دانلود و خرید کتاب زنان فوق العاده باربارا پیم ترجمه مزدک بلوری
تصویر جلد کتاب زنان فوق العاده

کتاب زنان فوق العاده

نویسنده:باربارا پیم
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زنان فوق العاده

کتاب زنان فوق العاده نوشتهٔ باربارا پیم و ترجمهٔ مزدک بلوری است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستان زنانی است که مجبورند آن‌گونه باشند که دیگران از آن‌ها انتظار دارند و از آنچه خود واقعی‌شان دوست دارند باشند، فاصله می‌گیرند و همین موضوع باعث دل‌مردگی آن‌ها می‌شود.

درباره کتاب زنان فوق العاده

داستان دربارهٔ دختر یک روحانیِ بداخلاق اما بااخلاق در انگلستان دههٔ ۱۹۵۰ است. او یکی از آن «زنان فوق‌العاده» است؛ زنانی باهوش، حامی و سرکوب‌شده‌ای که مردان داشتن این خصوصیات را بدیهی می‌دانند. «میلدرد»، شخصیت اصلی داستان، درگیر اتفاقات و رخدادهای دوران خود می‌شود. این رمان تکه‌‌هایی از زندگی انسان‌ها را نشان می‌دهد که حس می‌کنند خوشبخت‌اند؛ آن هم در دنیایی از آداب و امیال سرکوب‌شدهٔ در حال محوشدن.

 باربارا پیم بی‌تردید نویسندهٔ داستان‌های کمیک است. این رمان یکی از جذاب‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین کتاب‌های اوست. اما او در اینجا، با مهارت بسیار، شکل تازه‌ای از داستان‌های کمیک ارائه می‌دهد.

رمان زنان فوق‌العاده که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد، داستانی است با ضرب‌آهنگی آرام و چنانچه از ارجاع‌های ادبی مستمر به آن برمی‌آید، تا حد زیادی در زمرهٔ داستان‌های عاشقانه و کمیک انگلیسی جای خود را باز کرده است. شخصیت‌های خنده‌دار و بامزهٔ دنیای باربارا پیم‌، مثل پدر‌گریتورکس دستیار دست‌وپاچلفتی کشیش، خواهر‌ بلت یکی از کارکنان چاق و سردماغ کلیسا، خانم گری بیوهٔ بسیار شیک‌پوش یک کشیش و گروهی از زن‌های میان‌سال حاضر در مراسم کلیسای پدر‌ ملری، کشیش محلهٔ پیملیکو‌، همگی شخصیت‌هایی هستند که فوق‌العاده عالی توصیف می‌شوند و طنز ظریفی دارند. اما، برخلاف بسیاری از شخصیت‌ها در داستان‌هایی که مشخصاً کمیک هستند، کاملاً باورپذیر و شبیه انسان‌های واقعی‌اند.

میلدرد لتبری، قهرمان رمان زنان فوق‌العاده، به نگرشی محافظه‌کارانه‌تر تعلق دارد، به نسل رو به انقراض زن‌های محترم سرد و بی‌احساس، بااین‌حال داستانش به‌شکل متعارفی به پایان نمی‌رسد.

در صفحه‌های آخر کتاب، انسان‌شناسِ جوانِ خشک و عصاقورت‌داده‌ای به اسم اورارد بون او را به شام دعوت می‌کند. هفت سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته است و در این دوره تعداد زیادی از اتاق‌های اجاره‌ای و اتاق‌های هتل‌های لندن شاهد روابط عاشقانهٔ بی‌تناسبی بودند. اما این زوج چند صفحهٔ آخر کتاب را در آغوش یکدیگر نمی‌گذرانند. اورارد از میلدرد نمی‌خواهد که لباس‌هایش را درآورد؛ بلکه از او می‌خواهد در نمونه‌خوانی کتابی که دارد دربارهٔ انسان‌شناسی می‌نویسد به او کمک کند. تا آن لحظه، تنها هیجان عاطفی میلدرد مشاهدهٔ دلبستگی بی‌تناسب پدر‌ملری به خانم گریِ زیبا و بعد هم به‌هم‌خوردن نامزدی او بوده است؛ همچنین جدایی قریب‌الوقوعِ راکینگهام و هلنا نی‌پیر، زوج جذابی که در آپارتمان طبقهٔ پایین او در پیملیکو زندگی می‌کردند و بعد آشتی‌کردن دوبارهٔ آن‌ها باهم. او روایت خود را با این فکر به پایان می‌رساند که وظیفهٔ محافظت‌کردن از پدر‌ملری در‌برابر ‌پیشنهادهای عاطفیِ اغواگرانهٔ زن‌های دیگر به او کمک می‌کند زندگی پرباری داشته باشد.

 اولین رمان پیم، یک غزال رام، داستانی است که او بر‌اساس زندگی خودش و خواهرش نوشته است. ایدهٔ نوشتن این رمان در دههٔ بیست عمرش به ذهنش رسید، اما آیندهٔ او را در سنین پیری به تصویر می‌کشد که زندگی‌اش به کتاب خواندن، کلیسا‌رفتن، کارهای روزمرهٔ خانه و غذا‌پختن محدود می‌شود. 

رمان‌های پیم آثاری هنری‌اند که با اهداف بسیار دقیقی طرح‌ریزی شده‌اند. درک جنبهٔ کمدی آنها به تشخیص محدودیت‌های زندگی بستگی دارد. پیم رمان‌هایش را در دههٔ ۱۹۵۰ نوشت، دهه‌ای همراه با قناعت و زمانی که بریتانیا کم‌کم داشت خودش را از صدمات و لطمات اقتصادی و عاطفی و همچنین ویرانه‌های یک جنگ جهانی می‌رهاند و با از‌دست‌دادن یک امپراتوری جهانی کنار می‌آمد.

غذاهای توصیف‌شده در این کتاب در جای خود ارزش مطالعه و بررسی دارند. اولین غذایی که توصیفش را می‌خوانیم شامی است که میلدرد لتبری به دعوت پدر‌ملری و خواهرش در منزل آنها می‌خورد. شام را خدمتکار کشیش، خانم جاب، آماده کرده است.

زن‌های فوق‌العاده زن‌هایی هستند که مردها وجودشان را نادیده می‌گیرند. در کارهای کشیش‌نشین کمک می‌کنند، چای درست می‌کنند، در کلیسا گل‌آرایی می‌کنند و با اعضای کسالت‌آور جماعت عبادت‌کنندگان که خود کشیش‌ها حوصله‌شان را ندارند، هم‌صحبت می‌شوند. در اداره‌ها، آن‌ها باز‌هم چای و قهوه درست می‌کنند و کارهای خسته‌کننده‌ای مثل تهیهٔ نمایهٔ کتاب و نمونه‌خوانی و بایگانی را انجام می‌دهند. نیازهای جنسی‌شان را پنهان می‌کنند و معتقدند نباید اجازه داد چنین احساساتی خودشان را نشان بدهند. اما زن‌هایی که آشکارا جاذبهٔ جنسی دارند به نظر نمی‌رسد زنان فوق‌العاده‌ای باشند و این‌طور زن‌ها لازم نیست ازخودگذشتگی کنند و خودشان را با کارهایی مثل شستن ظرف‌ها یا دوختن پرده به زحمت بیندازند. 

 این کتاب بعد از جنگ جهانی‌ای نوشته شد که زن‌ها نقش مهمی در پیروزی در آن داشتند. پیم خودش فارغ‌التحصیل دانشگاه بود. این زن‌ها معتقدند اگر کسی را با نام کوچک صدا بزنند و دیگر برای آن شخص «دوشیزه فلان و بهمان» نباشند از مانع عاطفی بزرگی بر سر راه روابط صمیمانه عبور کرده‌اند، زن‌هایی که لباس‌های بی‌قواره و ازمدافتاده می‌پوشند و در زندگی‌شان همیشه مطیع دیگران بوده‌اند و بااین‌حال ظاهراً نقش خود را، هرچند با اندکی اضطراب و نگرانی، می‌پذیرند. به نظر می‌رسد که میلدرد به مبارزات زنان (از نخستین روزهای فمینیسم قرن نوزدهم، از نوشته‌های باربارا بودیشن یا جورج الیوت یا جان استوارت میل گرفته تا کشته‌شدن طرف‌داران حق رأی برای زنان در راه آرمانشان در اوایل قرن بیستم و مبارزه در راه تحقق رفتارهای عادلانه‌تر با زنان) هیچ توجهی نداشته است. همچنین باید پرسید آیا می‌توان کلیسایی را که او این‌چنین با شوروشوق از آن حمایت می‌کند نهادی به شمار آورد که چهل سال بعد حاضر شود روزی زن‌ها را به مقام کشیشی منصوب کند؟

تردیدی نیست که رمان زنان فوق‌العاده دنیایی را به تصویر می‌کشد که برای ما دیگر وجود ندارد و همان زمان هم که پیم این رمان را می‌نوشت این دنیا به‌سرعت در حال محو‌شدن بود. پیم شبیه نقاش آب‌رنگی است که می‌کوشد درخشش غروب آفتاب را قبل از پایین‌رفتن خورشید روی بوم نقاشی به تصویر بکشد. و مطمئناً یکی از دلایل زندگی بسیار بی‌روح و یکنواخت میلدرد همین تغییرات اجتماعی و سیاسی است که در‌پی جنگ و با پایان امپراتوری بریتانیا به وقوع پیوسته‌اند. 

در زنان فوق‌العاده، نگرانی در‌خصوص آنچه بر سر این طبقات متوسط متشخص و دنیای ازهم‌پاشیده‌شان آمده در قالب طنزی خشک بازگو می‌شود. امروز که این رمان را می‌خوانیم از تازگی و طراوت آن در به‌تصویر‌کشیدن دنیای لندنِ پس از جنگ، یعنی دوره‌ای که زندگی‌ها بی‌پیرایه‌تر و رفتارها رسمی‌تر ‌بود، شگفت‌زده می‌شویم. این رمان همچنین مضمونی جاودانی و همیشگی دارد. 

انسان‌های زیادی هستند که زندگی‌شان مثل زندگی جین ایر رمانتیک و به‌اندازهٔ زندگی لیدی چترلی از نظر جنسی رضایت‌بخش نیست. پس آیا می‌توان گفت تغییرات اجتماعی، به هر شکل، نمی‌توانند این واقعیت را تغییر ‌بدهند که اکثر آدم‌ها از زندگی عاطفی‌شان راضی نیستند و آن را ملال‌آور می‌دانند و در مرحله‌ای از زندگی متوجه می‌شوند در‌مورد این واقعیت کار چندانی از دستشان برنمی‌آید؟ برای این آدم‌ها داستان‌های پیم فقط یک کمدی ملایم میانهٔ قرن بیستم نیست، بلکه مجموعه‌ای از تصویرهای کلی از زندگی واقعی و جسارت‌آمیز ‌انسان‌هاست. شاید به همین دلیل باشد که کتاب‌های او، هرچند بی‌ادعا هستند و از جهاتی «سبک و سرگرم‌کننده»، از بسیاری رمان‌های نویسندگان هم‌عصرش که خودشان و زندگی را جدی‌تر می‌گرفته‌اند، بسیار ماندگارتر شده است.

خواندن کتاب زنان فوق العاده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌هایی با حال و هوای فضاهای اشرافی و نقد این‌گونه محیط‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

درباره باربارا پیم

باربارا پیم (۱۹۱۳-۱۹۸۰) یک رمان‌نویس بریتانیایی بود که بیشتر به خاطر مجموعه‌ای از رمان‌های طنز خود دربارهٔ جامعهٔ طبقهٔ متوسط ​​انگلیسی شناخته می‌شود. پیم که از کالج سنت هیلدا در آکسفورد فارغ‌التحصیل شد، اولین رمان خود را با نام یک غزال رام در سال ۱۹۵۰ منتشر کرد و به دنبال آن پنج کتاب دیگر منتشر شد. علی‌رغم این موفقیت اولیه و محبوبیت مداوم، پیم از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۷ منتشر نشد. آثار او پس از مقالهٔ معروفی در ضمیمهٔ ادبی تایمز که در آن دو نام برجستهٔ لرد دیوید سیسیل و فیلیپ لارکین آمده بود و پیم را به عنوان قدرنادیده‌ترین نویسندهٔ کتاب نامزد کرده بودند، دوباره کشف شد. 

بخشی از کتاب زنان فوق العاده

جولیان ملری حدوداً چهل‌ساله بود، چند سالی جوان‌تر از خواهرش. هردو قدبلند، لاغر و استخوانی بودند، اما درحالی‌که این خصوصیات به جولیان ظاهر متمایز آدمی برازنده و پرهیزکار را می‌بخشید، به‌نظر وینی‌فرد را، با آن چهرهٔ مشتاق و موهای خاکستری ژولیده‌اش، فقط بی‌تناسب‌تر و نزارتر‌ نشان می‌داد. طبق معمول لباس‌های جورواجور و رنگ‌وارنگی به تن داشت که اغلبشان زمانی متعلق به افراد دیگر بودند. همه خوب می‌دانستند که رخت‌ولباس‌های وینی‌فرد بیشترشان از همان لباس‌هایی است که برای حراج خیریهٔ کلیسا می‌فرستادند، آخر او اندک پولی را که داشت هرگز خرج خودش نمی‌کرد بلکه صرف امور خیریه، یا کمابیش می‌توان گفت آرمان‌های فراموش‌شده‌ای، می‌کرد که با ازخودگذشتگی و با اراده‌ای خستگی‌ناپذیر‌ پیگیرشان بود. پس از رسیدگی به این امور خیریه، بقیهٔ زمانی که برایش می‌ماند صرف «رسیدگی به خانه‌وزندگی» برادر محبوبش می‌شد، هرچند که اصلا زن خانه‌داری نبود و این کارها را بیشتر از سر علاقه پیش می‌برد تا با هنر خانه‌داری.


فیروزه
۱۴۰۱/۰۶/۱۲

کتاب خوب و دوست داشتنیه و فضای آرامی داره. داستانش رو دوست داشتم. طاقچه‌جان لطفا به ویرایش کتاب توجه کن، کلی غلط داشت.

m.sharbatdar
۱۴۰۲/۰۱/۲۲

زمان داستان مربوط به سال های پس از جنگ جهانی دوم است. وقتی که مردم سعی میکنند آرام آرام به روال طبیعی زندگی برگردند. داستان راجع به زنانی است که ازدواج نکرده و در خدمت کلیسای محل خود هستند. روزمرگی

- بیشتر
گل آفتابگردان
۱۴۰۳/۰۳/۲۱

داستان روال آرومی داشت، شاید چندان مهیج نبود ولی من از خواندنش لذت بردم.

Unknown
۱۴۰۱/۰۶/۰۷

284

کاربر مصی
۱۴۰۱/۰۹/۰۹

کسل کننده وپر از حرفهای خاله زنکی بود

«شاید بهتر باشه آدم غمگین باشه تا اینکه هیچ احساسی نداشته باشه.»
Mostafa F
زن‌های فوق‌العاده زن‌هایی هستند که مردها وجودشان را نادیده می‌گیرند. در کارهای کشیش‌نشین کمک می‌کنند، چای درست می‌کنند، در کلیسا گل‌آرایی می‌کنند و با اعضای کسالت‌آور جماعت عبادت‌کنندگان، که خود کشیش‌ها حوصله‌شان را ندارند، هم‌صحبت می‌شوند. در اداره‌ها، آنها باز‌هم چای و قهوه درست می‌کنند و کارهای خسته‌کننده‌ای مثل تهیهٔ نمایهٔ کتاب و نمونه‌خوانی و بایگانی را انجام می‌دهند. نیازهای جنسی‌شان را پنهان می‌کنند و معتقدند نباید اجازه داد چنین احساساتی خودشان را نشان بدهند. اما زن‌هایی که آشکارا جاذبهٔ جنسی دارند به نظر نمی‌رسد زنان فوق‌العاده‌ای باشند و این‌طور زن‌ها لازم نیست ازخودگذشتگی کنند و خودشان را با کارهایی مثل شستن ظرف‌ها یا دوختن پرده به زحمت بیندازند
شراره
عشق چیز ‌نسبتاً هولناکی است
Mostafa F
پرهیزکاری بسیار عالی است و همهٔ ما باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم، اما گاهی وقت‌ها ممکن است کمی ملال‌آور باشد.
شراره
اصلا می‌خوای با آزادی و استقلالت چی‌کار کنی، وقتی این‌قدر دیر توی زندگی به دستشون بیاری؟
Mostafa F
بسیار بهتر است که فراموشم کنی و لبخند بزنی تا اینکه مرا به یاد داشته باشی و غمگین باشی...
Mostafa F
قبول داشتم که بی‌شک کار بزرگ‌منشانه‌ای است، اما مثل خیلی از کارهای بزرگ‌منشانه کمابیش دلسردکننده هم بود.
Mostafa F
بعضی چیزها آن‌قدر هولناک‌اند که نمی‌توان فاششان کرد و هولناک‌تر این است که ما، به‌رغم آنکه این کار را عاقلانه نمی‌دانیم، سخت مشتاقیم که از آن چیزها سر دربیاوریم.
Mostafa F
«حالا دیگه نمی‌تونم چیزی رو تغییر بدم. متأسفانه دیگه خیلی دیر شده.»
Mostafa F
«البته من همیشه احساس می‌کنم که خانم‌ها باید به آقایون فرصتی برای ازخودگذشتگی بدن؛ مردها ذاتاً به‌اندازهٔ ما خانم‌ها آدم‌های بلندنظری نیستن.»
Mostafa F
روی‌هم‌رفته از برخورد سبکسرانه‌اش خوشم نیامد، اما هر کاری کردم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و از خودش خوشم نیاید.
Mostafa F

حجم

۸۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

حجم

۸۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
۱۳۳,۰۰۰
۳۰%
تومان