دانلود و خرید کتاب صوتی خوشههای خشم
معرفی کتاب صوتی خوشههای خشم
کتاب صوتی خوشههای خشم، رمانی جذاب و شنیدنی از جان اشتاینبک، داستان بیعدالتیها و مهاجرت خانوادهای فقیر، به کالیفرنیا، به امید ساختن یک زندگی بهتر است. خوشههای خشم در سال ۱۹۳۹ جایزهی پولیتزر را از آن خود کرد.
نسخه صوتی کتاب خوشههای خشم را با ترجمهی مصطفی جمشیدی و صدای گرم حسن آزادی در اختیار دارید.
دربارهی کتاب صوتی خوشههای خشم
خوشههای خشم داستانی است که در محکومیت بیعدالتی نوشته شده است. جان اشتاینبک با نوشتن خوشههای خشم، عصبانیت بسیاری از سرمایهداران را برانگیخت ولی با اینحال، این اثر به یکی از محبوبترین آثار ادبیات آمریکا تبدیل شد. خوشههای خشم، روایت سفر و مهاجرت یک خانوادهی تنگدست از اوکلاهما به کالیفرنیا است. آنها به امید یک زندگی بهتر و برای پیشرفت به مهاجرت روی میآورند. زمینهایشان در اوکلاهما را رها میکنند. اما اوضاع طبق برنامهریزی و پیشبینی آنها جلو نمیرود. کمکم با هجوم کشاورزان، دستمزدهایشان پایین میآید و فقر و تنگدستی راه را برای ابراز خشم و عصبانیت باز میکند...
جان اشتاینبک با نوشتن رمان خوشههای خشم، نام خود را در ادبیات آمریکا جاودانه کرد و به خوبی توانست بخشی از تاریخ آمریکا یعنی دههی ۱۹۳۰ میلادی و سالهای پس از بحران اقتصادی بزرگ آمریکا را به تصویر بکشد.
کتاب صوتی خوشههای خشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خوشههای خشم برای علاقهمندان به آثار نویسندگان بزرگ دنیا اثری خواندنی است. علاقهمندان به ادبیات آمریکا از شنیدن نسخه صوتی کتاب خوشههای خشم لذت میبرند.
دربارهی جان اشتاینبک
جان ارنست استاینبک جونیور ۲۷ فوریه ۱۹۰۲ در کالیفرنیا، آمریکا به دنیا آمد. پدرش خزانهدار و مادرش آموزگار بود. او در دانشگاه در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد. بعد به نیویورک رفت و روزنامهنگاری را آغاز کرد. مدتی بعد به کالیفرنیا بازگشت. در آنجا به کارهای مختلفی مشغول شد که او را با رنج زندگی کارگران آشنا کرد و همین باعث شد تا دربارهی آنان بنویسد. نخستین اثرش جام زرین را در سال ۱۹۲۹ نوشت. نگاه انساندوستانه و دقیق او به جهان پیرامون و چهره رنجکشیده خودش سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موشها و آدمها و خوشههای خشم شد. جان اشتاینبک توانست برای آثارش جایزه نوبل و پولیتزر را ببرد.
جان اشتاینبک در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ در ۶۶ سالگی به دلیل بیماری قلبی در نیویورک چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب صوتی خوشههای خشم
کامیون بزرگ سرخرنگی جلوی مهمانخانهی کوچک، در کنار جاده ایستاده بود. کامیون نویی بود که رنگ سرخ براقی داشت. روی آن با حرف درشت نوشته بودند: اوکلاهما سیتی، ترانسپورت کمپانی. بیرون، مردی که از کنار جاده میگذشت، به کامیون نزدیک شد. «تو مادرش را به سوی مدخل راهنمایی کرده بودی» انگشتهای مادر مچ او را چسبیده بود. علفها را کنار زد و با او بیرون رفت. «از کنار کشتزار میری تا میرسی به درخت چنار. اونوقت از رودخونه رد میشی.»
مادر گرفت: «به امید دیدار.» و به تندی دور شد. چشمهایش نمدار و تنش خارخار میشد. ولی گریه نکرد. خوابش نمیبرد. اعصاب چهرهی مجروحش بیدار میشد و تیر میکشید. بینی شکستهاش ورم کرده بود و با چنان شدتی میزد که همهی صورتش میجنبید. به چهارگوش پنجره چشم دوخته بود و دید که ستارهها به بالا میخزند. و یکایک ناپدید میشوند.
زمان
۳ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۱۸۰٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۱۸۰٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
این کتاب از شاهکارهای نویسندگی هستش که باید حتما در طول زندگی بخونید یا گوش کنید البته گویندگی آقای آرمان سلطانزاده که صد برابر این کشش رو زیاد میکنه اگه گوشش ندی نصف عمرت برفنا
کاری به کتاب ندارم ترجمش افتضاحه