کتاب بابا گوریو
معرفی کتاب بابا گوریو
کتاب الکترونیکی «بابا گوریو» نوشتهٔ اونوره دو بالزاک با ترجمهٔ محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) در انتشارات دوستان چاپ شده است.
درباره باباگوریو
باباگوریو داستان پدری فداکار است که هرآنچه دارد برای دخترانش در طبق اخلاص میگذارد اما از سوی آنها مدام با بیمهری مواجه میشود. رفتار محبتآمیز باباگوریو آنچنان افراطی و رفتار دخترانش آنچنان ظالمانه است که که خواننده در تمام طول رمان درگیر این تقابل است. فضای رمان اما محدود به این خانواده نیست. داستان دیگری که به موازات این داستان پیش میرود، داستان جوانی فقیر است که در آن زمان در فرانسه مانند او بسیار وجود داشت. در کتاب زمانهای را میبینیم که اوضاع اقتصادی فرانسه بههم ریخته بود و بسیاری از مردم از حداقلهای لازم برای زندگی نیز محروم بودند. به این ترتیب در خلال این داستان ما با فرانسهٔ آن دوران و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن نیز آشنا میشویم.
کتاب بابا گوریو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران رمانهای کلاسیک و مشهور جهان پیشنهاد پیشنهاد میشود.
درباره انوره دوبالزاک
انوره دوبالزاک نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی در سال ۱۷۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۸۵۰ درگذشت. بالزاک بهواسطهٔ شرح بیپرده و دقیق از جامعهٔ فرانسه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته میشود. شخصیتهای داستانهای بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بیجان، بهخوبی با شخصیتهای انسانی همراه و آمیخته میشوند؛ بهگونهای که پاریس بهعنوان یک شهر، ویژگیهای انسانی مییابد. بالزاک بر بسیاری از نویسندگان همعصر خود مانند «امیل زولا» و «چارلز دیکنز» تأثیر گذاشت.
او کودکی پرشور و بسیار اهل مطالعه بود؛ ازاینرو در ساختار بستهٔ مدارس آن زمانِ فرانسه نمیگنجید. بالزاک دوران کودکی سختی را گذراند؛ زیرا روشهای تربیتی خاص و البته آزاردهندهای در آن زمان رایج بود که با سختگیری اجرا میشد. ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسبوکار ایجاد کرد. زمانی که از مدرسه فارغالتحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد، اما اتفاقهای غیرانسانی و روند کسالتبار آن موجب شد بالزاک از این کار کنارهگیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربهٔ کار در دفتر حقوقیاش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت میسازد و او تحمل این زندگی را ندارد؛ بالزاک همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... را امتحان کرد، اما در همهٔ آنها شکست خورد.
آنچه او در کتاب «کمدی انسانی» مینویسد، انعکاسی از دشواریهای زندگی شخصی او در همین دورانها است. «کمدی انسانی» مجموعهای نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمانهای او است که در کنار هم میکوشند تصویری همهسویه از جامعهٔ انسانی را به نمایش بگذارد. پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، رمان «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمانهای پرفروش بالزاک به شمار میروند. پس از این، موفقیت بیشتری برای رمانهای بعدی بالزاک به دست آمد. «بابا گوریو» و «زنبقدره» از دیگر آثار مشهور و شناختهشدهٔ بالزاک برای پارسیزبانها هستند. رمان «آرزوهای بربادرفته» نیز یکی دیگر از آثار این نویسندهٔ فرانسوی است.
انوره دوبالزاک عادت کاری عجیبی داشت. او بیشتر، شبهای طولانی به نوشتن میپرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در ۵۱سالگی و درحالیکه تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش میگذشت، در پاریس درگذشت.
بخشی از کتاب بابا گوریو
«خانهای که محل پانسیون مادام ووکر است به خود او تعلق دارد. این خانه در پایین کوچه نووسنت ژنویو واقع است، آنجا که زمین بهطرف کوچه آربالت با چنان شیب ناگهانی و تندی سرازیر میشود که بهندرت اسبی از آن بالا یا پایین میآید. این وضع برای سکوت این کوچهها، که بین گنبد والدوگراس و گنبد پانتئون فشرده شدهاند، مساعد است؛ و این دو بنا با پرتو زردی که منعکس میسازند و همهچیز را با رنگهای گرفته گنبدشان تیره مینمایند شرایط محیط را در این محل تغییر میدهند. اینجا سنگفرش کوچهها خشک است، جویها نه آب دارند و نه لجن، در پای دیوارها سبزه میروید. لاابالیترین اشخاص مثل هر رهگذر دیگری اینجا غمگین میشود. صدای حرکت یک درشکه همچون حادثهای جلوه میکند، خانهها قیافه افسرده دارند و دیوارها بوی زندان میدهند. یک پاریسی که راه خود را از این طرف گم کرده باشد جز پانسیونها و مؤسسات آموزشی، جز بیچارگی و کسالت، جز پیرانی که رو به مرگ میروند و جوانان شادابی که مجبور به کار و مطالعه میباشند، چیزی نمیبیند. هیچ محله پاریس تا به این حد زشت، و میتوان گفت تا به این حد ناشناخته نیست. کوچه نووسنتژنویو بهخصوص گویی یک قاب برنجی است که فقط همان میتواند مناسب این داستان باشد، ــ داستانی که هرقدر با رنگهای تیره و اندیشههای تلخ هوش و دل خواننده را آماده آن کنند باز کم است. مثل آنکه هنگامی که انسان به تماشای سردابهای گورستان قدیم پاریس میرود، پلهپله روشنایی کم میشود و آواز راهنما خفهتر به گوش میرسد، و در این مقایسه حقیقتی هست. چه کسی از روی قطع میتواند بگوید که، از قلبهای خشکیده و جمجمههای خالی، دیدن کدامیک نفرتانگیزتر است؟»
حجم
۵۹۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۵۹۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه