دانلود و خرید کتاب فروشنده برنارد مالامود ترجمه محمد کریمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فروشنده اثر برنارد مالامود

کتاب فروشنده

انتشارات:نشر شب‌خیز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فروشنده

کتاب فروشنده نوشتهٔ برنارد مالامود با ترجمهٔ محمد کریمی در انتشارات شب‌خیز به چاپ رسیده است. این رمان درباره‌ٔ مغازه‌دار یهودی‌ای است که می‌خواهد زندگی خود و خانواده‌اش را در وضعیت بهتری قرار دهد. ابتدای داستان دو دزد به مغازه‌ی او دستبرد می‌زنند. و وقتی فرانک فروشنده‌ی مغازه‌دار می‌شود همه‌چیز به یکباره تغییر می‌کند. رفتار فرانک نسبت به خانواده‌ی مغازه‌دار ضد و نقیض است: او از یک طرف عاشق دختر مغازه‌دار می‌شود و از طرف دیگر از مغازه دزدی می‌کند. برنارد مالامد نگارندهٔ مشهور آمریکایی رمان را از محله‌های بسیار فقیر بروکلین نیویورک صورت می دهد.او در این نوشته با توضیح رازهای خصوصی و خواسته‌های انسانی فرانک قهرمان مهم و اساسی رمان خاطر نشان کرده است که آدم بدان حد قدرت و نیرو دارد که هم اکنون با گذشته‌ای تاریک سرگذشت خود را متحول کند و آینده‌ای امید داشته واسه ی خویش رقم زند. با اراده‌ای بسیار قوی استوار بر محرومیت‌ها و عذاب سرنوشت دست به کار می شود و زندگی خود را به عشق می‌رساند

درباره برنارد مالامود

برنارد مالامود نویسندهٔ آمریکایی، در بیست و شش آوریل ۱۹۱۴ در محله‌ی بروکلین نیویورک به دنیا آمد و در هجده مارس ۱۹۸۶ در همین شهر از دنیا رفت. او ۸ رمان و ۶۵ داستان کوتاه نوشت و در سال ۱۹۹۷ داستان هایش را در یک مجموعه ی ۶۲۹ صفحه ای به چاپ رساند. مالامود در بین نویسندگان قرن بیستم آمریکا در کنار سال بلو، نورمن میلر، پل آستر و فیلیپ راث به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان آمریکایی-یهودی معرفی شده است. مالامود در ۳۷ سال زندگی هنری خود، برنده ی جایزه ملی آمریکا شد و جوایز متعدد دیگری از جمله جایزه ی پولیتزر و مدال طلایی را برای یک عمر دستاورد هنری از سوی آکادمی ملی هنر و ادبیات دریافت کرد. رمان فروشنده در ۱۹۵۸ جایزه‌ی کتاب سال یهودی، مجموعه داستان خمره‌ی‌ جادویی در ۱۹۵۹ جایزه‌ی کتاب ملی آمریکا و رمان کارچاق‌کن در ۱۹۶۷ جایزه‌ی پولیتزر و جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را دریافت کرد. 

درباره کتاب فروشنده

موریس مردی دلسوز و رازدار است که با همسرش، آیدا، در طبقه بالای مغازه بقالی اش زندگی می‏ کند. کسب و کار موریس از رونق می‏ افتد و آیدا اصرار دارد موریس مغازه را بفروشد، ولی مغازه خریدار ندارد. در همان زمان موریس متوجه می‏ شود که صبح‏ ها...

موریس بابر و همسرش آیدا، به همراه دختر جوانشان «هلن»، در یکی از محله های فقیرنشین بروکلین نیویورک زندگی سخت و دشواری را سپری می کنند.

موریس صاحب یک مغازه بقالی است و درآمد مغازه جوابگوی نیازهای خانواده نیست. هلن همیشه آرزو داشته به دانشگاه برود، ولی نتوانسته است. او کار می‌کند و همه درآمدش را خرج پدر و مادر می کند.

روزی یک مرد جوان فقیر و آواره به نام «فرانک» از موریس تقاضای کار می کند. او مزدی نمی خواهد و حاضر است در قبال سرپناهی، برای فرار از آوارگی، در مغازه موریس کار کند. برخلاف مخالفت آیدا، موریس می پذیرد و فرانک با جدیت و تلاش فراوان کاری می کند که درآمد مغازه افزایش می یابد و باعث توجه همگان می شود؛ این درحالی است که فرانک قبلاً از مغازه موریس سرقت می کرده است!

در ادامه هلن و فرانک به هم علاقمند می شوند و احساساتشان روز به روز به یکدیگر عمیق تر می شود. آیدا نگران این وضعیت است و از هلن می خواهد که با «نت پرل» که به زودی وکیل خواهد شد، ازدواج کند.

یک رمان عالی ... واقعاً شگفت‌انگیز «مجله‌ی هفتگی ملت نیویورک»

می‌توان گفت این اثر بهترین رمان مالامود است ... فروشنده نثر شاعرانه‌ای دارد «موریس دیکستین»

بخشی از کتاب فروشنده

در این بیست‌ویک سال، مغازه تغییر زیادی نکرده بود. موریس دو بار کل مغازه را رنگ زده بود و یک بار قفسه‌های جدید اضافه کرده بود. نجاری، ویترین دولنگهٔ ازمدافتادهٔ جلوی مغازه را به ویترین یک تکهٔ بزرگی تبدیل کرده بود. ده سال پیش، تابلوی بیرون مغازه پایین افتاده بود و موریس هرگز آن را سر جایش نگذاشته بود. یک بار وقتی کار و بار خوب بود موریس یخچال چوبی زهوار دررفته را بیرون انداخت و یخچالی ویترین‌دار جایگزین آن کرد. این یخچال ویترین‌دار به موازات پیشخان قدیمی، جلوی مغازه گذاشته شده بود و گاهی موریس به آن تکیه می‌داد و به بیرون خیره می‌شد. به غیر از این‌ها هیچ‌جای دیگر مغازه دست نخورده بود. سال‌ها پیش، این مغازه بیش‌تر اغذیه‌فروشی بود. هنوز هم کمی اغذیه می‌فروخت، ولی بیش‌تر خواربارفروشی‌ای متروکه بود.

نیم‌ساعت گذشت. وقتی خبری از نیک فاسو نشد، بلند شد و پشت ویترین مغازه ایستاد. بیرون مغازه مقوای بزرگی که نماد آب‌جوخورها بر آن بود، سرهم شده بود. بعد از مدتی در ساختمان باز شد. نیک فاسو با ژاکت سبز ضخیم بافتنی بیرون آمد، بدو بدو تا نبش خیابان رفت و بلافاصله با کیسهٔ خواربار برگشت. موریس از پشت پنجره دیده می‌شد. نیک نگاه را بر صورتش حس کرد، اما نگاهش را دزدید. به سمت خانه دوید و تلاش کرد وانمود کند از دست باد فرار می‌کند. در پشت سرش محکم و با صدایی بلند بسته شد.

بقال به خیابان خیره شد. یک آن آرزو کرد یک بار دیگر به دوران بچگی‌اش برگردد تا بتواند بیش‌تر اوقات را بیرون از خانه سپری کند، اما صدای تندباد او را ترساند. دوباره به فکر فروش مغازه افتاد، اما کو خریدار؟ آیدا به فروش امیدوار بود، هر روز انتظارش را می‌کشید. این فکر باعث شد موریس لبخند تلخی بزند، هرچند حس‌وحال لبخند زدن نداشت. فکر محالی بود، پس کوشید از ذهن بیرونش کند. هنوز هم گاهی می‌شد ته مغازه برود و برای خودش قهوه بریزد و با دل‌خوشی به فروش مغازه فکر کند. اما اگر به شکلی معجزه‌آسا این اتفاق می‌افتاد، کجا می‌رفت، کجا؟ از تصور این‌که سقفی بالای سرش نباشد، نگران می‌شد. احساس می‌کرد در هر آب‌وهوایی که فکرش را بکنی بی‌سرپناه ایستاده، زیر باران خیس شده و سرش از شدت سرما یخ زده است. او در سنی نبود که تمام روز را در هوای آزاد بگذراند. وقتی پسربچه‌ای، همیشه در میان گل‌ولای خیابان‌های پردست‌انداز روستا می‌دوی یا اطراف کشتزار پرسه می‌زنی یا با بچه‌ها در رودخانه آب‌تنی می‌کنی؛ اما در آمریکا، موریس حالا که مردی شده بود به‌ندرت آسمان را می‌دید. البته آن اوایل که گاری‌چی بود، بله، اما از زمان تأسیس اولین مغازه‌اش دیگر نه. آدم توی مغازه دفن می‌شود.

نظرات کاربران

کاربر ۶۵۳۴۱۹۲
۱۴۰۲/۰۲/۲۸

واقعا داستانش عالیه

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۷)
با خودش می‌گفت: «چرا این‌قدر زحمت کشیدم؟ جوانی‌ام چه شد؟ کجا رفت؟»
عباس
هر کسی باید در لحظه‌ای از زندگی، تصمیم‌های ناراحت‌کننده‌ای بگیرد.
عباس
یک پسر هرگز جاهایی که در آن دویده را فراموش نخواهد کرد
عباس
وقتی آن‌قدر فقیر باشی، چارهٔ دیگری نداری.
عباس
یک مرد چه ساده می‌تواند با یک عمل اشتباه تمام زندگی‌اش را تباه کند، لحظه‌ای راحتش نمی‌گذاشت. باید تمام عمر عذاب بکشد و هر کاری که برای جبران آن انجام دهد بی‌فایده است.
عباس
گفت: «لوئیس، چی‌کار کنم؟» لوئیس مکث کرد: «قانع باش.» «هرگز به کم قانع نمی‌شم.» «آدما مجبورن کوتاه بیان.» «من از ایده‌آل‌هام کوتاه نمیام.»
عباس
هرکس مشکلات خودش را دارد.
عباس

حجم

۲۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان