دانلود و خرید کتاب شهاب ثاقب فردریش دورنمات ترجمه سکینه عرب‌نژاد
تصویر جلد کتاب شهاب ثاقب

کتاب شهاب ثاقب

معرفی کتاب شهاب ثاقب

کتاب شهاب ثاقب نوشتهٔ فردریش دورنمات و ترجمهٔ سکینه عرب‌نژاد است. نشر بیدگل این کتاب را منتشر کرده است. این نمایشنامه فاقد قصه است.

درباره کتاب شهاب ثاقب

شهابِ ثاقب نمایشنامه‌ای کمدی و البته ترس‌آلود است که نگاهی استعاری به زندگی و جهان دارد. ویژگیِ کمیک و خوفناک، در دیدگاه‌های شخصیت اصلی نمایشنامه، ولفگانگ شوایتر، دیده می‌شود. ولفگانگ از زندگی بیزار است، اما نمی‌تواند بمیرد و آنگاه که می‌میرد، دوباره زنده می‌شود. این نمایشنامه، قصهٔ مشخصی ندارد. آنچه شهاب ثاقب را شکل می‌دهد، مجموعه اتفاقاتی هستند که پدیده می‌آیند و موجب شادی و شگفتی خواننده می‌شوند.

خواندن کتاب شهاب ثاقب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فردریش دورنمات

فریدریش دورنمات نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس سوئیسی است. او یکی از مطرح‌ترین نویسندگان آلمانی زبان پس از جنگ جهانی دوم است. دورنمات در آثار خود تحت‌تأثیر نمایشنامه‌نویسانی مانند گئورگ بوخنر، آگوست استریندبرگ، تورنتون وایلدر و البته برتولت برشت و تئاتر اپیک (حماسی) اوست. او دغدغه‌های اخلاقی و مذهبی خود را اغلب با نگاهی کمیک و فارس‌گونه بیان می‌کند. به نظر او فقط کمدی است که می‌تواند موقعیت انسان امروزی را آشکار کند. دورنمات در سال ۱۹۹۰ و در ۶۹ سالگی درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب شهاب ثاقب

«(یک آتلیهٔ مبله. نی فن شواندر نقاش، جلوی سه پایه ایستاده و تصویر همسرش، آگوست را روی بوم نقاشی می‌کند. شوایتر وارد می‌شود.)

نی فن: کاری داشتین؟ ( شوایتر جواب نمی‌دهد. )همینطور وایسا آگوست. شما... ولی شما...

شوایتر: درسته. من ولفگانگ شوایترم. اینجا اصلا عوض نشده.

نی فن: لطفآ منو ببخشین، ولی فکر می‌کنم شما باید الان... یعنی... ببخشین...

شوایتر: می‌خوای بگی من الان باید مرده باشم، آره؟

نی فن: ولی آقای شوایتر...

شوایتر: آره. خودمم. می‌شه این شمع‌ها رو خاموش کنین.

نی فن: حتمآ، آقای شوایتر. چمدوناتون...

شوایتر: کاری به اونا نداشته باشین.

نی فن: متأسفم، آقای شوایتر.

شوایتر: می‌شه پنجره رو ببندین؟ تابستون قشنگیه، بلندترین روز ساله، ولی من دارم یخ می‌زنم.

نی فن: البته، آقای شوایتر.

شوایتر: فکر می‌کنم روزنامه‌ها پر از حوادث تأثرآور و مبتذلن. برندهٔ جایزهٔ نوبل در درمونگاه، برندهٔ جایزهٔ نوبل زیر اکسیژن، برندهٔ جایزهٔ نوبل روی میز جراحی، برندهٔ جایزهٔ نوبل تو کما. منم فورآ در رفتم. پریدم تو اتوبوسی که جلوی بیمارستان نگه می‌داره و حالا هم اینجام.

نی فن: اجازه بدین من...

شوایتر: به من دست نزن. آدم که هیچ وقت نباید به یه مُرده دست بزنه. می‌دونی خیلی خنده داره، وقتی فقط یک دقیقه به مرگت مونده باشه، اونوقت با یه زن برهنه روبه‌رو بشی و چیزهای عجیبی ببینی.

نی فن: همسرمه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
من هیچوقت هیشکی رو واسه هیچی نمی‌بخشم.
Mostafa F

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
۴۰,۶۰۰
۳۰%
تومان