برای خرید و دانلود کتاب صوتی از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم نوشته هاروکی موراکامی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب صوتی از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، نوشتهی هاروکی موراکامی، داستان دلپذیر او از حرکتی است که همیشه الهامبخش او و داستانهای بینظیرش بوده است: دویدن
نسخه صوتی کتاب از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، با ترجمهی روان مجتبی ویسی و صدای گرم و دلنشین جمعی از گویندگان توانای کشور در اختیارتان قرار دارد.
خواندن و دانستن از زندگی نویسندهی مورد علاقه همیشه جذاب است. دانستن اینکه آنها روز و ساعتهایشان را چطور میگذرانند. در اوقات فراغتشان چهکار میکنند و به زندگی چطور نگاه میکنند. اگر چنین زندگینامهای دستنوشتهی خود نویسنده باشد که بهتر هم میشود. دیگر خیالمان راحت است که تمام جزئیات را همانطوری که بوده و اتفاق افتاده است، میخوانیم. همانشکلی که دقیقا بوده. چراکه ما همیشه نویسندهی مورد علاقهمان را از پشت نقاب کتابهایش دیدهایم. دنیا را از نگاه او شناختیم و در داستانی که او ساخته و پرداخته است، غرق شدیم. هاروکی موراکامی، یکی از نویسندگانی است که خواندن آثار او و غرق شدن در دنیایش بسیار جذاب است. اما آیا او، تمام وقتش را صرف نوشتن میکند؟
خود موراکامی به این سوال پاسخ داده است. او در کتاب صوتی از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، از دویدن نوشته است. در حقیقت کتاب صوتی از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، یک زندگینامهی خودنوشته است. موراکامی خودش را یک دونده میداند و دویدن را به عنوان بخشی از هویتش میشناسد. او آرام آرام و با ذکر جزئیات دلنشین در کتاب از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم از روند شکلگیری هوتیش به عنوان یک نویسندهی دونده میگوید. ما را با جهانبینیاش آشنا میکند و ما را به دنیایی عجیب، میبرد. دنیایی که مشخصهی آن پشتکار و تلاش بسیار زیاد او است. موراکامی در سال ۲۰۰۵ شروع به نوشتن کتاب از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم کرد و آن را در پاییز سال ۲۰۰۶ به پایان رساند. این کتاب برای اولینبار در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. کتابی که خود موراکامی آن را «درسها و آموزههایی شخصی» میداند، «شاید نهچندان دندانگیر، که از طریق واداشتن بدن به حرکت فرا گرفتهام و بهواسطه آنها کشف کردهام که رنج کشیدن اختیاری است»
اگر نام کتاب، از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، شما به یاد داستان جذاب ریموند کارور انداخت، باید بدانید که حق دارید. موراکامی برای انتخاب نام کتاب از این داستان نویسندهی محبوبش ریموند کارور استفاده کرده است و از همسر او، تس گالاگر، برای اینکار اجازه گرفت.
اگر از طرفداران آثار هاروکی موراکامی هستید، بدون شک شنیدن نسخه صوتی کتاب از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، برایتان به خاطرهای لذتبخش تبدیل میشود. اگر به خواندن آثار زندگینامه علاقه دارید، کتاب صوتی از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم انتخابی عالی برای شماست.
هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو که یکی از شهرهای ژاپن است، متولد شد. در دوران کودکی، مثل کوبوآبه، تحت تاثیر فرهنگ غربی و ادبیات روسیه بود و با خواندن آثار فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فیودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک روزهایش را میگذراند. او برای رمانها و داستانهایش که به زبانهای بسیاری هم ترجمه شده و در سراسر دنیا خوانده میشوند، جوایز بسیاری مانند جایزه جهانی فانتزی، جایزه بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزه فرانتس کافکا و جایزه اورشلیم را از آن خود کرده است.
از کتابهای مشهور هاروکی موراکامی که به فارسی هم ترجمه شدهاند، میتوان به جنگل نروژی، به آواز باد گوش بسپار، تعقیب گوسفند وحشی و کافکا در ساحل اشاره کرد.
صبحها که هوا خنک است پشت میز تحریر مینشینم و از هر دری چیزی مینویسم. مثل همین الان که دارم اینها را مینویسم. مطلبی راجع به دویدن که تا هرجا دلم بخواهد میتوانم ادامه بدهم. تابستان است و هوا طبیعتا گرم. هاوایی را جزایر تابستان ابدی نامیدهاند. ولی از آنجا که در نیمکره شمالی واقع شده، چهارفصل خاص خودش را، البته به نوعی بحثبرانگیز دارد. تابستانش قدری گرمتر از زمستان است. من مدت زیادی در کمبریج ماساچوست اقامت داشتهام. تابستانها آنجا با آن هوای گرم وخفقانآور، و آنهمه آجر و بتن، مثل جهنم است. و هاوایی در آن مقطع از سال در قیاس با کمبریج، مثل بهشت است. اینجا نیازی به کولر ندارید. فقط کافی است پنجره را باز بگذارید تا نسیمی روحبخش وارد اتاق شود. اهالی کمبریج همیشه از اینکه میشنوند میخواهم ماه اوت را در هاوایی بگذارنم، حیرت میکنند. مدام از من میپرسند چرا میخواهی تابستان را در آن منطقهی گرم سپری کنی؟ نمیدانند اینجا چجور جایی است و بادهای دائم استوایی از جانب شمال شرقی تابستانهایش را چقدر خنک میکند. نمیدانند زندگی اینجا چه لذتبخش است. و آدم میتواند راحت و سرخوش لم بدهد. و در سایهسار درختان کتاب بخواند و یا اگر هوس کرد، مثل هرکس دیگری، برود و تنی به آب بزند. از وقتی به هاوایی آمدهام، روزی یک ساعت، کم یا زیاد دویدهام.
دستهبندی | |
زمان | ۰۶ ساعت و ۱۴ دقیقه |
قابلیت انتقال | ندارد |
حجم | ۳۴۲٫۶ مگابایت |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲)خیلی انگیزه میده حتما گوش بدید😍
اگر به دویدن علاقه دارید، ولی به نظرتان عجیب است که چرا از چنین چیزی که به ظاهر جذاب نیست لذت میبرید، برایتان خیلی جالب است. متن روان، شیدا و جذاب است که از چنین نویسنده ای همین مورد انتظار است. ترجمه