عبور کند. و این وضعیت اشکال بزرگی ایجاد می‌کرد. باید متوجه بود که طبق تشریفات حاکم بر درهای گوناگون، در هر وهله فقط به درخواست یک حاجتمند رسیدگی می‌شد. یعنی مادامی که یک نفر پاسخش را نگرفته بود و در پشت در منتظر می‌ماند، کس دیگری نمی‌توانست پیش برود تا نیازها و خواسته‌هایش را مطرح کند. در نگاه اول به نظر می‌رسید که آن که می‌تواند بیش از دیگران از این ماده قانونی بهره ببرد شخص پادشاه است، زیرا که هر چه افراد، با انواع و اقسام قصه غصه‌هاشان، کمتر مزاحم او می‌شدند، او می‌توانست زمان بیشتری را با فراغ بال صرف دریافت، تلنبار کردن و لذت بردن از هدایا کند. ولیکن با نگاهی دوباره به قضیه آشکار می‌شد که پادشاه در واقع در این قضیه بازنده بود. چون وقتی مردم می‌دیدند که برای دریافت یک پاسخ چه مدت‌زمان نامعقولی لازم است صرف‌شود، اعتراضات عمومی و متعاقب آن ناآرامی‌های اجتماعی به طور جدی بالا می‌گرفت و به نوبه خود تأثیری آنی و منفی بر سیل هدایای ارسالی به پادشاه می‌گذاشت. در این مورد خاص پس از سبک و سنگین کردن مزایا و مضرات عمل، پادشاه شخصاً به در مخصوص عریضه‌ها رفت تا ببیند این مرد، این شخص مسئله‌ساز که نپذیرفته بود تقاضایش از طریق کانال‌های صحیح بوروکراتیک عبور کند، چه می‌خواهد. به زن نظافتچی گفت، در را باز کن، زن پرسید، به طور نیمه یا کامل باز کنم. پادشاه لحظه‌ای درنگ کرد.»

معرفی نویسنده
عکس ژوزه  ساراماگو
ژوزه ساراماگو

ژوزه ساراماگو با نام کامل ژوزه دو سوسا ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی مشهور برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است. او در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۳ در خانواده‌ای از دهقانان، در آزینهاگا، روستایی کوچک در حدود صد کیلومتری شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد. زمان تولد ساراماگو، مسئول ثبت احوال تصمیم گرفت نام مستعار پدر او، یعنی «ساراماگو» را به نام ژوزه اضافه کند و خود ژوزه تا زمانی که برای نخستین بار به مدرسه رفت، نام کامل خود را نمی‌دانست.

Nill
۱۴۰۲/۰۹/۱۱

والا کتاب عجیب خوبی بود، لطفن اگر کسی استعاره هاشو فهمید بنویسه، ساراماگو نویسنده ی الکی ای نیست و مطمئنم این کتاب به این سادگی که به نظر میرسه نیست. مقدمه هم خیلی عالی بود، اما میدونم ازین بیشتره

Sharareh Haghgooei
۱۴۰۲/۰۴/۲۴

یک داستانک کوتاه جادویی.

ناصر
۱۴۰۲/۰۴/۱۱

مرگِ هر انسانی از وجودِ من میکاهد! زیرا «من» وابسته به «نوعِ انسان» هستم. پس کسی را نفرست تا بپرسد: «ناقوس برای که میزند؟» ناقوس برای تو میزند... جان دان از پیشگفتارِ مترجم

دوست داشتن احتمالا بهترین شکل مالکیت است و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن.
محمد
حقیقتاً که سرنوشت معمولا با ما این گونه رفتار می‌کند، درست پشت سر ماست، درست در لحظه‌ای که ما تازه شروع به گله کردن از سرنوشت خود کرده‌ایم، او دستش را برای کمک کردن به شانه ما گذاشته است و همین برای ما کافی است.
محمد
سرنوشت معمولا با ما این گونه رفتار می‌کند، درست پشت سر ماست، درست در لحظه‌ای که ما تازه شروع به گله کردن از سرنوشت خود کرده‌ایم، او دستش را برای کمک کردن به شانه ما گذاشته است و همین برای ما کافی است.
Nill

حجم

۲۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۲۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان