دانلود و خرید کتاب هردو در نهایت می میرند (با تخفیف)
تصویر جلد کتاب هر دو در نهایت می میرند

کتاب هر دو در نهایت می میرند

معرفی کتاب هر دو در نهایت می میرند

کتاب هر دو در نهایت می میرند رمانی از آدام سیلورا نویسنده‌ی جوان آمریکایی است. این اثر داستان «متیو» و «روفوس» است که متوجه می‌شوند یک روز بیش‌تر از زندگی‌شان باقی نمانده است. مرگ پیش‌رو باعث می‌شود این‌دو با هم آشنا شوند و در یک روز باقی‌مانده از زندگی، اتفاقات متفاوتی را تجربه کنند. ماجراهایی که زیبایی‌ها و غیرقابل پیش‌بینی بودن زندگی حتا در آخرین ساعاتش را به‌زیبایی تصویر می‌کند.

رمان هر دو درنهایت می‌میرند با ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی به کوشش نشر نون منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. نسخه الکترونیکی این رمان با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیت‌های بیشتری برای مطالعه ارائه می‌دهد.

درباره کتاب هر دو در نهایت می میرند اثر آدام سیلورا

کتاب هر دو در نهایت می‌میرند، اثر آدام سیلورا رمان‌نویس پورتوریکویی‌تبار اهل آمریکا است. نویسنده‌ای که در جوانی به یکی از رمان‌نویسان محبوب و پرمخاطب تبدیل شده است. این رمان، داستان دو نوجوان به نام‌های «متیو» و «روفوس» است که اندکی پس از نیمه‌شب پنجم سپتامبر ۲۰۱۷، طی تماسی که قاصد مرگ (Death-Cast) با آن‌ها می‌گیرد، درمی‌یابند یک روز بیش‌تر برای زندگی کردن فرصت ندارند. قاصد مرگ شرکتی است که مرگ افراد را کمی پیش از وقوع پیش‌بینی می‌کند. پس از دریافت این خبر شوک‌آور، متیو و روفوس که هیچ آشنایی پیشینی با هم ندارند، یکدیگر را پیدا می‌کنند و در روز پایانی زندگی، دوستی عمیقی را شکل می‌دهند.

ماجراهای جذابی که در این یک روز می‌گذرد، رمان هر دو در نهایت می میرند را به اثری جذاب و خواندنی تبدیل کرده است؛ اثری که به‌خصوص برای نوجوانان که در آغاز زندگی هستند، نکات ارزشمندی برای آموختن دارد. این رمان پس از انتشار در سال ۲۰۱۷، جوایز بسیاری برای نویسنده‌ی جوانش، آدام سیلورا به ارمغان آورد و در لیست‌ پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت. این کتاب را الهه مرادی و میلاد بابانژاد به فارسی برگردانده‌اند و نشر نون آن را به انتشار رسانده است.

خواندن و دانلود کتاب هر دو در نهایت می میرند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به طرف‌داران ژانر داستان نوجوان و رمان‌های ماجراجویی و کسانی که علاقه‌مند به خواندن کتاب‌هایی در ستایش زندگی و دوستی هستند، پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید این کتاب با ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی را بخوانیم؟

این رمان یکی از تحسین‌شده‌ترین رمان‌های نوجوانان در چند سال اخیر بوده است. نویسنده‌ی کتاب با مهارت و ظرافت از ماجرایی تلخ و دردناک اما محتوم به نام مرگ، داستانی جذاب، ارزشمند و خواندنی در ستایش زندگی نوشته است.

درباره آدام سیلورا؛ نویسنده کتاب

آدام سیلورا نویسنده‌ی آمریکایی است که عموما با رمان‌هایش برای نوجوانان، شناخته می‌شود. او متولد هفتم ژوئن سال ۱۹۹۰ در نیویورک است. سیلورا در ده‌سالگی علاقه‌ی خود به نوشتن را آشکار کرد و مجدانه به این کار روی آورد. او پیش از آغاز کار به‌عنوان یک نویسنده‌ی حرفه‌ای، کار در کتاب‌فروشی را تجربه کرد. اولین رمانش را در ۲۵‌سالگی نوشت، رمانی که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. سیلورا نویسنده‌ای پرطرفدار است که آثارش با استقبال عموم خوانندگان و منتقدان مواجه شده و جوایز بسیاری نیز برایش به ارمغان آورده‌ است. رمان هر دو در نهایت می‌میرند که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، محبوب‌ترین و تحسین‌شده‌ترین کتاب او تا به‌امروز است. سیلورا زندگی راحت و بی‌دردسری نداشته است، او مدت‌ها با افسردگی مبارزه کرده و مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است.

معرفی شخصیت‌های اصلی رمان

دو شخصیت اصلی رمان هر دو در نهایت می میرند، «متیو تورِز» و «روفوس امتریو» هستند. متیو پسری خجالتی و گوشه‌گیر است که ارتباطات اجتماعی وسیعی ندارد و بیش‌تر وقتش را به تنهایی در خانه می گذراند. روفوس برخلاف متیو جوان پرشروشوری است و گذشته‌ای پرحادثه دارد. روفوس تباری کوبایی داشته و به فرزندخواندگی پذیرفته شده است. به غیر از این دو شخصیت محوری داستان، شخصیت‌های دیگری نیز نقش‌آفرینی می‌کنند. از دیگر شخصیت‌های این رمان، می‌توان به «لیدیا وارگاس» (بهترین دوست متیو)، پدر متیو که در زمان روایت داستان، در کماست، «پاتریک پک‌گوین»، «دلیلا گری»، «آندریا»، «کندریک او کانل»، «دیردرا»، «وین پیرس»، «دالما یانگ» و «زو لاندن» اشاره کرد.

پایان داستان هر دو در نهایت می‌میرند

هشدار: پاراگراف زیر پایان داستان را فاش می‌کند!

در پایان رمان لحظات واپسین زندگی متیو و روفوس به تصویر کشیده می‌شود. آن‌ها می‌کوشند پایانی خوش را برای خود رقم بزنند. متیو البته زودتر به لحظه‌ی پایانی خود می‌رسد. مواجهه‌ی رفوس با مرگ آخرین دوست خود طبیعتا سخت و دردناک است. روفوس هدفون را به گوشش می‌زند تا فیلم آوازخواندن متیو را تماشا کند و از خیابان هدفون‌به‌گوش می‌گذرد تا ساعات پایانی زندگی خود را در پارک آلتیا بگذراند.

ورود به بازار کتاب ایران و معرفی بهترین ترجمه فارسی

کتاب هر دو در نهایت می‌میرند در سال ۱۳۹۷ به بازار کتاب ایران وارد شد. «میلاد بابانژاد» و «الهه مرادی» این کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌اند و ترجمه‌ی روان، دقیق و درخشان آن‌ها را نشر نون منتشر کرده است.

ژانر و سبک هر دو در نهایت می‌میرند چیست؟

این کتاب در ژانر نوجوان (young adult fiction) و ماجراجویی نوشته شده است. روایت داستان اول‌شخص است و «میتو» و «روفوس» روایت‌گران داستان هستند. داستان مانند دیگر رمان‌های ژانر نوجوان آسان‌یاب و روان است و صمیمیت خاص خود را دارد.

نقد کوتاهی بر کتاب هر دو در نهایت می میرند

«زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیش‌تر مردم فقط وجود دارند، همین». این نقل‌قول از «اسکار وایلد»، جمله‌ی آغازین رمان هر دو در نهایت می‌میرند است؛ فلسفه‌ای که داستان بر محور آن شکل گرفته است؛ درک ارزش‌های زندگی در سایه‌ی مرگ. مرگی که بیش از هر پدیده‌ی دیگری پرده از ذات بی‌همتا و بی‌بدیل زندگی برمی‌دارد؛ بر اساس همان اصل معروف که هر چیزی به‌وسیله‌ی ضدش شناخته می‌شود. در ابتدای این داستان با خبری هولناک مواجه می‌شویم. سایه‌ی سنگین مرگ بر سر دو نوجوان داستان، متیو و روفوس می‌نشیند و آن‌ها و مخاطبان کتاب را شوکه می‌کند. شخصیت‌هایی که با هنر نویسنده طوری آفریده شده‌اند که به‌راحتی و تمام‌وکمال می‌توان با آن‌ها همذات‌پنداری کرد. حالا این دو نوجوان که تنها یک روز برای زندگی فرصت دارند، باید از این داشته‌ی اندک و ارزشمند خود استفاده کنند. آن‌ها که پیش از این شناختی از هم ندارند، با هم دوست می‌شوند. رابطه‌ی دوستانه‌ی آن‌ها عمیق می‌شود و جذابیت آن خواننده را تا پایان داستان می‌کشاند. باز هم هنر نویسنده خود را نشان می‌دهد تا موضوعی که به‌نظر کلیشه‌ای می‌نماید، داستان را شکوفا کند. ما با دو شخصیت کاملا همراه می‌شویم و داستان چنان پیش می‌رود که هیجان و البته آرامش، جای اضمحلال و سوگ را برای مرگ زودرسی که در آستانه‌ی در قرار گرفته، می‌گیرد.

کتاب هر دو در نهایت می میرند مناسب کدام رده سنی است؟

رمان هر دو در نهایت می‌میرند برای مخاطبان نوجوان نوشته شده اما با توجه به مفاهیم عمیقی همچون ارزش زندگی که از آن‌ها در کتاب سخن رفته است، مخاطبان از هر سنی از خواندن آن لذت خواهند برد.

این رمان چه جوایز یا افتخاراتی کسب کرده است؟

کتاب هر دو در نهایت می‌میرند از آغاز انتشار تاکنون جوایز بسیاری را نصیب خود کرده است. از میان جوایز و عنوان‌های بسیار می‌توان به قرار گرفتن‌اش در فهرست بهترین کتاب‌های سال به انتخاب ویراستاران، بهترین کتاب نوجوانان سال در آمازون، بهترین کتاب نوجوانان سال از «بازفید» (BuzzFeed)، نامزد انتخاب به‌عنوان بهترین کتاب داستانی نوجوانان سال از «گودریدز»، منتخب جونیور «لایبرری گاید» (Junior Library Guide)، بهترین کتاب نوجوانان سال از «کرکس ری‌ویوز» (Kirkus Reviews)، بهترین کتاب نوجوانان سال از «کتاب‌خانه‌ی عمومی لس‌آنجلس»، بهترین کتاب نوجوانان سال به انتخاب «پستل» (Pastle) و بهترین داستان نوجوانان سال از «ALA»، اشاره کرد.

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره هر دو در نهایت می میرند

این رمان در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های «نیویورک‌تایمز» و «IndieBound» قرار گرفته است. همچنین نقدها و مرورهای مثبتی از «بوک‌لیست»، پایلیشرز ویکلی (Publishers Weekly)، امریکن ری‌ویوز، ووگ نوجوانان (Teen Vogue) و بسیاری از نشریات کتاب یا مجلات عمومی دریافت کرده است. برای مثال «‌بوک‌لیست»، این رمان را خارق‌العاده و فراموش‌نشدنی توصیف کرده است و «امریکن ری‌ویوز» به نقش مهم و مثبت این رمان در ادبیات نوجوانان به دلیل نمایش تصویر انسانی از رنگین‌پوستان و افراد متفاوت، اشاره و آن را تحسین کرده است.

کتاب‌های مشابه

اگر این رمان را دوست داشتید و به داستان‌های رازآلود علاقه‌مندید، پیشنهاد می‌کنیم این عناوین را مطالعه کنید: فریبکار واقعی اثر موریس جانسون، دختر خوب خون بد اثر هالی جکسون، ما دروغگو بودیم اثر ایمیلی لاک‎هارت، یکی از ما نفر بعد است اثر کارن ام مک منس، بیمار خاموش اثر الکس مایکلیدیس.

جملاتی از متن کتاب هر دو در نهایت می میرند

قاصد مرگ به آندریا داناهیو زنگ نزد، چون او قرار نیست امروز بمیرد. آندریا، در واقع، خودش یکی از کارمندان درجه‌یک قاصد مرگ است، شرکتی که از هفت سال پیش تأسیس شده. او تماس‌های زیادی برقرار کرده و به افراد بی‌شماری روز آخرشان را اعلام کرده است. امشب، از نیمه‌شب تا ساعت سه صبح، آندریا با شصت و هفت روز آخری تماس گرفت، هر چند این بهترین رکوردش هم نبود، اما شکستن رکورد نود و دو تماس در یک شیفت سخت بود، مخصوصاً با توجه به این موضوع که می‌گفتند تماس‌هایش به‌خاطر عجله در پایان بردنشان، تحت بازرسی است.

البته، فقط این‌طور می‌گفتند.

در راه خروجش از ساختمان، در حالی که با عصایش، لنگان‌لنگان حرکت می‌کرد، پیش خودش امیدوار بود که بخش منابع انسانی شرکت حداقل تماس‌های امشبش را بررسی نکند، هر چند او خوب می‌دانست امید در این شغل چیز خطرناکی است. آندریا چندین بار اسامی را قاطی کرده بود و با اشتیاق، تماس‌ها را قطع کرده بود و به سراغ تماس بعدی رفته بود. خیلی بد می‌شود اگر در این شرایط کارش را از دست بدهد، با این‌همه فیزیوتراپی‌ای که بعد از تصادفش لازم داشت و شهریهٔ سرسام‌آور دخترش، حسابی هزینه روی دستش می‌ماند. حالا بماند که این تنها شغلی بود که او درش خوب است، شغلی که خیلی‌ها را فراری داده بود و خیلی‌ها را هم روانهٔ روان‌پزشک کرده بود.

قانون مهم و شمارهٔ یک او این بود: روز آخری‌ها دیگر انسان نیستند.

همین. اگر از همین تک‌قانون ساده و آسان پیروی می‌کردید، دیگر لازم نبود ساعت‌ها وقتتان را پیش مشاوران روان‌شناسی شرکت تلف کنید. آندریا خوب می‌دانست که هیچ کاری نمی‌توان برای روز آخری‌ها انجام داد. او نمی‌توانست بالششان را درست کند یا برایشان شام آخری تدارک ببیند یا مهم‌تر از همه، زنده نگهشان دارد. حتی زبانش را هم سر دعا کردن برایشان تلف نمی‌کرد. درگیر داستان زندگی‌شان نمی‌شد و برایشان اشکی نمی‌ریخت. فقط به آن‌ها می‌گفت که دارند می‌میرند و به زندگی‌اش ادامه می‌داد. هر چه زودتر تلفن را قطع می‌کرد، زودتر می‌توانست به روز آخری بعدی زنگ بزند.

آندریا هر شب به خودش یادآوری می‌کرد که روز آخری‌ها چقدر خوشبخت‌اند که او را دارند. او فقط به آن‌ها نمی‌گفت که دارند می‌میرند، بلکه به آن‌ها فرصتی می‌داد تا واقعاً زندگی کنند.

اما او نمی‌توانست برای آن‌ها زندگی کند. این یک کار وظیفهٔ خودشان بود.

او تا همین جا هم وظیفه‌اش را انجام داده بود، آن هم به‌خوبی.

معرفی نویسنده
آدام سیلورا

آدام سیلورا زاده‌ی ۷ ژوئن ۱۹۹۰ رمان‌نویس و نویسنده‌ی آمریکایی است. او یکی از نویسندگانی است که تازه پا به عرصه‌ی نویسندگی گذاشته و با اینکه یک تازه‌وارد است کتاب‌هایش توانسته در صدر پرفروش‌های نیویورک تایمز برای خودش جا باز کند. سیلورا از بچگی به نوشتن علاقه داشت طوری که وقتی از مدرسه می‌آمد قبل از این‌که به سراغ مشق‌هایش برود به سراغ نوشتن داستان‌هایش می‌رفت. سیلورا راه خودش را انتخاب کرده بود و برای همین هم اکثر فعالیت‌های قبلی‌اش حول محور کتاب بود. او قبل از نویسنده‌شدن در شغل‌هایی مانند کار در کتاب‌فروشی کودکان، دستیار بازاریابی در یک شرکت ادبی و منتقد رمان فعالیت کرده است. سیلورا بعد از انتشار اولین کتابش با عنوان More Happy Than Not، در ۲۰۱۵ به شهرت رسید. سیلورا سعی می‌کند به شکلی زیبا با هم‌نسل‌های خودش حرف بزند و دغدغه‌های انسانی هم‌نسل‌های خودش را در آثارش مطرح کند.

sayeh
۱۴۰۰/۱۰/۱۲

متیو و روفوس من با شما، و با این کتاب زندگی کردم هیچوقت فراموشتون نمیکنم🫂💕 این کتاب عالیه ، حتما حتما حتما بخونیدش :) این کتاب درس بزرگی بهمون میده ، اینکه شجاعانه زندگی کنیم قبل از اینکه روز اخر زندگیمون با کلی افسوس

- بیشتر
محمدرضا
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

کتابی که کلمه به کلمه اش بوی زندگی می داد...

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۰۹/۲۵

«هر دو درنهایت می‌میرند» داستانی است الهام‌بخش، احساسات برانگیز، دلربا و خیره‌کننده که به ما یادآوری می‌کند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و می‌شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان

- بیشتر
kosarnrb
۱۴۰۰/۱۱/۲۴

لحظه به لحظه باهاش زندگی کردم 🫂و همین الان که تموم شد حس غم زیادی دارم :)) پیشنهاد میشه ؟ بزار تو صدر لیست کتابات دوست من همین🙂

به دنبال آلاسکا
۱۴۰۰/۱۰/۱۵

واقعا پیشنهاد میشه:)

hanie
۱۴۰۱/۰۲/۲۸

برای گروه سنی نوجون بیشتر توصیه میشه. کتابخونه نیمه شب در مقایسه با این کتاب برای من خیلی جذاب تر بود. یه نکته دیگه که من متوجه شدم نسخه ایرانیش حذفیات و سانسور داره و بین متیو و روفوس رابطه

- بیشتر
Arisa
۱۴۰۱/۱۰/۱۲

ولی تو زبان اصلی کتاب این دوتا کاپل بودن نه دوست صمیمی :)

دانش‌آموز گم شده‌ی هاگوارتز
۱۴۰۱/۰۵/۱۲

فک کنم این اولین کتابیه که من براش مطمئن نیستم توی طاقچه می‌ذارم:( می‌دونید من ایده کتاب رو دوست داشتم و می‌دونم که این کتاب به ما یادآوری می‌کرد قدر تک تک لحظه های زندگیم رو بدونیم اما داستانش منو جذب نکرد و

- بیشتر
realarezu
۱۴۰۰/۱۱/۱۶

من نسخه فیزیکی کتاب رو خوندم .. کتاب جالبی هست داستان دو نفر در روز اخر زندگیشون.. جدا که از مرگ گریزی نیست و چه بسا اگر افراد روز اخر زندگی خودشون رو می دونستند شاید اونروز خیلی کار ها

- بیشتر
lonelyhera
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

شامل اسپویل البته این رمان جای اسپویلی نداره ولی خب ‌.... قلبم شکست ... توی هر ص از کتاب ارزو میکردم این ماجرا دروغ باشه و این ها از دست مرگ فرار کنند ولی اینطور نشد متیو و روفوس مردن ولی روز

- بیشتر
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
Shaghayegh
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
Adler
به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصت‌های ازدست‌رفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگی‌ام باشد
Sana Del
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.
parniangh
آدم‌ها فکر می‌کنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن، حتی حرف‌هاشون رو هم به‌هم نمی‌گن و صبر می‌کنن. اما من فهمیدم که ما آدم‌ها واقعاً وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی جز حسرت برامون نمی‌مونه. تو داری می‌میری و ممکنه هیچ وقت نتونم به‌اندازهٔ کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، می‌خوام تا جایی که می‌تونم، بهت بگم ممنونم، ممنونم، ممنونم و ممنونم."
kosarnrb
بهتره زنده باشی و بگی کاش مُرده بودم تا اینکه در حال مردن باشی و آرزو کنی کاش تا ابد زنده بمونی.
Sana Del
دوازده ساعت پیش، در تماسی، به من گفته شد امروز قرار است بمیرم و حالا، از هر زمان دیگری، زنده‌ترم.
Azin
زندگی را نباید تنها زندگی کرد، حتی در روز آخر.
Mínas
"مامان، به نظرت، چون اینجا هیچ وقت فرصتش رو پیدا نکردم، می‌تونم اون بالا، معنای عشق رو تجربه کنم؟"
Raya
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
spide
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین. اسکار وایلد
Raya
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
Hossein shiravand
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی
Sami
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
آرزو
اگه درست زندگی کنی، یه روز هم بسه.
sogand
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.
Oubliée
به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصت‌های ازدست‌رفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگی‌ام باشد
Hossein shiravand
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین. اسکار وایلد
هرمس
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
نَــسـی
زندگی را نباید تنها زندگی کرد، حتی در روز آخر.
Zara

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان