جان اشتاینبک
جان ارنست استاینبک که در ایران با نام جان اشتاین بک نیز شناخته میشود، نویسندهای آمریکایی است که در ۲۷ فوریه سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا متولد شده و در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ به علت بیماری قلبی چشم از جهان فروبست.
اشتاینبک در آثار خود همواره به مشکلات اجتماعی واکنش نشان میداد و اغلب از زبان شوخی و طنز برای پرداختن به این مسائل استفاده میکرد. او فقر و غم را به خوبی میشناخت و سعی داشت در داستانهای خود رنجهای زندگی آدمی را به تصویر بکشد.
جان شیفته ادبیات رئالیست بود؛ بهطوری که دوری از احساسات و تاکید بر روزمرگیها به خوبی در آثار او نمایان هستند. آثار جان اشتاینبک رمانهایی معناگرا هستند که به سبک سوسیال رئال نوشته شده و رگههایی از ناتورالیسم دارند.
این نویسنده آمریکایی در کتابهای خود دنیایی را به تصویر کشیده که تحت سلطه انسان نیست. در واقع او جبر تحمیلی زمانه، سرنوشت سخت انسانها و احساسات واقعی آنها را به رشته تحریر درآورده و به تاثیر وراثت و محیط در تصمیمگیری اشاره کرده است.
یکی از دلایل جذابیت آثار جان اشتاین بک در دنیای امروز، پرداختن به ناهنجاریهای بشری از جمله تغییرات زیستمحیطی است. به همین خاطر بسیاری معتقدند که کتابهای این نویسنده فراتر از عصر و زمان او هستند و جاودانگی خاصی دارند.
بیوگرافی جان اشتاین بک
جان اشتاینبک از همان دوران کودکی با راهنماییها و کمکهای مادر خود به دنیای ادبیات علاقهمند شد. او دوران نوجوانی خود را در طبقه بالای خانه پدری، به نوشتن شعر و داستان گذراند. طبیعت و انسانهایش با تمام کاستیها، ضعفها، زیباییها موضوع موردعلاقه جان بود؛ به طوری که او در تمام طول زندگی خود برای تقویت ارتباط انسان و طبیعت تلاش کرد.
کودکی و نوجوانی جان اشتاینبک
جان اشتاینبک در شهر سالیناس ایالت کالیفرنیا (Salinas, California) متولد و در یک خانواده فروتن و نه چندان ثروتمند بزرگ شد. پدر جان مرد سختکوشی بود و کارهای مختلفی برای تامین نیازهای خانواده خود انجام میداد. اما علیرغم همه تلاشهای او اوضاع مالی این خانواده چندان جالب نبود. این مرد مدیریت یک کارخانه آرد را بر عهده داشت، صاحب یک فروشگاه خوراک و غلات بود و مدتی نیز به عنوان خزانهدار شهر کوچک مونتری (Monterey County) مشغول به کار شد.
مادر جان نیز پیش از این معلم بود و حالا با یاد دادن خواندن و نوشتن به تنها پسر خود، علاقه او را به ادبیات میپروراند. دوران کودکی جان و سه خواهرش اغلب دوران شادی بود و خانواده ششنفرهی اشتاینبک، با وجود مشکلات مالی، زندگی زیبایی داشتند.
شهر مونتری در نزدیکی ساحل اقیانوس آرام واقع شده و خانواده اشتاین بک آخر هفته تابستانهای خود را در خانه ساحلی که در حومه این شهر قرار داشت، سپری میکردند. جان که پسری خجالتی، کنجکاو و باهوش بود، از همان کودکی نگاه ویژهای به زیباییهای اطراف خود داشت. او قدر این زیباییها را میدانست و تاثیر این موضوع نیز بعدها در نوشتههای وی پدیدار شد.
جوانی جان استاین بک
جان که از سن ۱۴ سالگی نویسندگی را انتخاب کرده بود، در سال ۱۹۱۹ از دبیرستان سالیناس فارغالتحصیل شد. در همین سال بود که برای جلب رضایت والدین خود وارد دانشگاه استنفورد شد؛ ولی برای ارضای علاقه خود فقط در چند کلاس درس از جمله ادبیات کلاسیک، ادبیات انگلستان و دورههای نویسندگی شرکت کرد.
درس و دانشگاه جذابیت چندانی برای جان اشتاین بک نداشت و او ترجیح میداد زمان خود را صرف نوشتن کند. جان در کنار نویسندگی، بخشی از زمان خود را به کار کردن با کارگران مهاجر اختصاص داده بود و این موضوع آن قدر ادامه پیدا کرد که در نهایت منجر به اخراج وی از دانشگاه شد. جان اشتاینبک در سال ۱۹۲۵ و بدون دریافت مدرک، دانشگاه استنفورد را ترک کرد.
بعد از این اتفاقات اشتاینبک تصمیم گرفت به عنوان یک نویسنده فریلنسر مشغول به کار شود. او به نیویورک رفت و مدتی را به کارگری پرداخت. سپس در یک روزنامه به عنوان خبرنگار استخدام شد و در نهایت پس از گذشت ۲ سال به کالیفرنیا بازگشت.
اشتاینبک در کالیفرنیا و در سال ۱۹۲۸ به عنوان راهنمای تور و سرایدار دریاچه تاهو (Lake Tahoe) مشغول به کار شد و در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد. البته ناگفته نماند که جان پیش از این، شغلهای دیگری مانند کار در یک داروخانه و میوهچینی را نیز تجربه کرده بود.
فعالیت در شغلهای مختلف سبب آشنایی اشتاینبک با زوایای مختلف زندگی مردم شد. او دیگر مشکلات و دغدغههای زندگی کارگری را میشناخت و بیش از پیش با طبقه محروم و ضعیف جامعه همدردی میکرد.
البته شغلهای عجیب و زیاد جان اشتاین بک به همینجا ختم نشد. او با شروع جنگ جهانی دوم نیز در روزنامه هرالد تریبون نیویورک (New York Herald Tribune) به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد!
همسر و فرزندان جان اشتاینبک
در سال ۱۹۲۹ جان اولین رمان خود را با نام «جام زرین» منتشر کرد و در همین زمان بود که با همسر اول خود، کارول هنینگ آشنا شد. آنها در سال ۱۹۳۰ ازدواج کرده و در کلبه ساحلی اشتاینبکها سکونت یافتند.
این ازدواج در سال ۱۹۴۲ به پایان رسید و یک سال بعد جان با همسر دوم خود، گوییندولن کانگر آشنا شد. حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای توماس و جان بودند که به ترتیب در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۶ متولد شدند. اما این ازدواج هم تنها ۵ سال دوام آورد و این زوج در سال ۱۹۴۸ از یکدیگر جدا شدند.
در سال ۱۹۵۰ بود که جان برای سومین بار تصمیم به تاهل گرفت و این بار با زنی به نام الین اندرسون اسکات ازدواج کرد. رابطه این زوج بهتر از روابط جان در دو ازدواج قبلی بود و تا زمان فوت اشتاینبک در سال ۱۹۶۸ دوام آورد.
معرفی آثار
جان اشتاین بک یکی از شناختهشدهترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست و آثار او در گروه ادبیات کلاسیک قرار میگیرند. این نویسنده در طول زندگی خود ۳۳ کتاب به رشته تحریر درآورده و جوایز ارزشمندی هم در این راستا دریافت کرده است.
داستان اغلب کتابهای اشتاینبک در کالیفرنیا و به ویژه در شهر سالیناس، که دوران کودکی خود را در آن سپری کرده به وقوع میپیوندد. او همواره سعی داشته تا در نوشتههای خود زندگی مردم عادی این منطقه را به تصویر بکشد و تفاوت آن را با تصاویر پر زرق و برق شناخته شده از کالیفرنیا به نمایش بگذارد.
کتابهای جان اشتاینبک را میتوان در دسته رمانهای اجتماعی قرار داد که در آنها توجه ویژهای به مشکلات اقتصادی و فقر اقشار ضعیف جامعه شده است. اولین کتاب این نویسنده در سال ۱۹۲۹ با عنوان «جام زرین» منتشر شد که داستان یک دزد دریایی به نام هنری مورگان را روایت میکند.
جان اشتاینبک بخش زیادی از شهرت خود را در دهه ۱۹۳۰ به دست آورد. در این دهه است که او تعدادی از بهترین داستانهای خود را مینویسد. اشتاینبک در این آثار شخصیتهایی میآفریند که از طریق آنها ساختارهای نمادین غنی و ویژگیهای اسطورهای و کهن الگویی را به مخاطب منتقل میکند.
این نویسنده پس از «جام زرین»، کتابهای «مراتع بهشتی»، «کره اسب کهر» و «به خدایی ناشناس» را منتشر کرد ولی در آن زمان هیچکدام از این کتابها به شهرت چندانی نرسیدند. اشتاینبک برای اولین بار با کتاب تورتیا فلت که در سال ۱۹۳۵ انتشار یافت به شهرت و محبوبیت رسید. این کتاب داستانی عاشقانه درمورد گروهی از جوانان مکزیکی مهاجر در آمریکاست که پس از جنگ جهانی اول به وقوع میپیوندد.
شوخطبعی و لحن دوستانه آثار جان در کتاب بعدی او به شدت کاهش پیدا کرد؛ رمان «در نبردی مشکوک» را که در سال ۱۹۳۶ منتشر شده، میتوان سیاسیترین اثر این نویسنده دانست. این کتاب نیز با جوامع کارگری ارتباط دارد و اعتصاب کارگران میوهچین را به تصویر میکشد.
در سال ۱۹۳۷ جان اشتاینبک یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین آثار خود یعنی «موشها و آدمها» را به رشته تحریر درآورد. این کتاب روایتگر داستان غمانگیز دو کارگر مهاجر است که در سالهای رکورد بزرگ در کالیفرنیا به وقوع میپیوندد.
جان علاوه بر رمان، به نوشتن داستان کوتاه هم علاقه داشت و در سال ۱۹۳۸ کتاب داستانهای کوتاه خود را با عنوان «دره دراز» منتشر کرد. در سال ۱۹۳۹ بود که این نویسنده بهترین و بزرگترین اثر ادبی خود یعنی «خوشههای خشم» را نوشت و برای همیشه در ذهن علاقهمندان به ادبیات ماندگار شد.
«خوشههای خشم» داستان خانوادهای فقیر را به تصویر میکشد که در اوکلاهاما زندگی میکنند. این خانواده برای امرار معاش زمین افراد دیگر را اجاره کرده و در آن به کشاورزی میپردازند ولی شروع خشکسالی و قحطی آنها را مجبور به مهاجرت به کالیفرنیا میکند.
در سال ۱۳۴۲ و در بهبوحه جنگ جهانی دوم، جان اشتاین بک کتابی با عنوان «ماه پنهان است» منتشر میکند. این کتاب هم مانند بقیه آثار جان به توصیف یک معضل و مشکل اجتماعی میپردازد. این نویسنده در کتاب «ماه پنهان است» از شهروندان نروژی که در طول جنگ جهانی دوم در مناطق تحت اشغال نازیها زندگی میکردند، حمایت میکند.
بلافاصله پس از به پایان رسیدن جنگ، اثر دیگری از جان با نام «راسته کنسروسازی» انتشار مییابد. «راسته کنسروسازی» رمان کوتاهی است که یکی از بهترین آثار اشتاینبک به شمار میرود. این کتاب یک راسته کنسروسازی را به تصویر میکشد که روزگاری حیات در آن جاری بود ولی این زیبایی دیگر رو به افول است.
دو سال بعد، یعنی در سال ۱۹۴۷، اشتاینبک دو اثر دیگر به نامهای «مروارید» و «اتوبوس سرگردان» ارائه میکند.
کتاب «مروارید» از یک افسانه مکزیکی الهام گرفته شده است و داستان خانوادهای فقیر را روایت میکند که زندگی سختی دارند. روزی یک عقرب پسر کوچک این خانواده را نیش میزند و پدر و مادرش او را نزد پزشک میبرند. اما پزشک به علت فقر و تنگدستی خانواده حاضر به معاینه بیمار نمیشود. پدر که از این موضوع بسیار سرخورده میشود برای به دست آوردن پول به دریا میزند و مروارید بزرگی صید میکند. وجود این مروارید زندگی این خانواده را متحول میکند و تغییرات زیادی به وجود میآورد.
«اتوبوس سرگردان» جنبههای شخصیتی افراد حاضر در یک اتوبوس را در شرایط پس از جنگ به تصویر میکشد. این اثر با وجود این که یک رمان بلند است، داستان سادهای دارد و در آن هیچ اتفاق مهیج یا عجیبی رخ نمیدهد.
بعد از این سالها بود که جان تصمیم گرفت به همراه دوست زیستشناس خود، ادوارد ریکتس، سفری به مکزیک داشته باشد. ادوارد یکی از افراد تاثیرگذار در زندگی اشتاینبک بود و دید تازهای از طبیعت و جهان به این نویسنده داد. جان مشاهدات و تحقیقات حاصل از این سفر را در قالب رمانی به نام «ورود از دریای کورتز» در سال ۱۹۵۱ منتشر کرد. این کتاب روایتگر داستان دو دوست است که برای یافتن بیمهرگان دریایی به خلیج کالیفرنیا سفر میکنند ولی در این میان سر از سواحل وحشی درمیآورند.
در سال ۱۹۵۲ اشتاینبک یکی دیگر از آثار ماندگار خود به نام «شرق بهشت» را منتشر کرد که در آن درباره گستره و شدت تاثیرگذاری کتاب مقدس سخن گفته است. این کتاب، داستان زندگی خانوادههای همیلتون و تراسک را طی چندین سال روایت میکند که همگی به نوعی تحت تاثیر یک ذهنیت بزرگ قرار دارند. جان در این داستان به بازآفرینی داستان هابیل و قابیل میپردازد و تصویر جدیدی از خیر و شر به نمایش میگذارد.
از کتابهای بعدی جان اشتاینبک میتوان «زمستان نارضایتی ما» و «سفر با چارلی» را نام برد که به ترتیب در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ منتشر شدند.
«زمستان نارضایتی ما» زندگی جوانی را به تصویر میکشد که سعی دارد با معایب شخصیتی خود مقابله کند. این جوان که از گذشته باشکوه خانواده خود و انتظارات آنها رنج میکشد، تصمیم میگیرد که از همه قید و بندهای موجود دست بکشد و زندگی جدیدی آغاز کند.
کتاب «سفر با چارلی» هم نتیجه سفر سه ماهه اشتاینبک به چهل ایالت آمریکاست. در این اثر کلاسیک، جان خوانندگان را با خود به یک سفر جادهای آرام و دلنشین میبرد و آنها را با دیدگاههای احساسی خود آشنا میکند.
بسیاری از آثار جان اشتاینبک مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته و فیلمهای مختلفی با اقتباس از آثار او ساخته شده است. خوشههای خشم، ذرت داغ، موشها و آدمها، شرق بهشت، اسب سرخ و مروارید تنها بخشی از کتابهای جان هستند که به فیلمنامه تبدیل شدهاند. خالی از لطف نیست که بدانید فیلم خوشههای خشم، به کارگردانی جان فورد که در سال ۱۹۴۰ ساخته شده، موفق به دریافت جایزه اسکار گشته است.
افتخارات و جوایز
جان اشتاین بک در سال ۱۹۴۰ برای کتاب «خوشههای خشم» برنده جایزه پولیتزر شد. این نویسنده در سال ۱۹۶۲ نیز برای نوشتن آثار واقعگرایانه و نگاه انسان دوستانه به چهره رنج کشیده اقشار ضعیف جامعه، موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد.