کتاب زن سی ساله
معرفی کتاب زن سی ساله
کتاب زن سی ساله نوشتهٔ انوره دوبالزاک است که با ترجمهٔ کوروش نوروزی است. این کار یکی از مشهورترین آثار بالزاک است.
درباره کتاب زن سی ساله
کتاب زن سی ساله داستان زندگی زنی به نام «ژولی» را روایت میکند و ازدواج عاشقانهاش که با شکست مواجه میشود. این کتاب داستانی غمگین در بستر تاریخ است. بالزاک داستان را در بستر مسائل تاریخی و اجتماعی پیش میبرد. در واقع عشق ژولی به ویکتور با تاریخ فرانسه پیوند میخورد و با شیوایی و ظرافت هرچهتمامتر روایت شده است. مرد خیانتکار، مرگ پدر، بزرگکردن فرزند و از همه مهمتر شناخت نویسنده از خواست زنان و افکار آنان از ویژگیهای بارز این رمان است. داستان درباره دختری جوان است که برخلاف خواست پدرش با یک نظامی ازدواج میکند و همین انتخاب آن هم در زمان ناپلئون زندگی او را تغییر میدهد.
ژولی در داستان گاهی قهرمان و گاهی ضد قهرمانی است که توسط دخترش و اتفاقات غمانگیز زندگیاش مجازات میشود. داستانی جذاب که بر خلاف دیگر آثار «بالزاک» شخصیت مثبت ویژهای در آن وجود ندارد و علاوه بر واقعبینی که سبک داستاننویسی بالزاک است، با مقداری بدبینی درهم آمیخته است.
خواندن کتاب زن سی ساله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار بالزاک پیشنهاد میکنیم.
درباره آنوره دو بالزاک
آنوره دو بالزاک (۱۸۵۰-۱۷۹۹)، نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی است. بالزاک به واسطه شرح بیپرده و دقیق از جامعه فرانسه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته میشود.
شخصیتهای داستانهای بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بیجان، بهخوبی با شخصیتهای انسانی همراه و آمیخته میشوند. بهگونهای که پاریس، بهعنوان یک شهر، ویژگیهای انسانی مییابد. بالزاک روی بسیاری از نویسندگان همعصر خود مانند امیل زولا و چارلز دیکنز تأثیر گذاشته است.
آنوره بالزاک، در دوران کودکی اهل مطالعه و پرشور بود که در ساختار بستهٔ مدارس آن زمان فرانسه نمیگنجید. او دوران کودکی سختی را گذراند. زیرا روشهای تربیتی خاص و البته آزاردهندهای در آن زمان رایج بود که با سختگیری اجرا میشد.
ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسبوکار ایجاد کرد. زمانی که او از مدرسه فارغالتحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد. اما اتفاقهای غیرانسانی و روند کسالتبار آن موجب شد بالزاک از این کار کنارهگیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربه کار در دفتر حقوقیاش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت سازد و او تحمل این زندگی را ندارد.
او همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... امتحان کرد، اما در همه آنها شکست خورد. آنچه او در «کمدی انسانی» یعنی مجموعهٔ آثار او مینویسد انعکاسی از دشواریهای زندگی شخصی او در همین دوران است. کمدی انسانی مجموعه نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمانهای او است که در کنار هم میکوشد تصویری همه سویه از جامعه انسانی را به نمایش بگذارد.
پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمانهای پرفروش او به شمار میروند. پس از این موفقیت بیشتری برای رمانهای بعدی بالزاک به دست میآید. «بابا گوریو» و «زنبقدره» از دیگر آثار مشهور و شناخته شده بالزاک برای فارسیزبانها هستند.
بالزاک در زندگی شخصی خود نیز نتوانست به ثبات برسد و این روابط ناپایدار را در زنان داستانهای گوناگونش منعکس کرده است. او عادت کاری عجیبی داشت و بیشتر، شبهای طولانی به نوشتن میپرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در سن ۵۱ سالگی، درحالیکه تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش میگذشت در پاریس درگذشت.
بخشی از کتاب زن سی ساله
«بِین رودخانۀ کوچک لوئن و رودِ سِن، دشت پهناوری هست که تا جنگل فونتنبلو و حاشیۀ شهرهای موره، نِمور و مونتِرو گسترده است. در این سرزمینِ خشک، تنها چیزی که به چشم میآید چند تپۀ انگشتشمار است و بیشههای کوچکی در میان کشتزارها که پناهگاهِ نخجیرند؛ و بعد، تا چشم کار میکند، خطوطی میبینیم بیپایان، خاکستری یا زرد، که خاصّ چشماندازهایِ مناطق سولونی، بُس و بِری۸۲ست. در میان این دشت، بین موره و مونترو، مسافر، قصری قدیمی میبیند به نام سَنلانژ۸۳ که از بزرگی و شکوه چیزی کم ندارد. خیابانکِشیهای اطراف این قصر با درختان سر برکشیدۀ نارون، کندنِ خندقهای عمیق و برآوردنِ باروهایی آنچنان عریض و طویل، و ساختن باغهای بزرگ و عمارات اربابی، هزینهای سنگین داشته که یا از پول خراج و مالیاتِ شاهی۸۴ و اختلاسهای مُجاز فراهم شده است، یا از ثروت هنگفت اشراف که موروثی بودنش امروزه زیر پُتک قانون مدنی۸۵ نابود گشته. اگر بر حسب تصادف، هنرمندی یا فردی خیالپرداز در این جادههایی که چرخهای کالسکهها شیارهایی عمیق در آنها برجا گذاشتهاند و در زمین سفت و سختی که از مرز این سرزمین پاسداری میکند، راه گُم کند، از خود میپرسد که کدام ذهن بیعقل و هوسبازی، فرمان بنای چنین قصر شاعرانهای را در این گندمزار بیگل و درخت، در این صحرایِ گچ و رُس و سنگ آهک و شن داده است؛ جایی که شادی میمیرد و قطعاً اندوه میآفریند، جایی که روح از تنهایی و خاموشی، از چشمانداز یکنواخت و نازیباییها، همیشه خسته و افسرده است، اما، برای رنجهایی که جویای تسلا و تسکین نیستند بهترین جاست.
اواخر سال ۱۸۲۰، زنی جوان، که در پاریس به زیبایی و لطافت و فهمیدگی شهره بود، و موقعیت اجتماعی، و در نتیجه ثروتش، با شهرت فوقالعادهاش تناسب داشت، در میان شگفتی اهالی دهکدهای که تقریباً در دو کیلومتری سنلانژ بود، در این قصر ساکن شد.
دیرزمانی بود که کشاورزان و روستاییان هیچ اربابی در قصر سنلانژ ندیده بودند.»
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب شگفتانگیز از بالزاک برام کشش داشت و عمدا کند و آهسته میخوندم تا تموم نشه یک رمان که شخصیت اصلیش زنیست که از آستانه جوانی وارد زندگیش میشیم، در سی سالگی به اوج میرسه و تا پیری و مرگ دردناکش! اینقدر