دانلود و خرید کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه یوهان ولفگانگ فون گوته ترجمه سعید پیرمرادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه اثر یوهان ولفگانگ فون گوته

کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه

کتاب الکترونیکی «پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه» اثر یوهان ولفگانگ فون گوته با ترجمهٔ سعید پیرمرادی در نشر چشمه چاپ شده است. کِلاویگو نخستین اثر منتشرشده از یوهان ولفگانگ فون گوته است. اثر قبلی وی، گوتس فون برلیشینگن، در ۱۷۷۳ و به صورت گمنام منتشر شد. این اثر در ۲۵سالگی گوته و در هشت روز نوشته شده است. کِلاویگو برای اولین‌بار در ۲۳ اوت ۱۷۷۴ در هامبورگ به روی صحنه رفت.

درباره کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه

کِلاویگو نخستین نمایش‌نامه‌ی منتشره از گوته است که تقریباً مثل سایر آثار او آینه‌ای به دست خواننده می‌دهد تا سیمای شخص گوته، تردیدها، بحران‌ها، و نیز قابلیت‌ها و شگفتی‌های او در پردازش این بحران‌ها و آفرینش فرصت‌های جدید را در آن ببیند. «آفرینش، آفرینش نو، معنای جاودانه، لذت جاودانه!» (فاوست ۲، ابیات ۶۲۸۸ ـ ۶۲۸۷) گوته مانند کِلاویگو، میل به پیشرفت اجتماعی و ورود به دنیای اشرافی داشت، از سوی دیگر از دلبستگی به زنان می‌ترسید و چه‌بسا وابستگی عاطفی به آنان را مانعی بر سر راه رشد خود می‌دید. برخی مفسران بر این باورند که گوته در کِلاویگو، در واقع هراس خود از وابستگی عاطفی بیشتر به فریدریکه بریون و ترک ناگهانی او را در قالب این نمایش‌نامه، ادیبانه و نادمانه پردازش کرده است.

اِستلا نیز نمایش‌نامه‌ای عاشقانه است که موضوع مرد متزلزل و مردد رکن اصلی آن به شمار می‌رود. فرناندو اشراف‌زاده‌ای سرگشته و ماجراجو است که همسر و دختر خود را ترک می‌کند تا بخت خود را با استلای جوان بیازماید. اما معشوقه‌ی خود، استلا را نیز از ترس دلبستگی، مدتی رها می‌کند و پس از چند سال دوباره به سراغ او می‌رود. فرناندو در این گیرودار ناگهان و به طور غیرمترقبه با همسر و دخترش که در این بین بزرگ شده و پدر خود را نمی‌شناسد، روبه‌رو می‌شود. او به ورطه‌ی تردید و بلاتکلیفی جانکاهی فرومی‌غلتد و تنها دغدغه‌اش رهایی از مخمصه‌ی موجود است. استلای وفادار به فرناندو، سرشار از شوق و غرق در شادی دیدار مجدد با فرناندو، در بُهتی ویرانگر، با این واقعیت تلخ مواجه می‌شود و دیدار دو دلداده به مسیری دیگر کشیده می‌شود.

کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به نمایش و نمایشنامه و آثار گوته، این کتاب را از دست ندهند.

بخشی از کتاب پنج اثر؛ دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی، دو افسانه

ماری: یادش به‌خیر زمانی که هنوز کِلاویگو بود، نه کاتب پادشاه! آن وقت که غریبه‌ای تازه‌وارد بود و تازه به جمع خانواده‌ی ما محلق شده بود، چه محبوب، چه دوست‌داشتنی! تا چه حد جاه‌طلبی و جدّوجهد و تقلای بی‌وقفه‌اش طفل عشقش بود! به خاطر من به دنبال منزلت، نام‌ونشان و مال بود؛ همه را به دست آورد، و من ــ

ژیلبر می‌آید.

ژیلبر: [زیرلبی به همسرش سوفی] برادرت دارد می‌آید.

ماری: برادر! ــ [می‌لرزد، او را روی یک مبل می‌برند] کو؟ کجاست؟ او را پیش من بیاورید! یا مرا پیش او ببرید!

بومارشه می‌آید.

بومارشه: خواهرانم! [از خواهر بزرگ‌تر فاصله می‌گیرد و به طرف کوچک‌ترین خواهر می‌شتابد] خواهرم! دوستانم! آه خواهرم!

ماری: تویی؟ خدای را شکر که آمدی!

بومارشه: بگذار کمی به خود آیم.

ماری: دلم، دل بینوای من!

سوفی: آرام باشید! برادر عزیزم، امیدوار بودم تو را آرام‌تر از این ببینم.

بومارشه: آرام‌تر؟! مگر شما آرام‌وقرار دارید؟ آیا همان‌طور نیست که در طول راه مجسّم می‌کردم؟ مگر پیکر درهم‌شکسته‌ی این محبوب، چشمان خون‌بار تو، رنگ‌باختگیِ محنت‌بارِ چهره‌ها و سکوت مرگ‌بار شما دوستان و درماندگی‌تان را نمی‌بینم؟ و بیچاره‌ترم ــ حال که این‌جایم و در آغوش‌تان می‌گیرم، احساساتم شعله‌ور می‌شود، آه خواهرانم!

سوفی: و پدرمان؟

بومارشه: دعای خیر او همراه ماست، به شرط آن‌که شما را نجات دهم.

بواِنکو: سرورم، به عنوان یک ناشناس که در همان نگاه اول به ذات نفیس و نجیب شما پی بردم، به من اجازه دهید تا تأسف و همدردی‌ام را از این واقعه ابراز کنم. آقای من، شما به خاطر نجات خواهرتان زحمت این سفر خطیر را به جان خریده‌اید تا انتقام او را بگیرید. مقدم‌تان گرامی! مقدم‌تان چون یک فرشته‌گرامی باد، گرچه همه‌ی ما را شرمنده‌ی خود می‌کنید!

بومارشه: آقای من، امیدوار بودم در اسپانیا با قلب‌هایی همچون قلب شما مواجه شوم، این مایه‌ی دلگرمی‌ام بود تا به این راه قدم بگذارم. هیچ کجا، هیچ کجای دنیا انسان‌های همدرد و همعقیده کم نیستند؛ فقط کافی است یک نفر قد علم کند و بر بستر شرایط موجود، بی‌هیچ تعلّلی، قاطعانه دست‌به‌کار شود. و، آه دوستانم، من احساس بسیار امیدبخشی دارم! همه‌جا، در میان اعیان و اشراف، انسان‌های برجسته‌پیدا می‌شوند. گوش‌های ملوکانه به‌ندرت ناشنواست؛ این صدای غالباً نارسای ماست که به گوش آنان نمی‌رسد.

سوفی: بیا، خواهرم! بیا! قدری آرام بگیر. ماری از خود بی‌خود است.

معرفی نویسنده
عکس یوهان ولفگانگ فون گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته
آلمانی | تولد ۱۷۵۵ - درگذشت ۱۸۳۲

یوهان ولفگانگ فون گوته ۲۸ آگوست ۱۷۴۹ در فرانکفورت آلمان در خانواده‌ای سرشناس و ثروتمند به دنیا آمد. او را امروزه به عنوان فیلسوف، نویسنده، نقاش، شاعر، ادیب، انسان‌شناس و سیاستمدار می‌شناسند. او با کمک و همراهی پدر و معلم خصوصی‌اش زبان‌های لاتین، یونانی، عبری، فرانسوی و انگلیسی را فرا گرفت. در لایپزیک آلمان به تحصیل در رشته حقوق مشغول شد و آنجا بود که با اشعار یکی از شاعران آلمانی آشنا و به آن علاقه‌مند شد. پس از پایان تحصیلاتش در سال ۱۷۶۸ به زادگاهش برگشت. کمی بعد به دارمشتات آلمان رفت و در سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت. او در فاصله بین سال‌های ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۶ در وایمار به عنوان وزیر حکومت فعالیت کرد.

نظرات کاربران

Grace Hutson
۱۴۰۰/۱۲/۲۸

کتاب قشنگی بوذ

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

حجم

۱۷۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان