دانلود و خرید کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب نوشتهٔ هالی جکسون و ترجمهٔ فرسیما قطبی و با صدای سحر بیرانوند است و آوانامه آن را منتشر کرده است. دختری دانش‌آموز به نام پیپ تصمیم می‌گیرد به عنوان پروژهٔ آخر سال مدرسه‌اش، پرده از راز قتلی که چند سال پیش رخ داده بردارد. آیا او می‌تواند قاتل را پیدا کند؟

درباره کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

پنج سال پیش، آندی بل، دختر محبوب و زیبای دبیرستان ناپدید می‌شود. پلیس وارد کار می‌شود تا با بازجویی از دوستان و آشناهای آندی و به کمک تیم‌های جست‌وجو، آندی را به خانواده‌اش برگرداند. چند روز بعد انگشت اتهام به سمت سال سینگ، دوست پسر آندی بل می‌رود. اما قبل از اینکه پلیس بتواند سال را دستگیر کند، سال یادداشت اعتراف‌گونه‌ای می‌نویسد و بعد خودش را می‌کشد و اسمش تا ابد به عنوان قاتل آندی بلی که هرگز پیدا نشد در یادها باقی می‌ماند و سیل ناسزا و نفرت از آن زمان به سوی خانواده‌اش روانه می‌شود. اما یک نفر معتقد است که سال بی‌گناه بوده؛ پیپا فیتز آموبی فکر می‌کنه امکان ندارد سال آندی را کشته باشد! اما اگر سال بی‌گناه بوده چرا خودکشی کرده است؟! اگر سال بی‌گناه بوده، قاتل واقعی کیست؟! پیپا می‌خواهد به عنوان تحقیق سال آخر دبیرستانش این معما را بعد از پنج سال حل کند. مصاحبه او با همکلاسی‌ها، دوستان و همسایگان رازهای تاریکی از زندگی مقتول را افشا می‌کند و تهدید قاتل واقعی آرامش و زندگی «پیپ» را به خطر می‌اندازد. بیشتر داستان، یادداشت‌های راوی اول شخص است که زبانی ساده، حال و هوای نوجوانانه و طنز ملایمی دارد. 

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب رمانی معمایی و جناییِ جذاب و لذت‌بخشی است. فضای داستان سنگین و استرس‌آور نیست؛ برعکس کمدی و پرانرژی است ولی در عین حال کشش دارد. کتاب از آن دست‌ کتاب‌هایی است که هم نوجوانان دوست دارند و هم بزرگسالان. 

کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب از مجموعه‌ای ۴جلدی است که عناوین آن‌ به این ترتیب‌اند:

 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب (اولین کتاب)

 دختر خوب، خون بد (دومین کتاب) 

 خوب مثل مرده‌ها (سومین کتاب) 

بازی قتل (چهارمین کتاب) این کتاب پیش‌درآمدی بر کتاب اول است. 

شنیدن کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دنبال هیجان هستید و می‌خواهید که وسط داستان از شدت شگفت‌زده‌شدن جیغ بزنید، این کتاب را حتما بشنوید.

بخشی از کتاب صوتی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

«آهنگی در درونش در حال نواخته شدن بود ـ ضرب مشمئزکننده‌ای که پوست مچ‌ها و گردنش را می‌آزرد، آکورد خش‌دار گلو صاف کردنش و تحریر ناموزون نفسش. سپس، در لحظه‌ای وحشتناک، حواسش رفت پی نفس کشیدنش و دیگر، اصلاً نتوانست آن را نادیده بگیرد.

پیپ مقابل در ورودی ایستاد و دلش خواست زودتر باز شود. در به او زل زده بود، هر ثانیه مثل شیره‌ای غلیظ و چسبناک کش می‌آمد و دقایق گویی، قصد داشتند تا ابد به درازا بکشند. چقدر از زمانی که در زده بود گذشته بود؟ وقتی دیگر نتوانست تحمل کند، ظرف عرق‌کردهٔ مافین‌های تازه را از زیر بازویش درآورد و برگشت که برود. امروز، خانهٔ ارواح به روی بازدیدکنندگان بسته بود و آتش ناامیدی را در او روشن کرد.

تنها چند قدم دور شده بود که صدای اصطکاک و تقی به گوشش خورد. برگشت و راوی سینگ را دید که با موهای ژولیده و صورتی درهم‌رفته از روی گیجی، دم در ایستاده است.

پیپ با صدایی بلند که شبیه به خودش نبود، گفت: «اوه، ببخشید، فکر کردم بهم گفتی جمعه برگردم. امروز جمعه است.»

راوی سرش را خاراند و با نگاهی که سمت پاهای پیپ بود، گفت: «اممم، آره، گفتم، ولی... حقیقتش، اما... فکر کردم فقط داری دستم می‌اندازی. یه‌جور سر کار گذاشتن. انتظار نداشتم واقعاً برگردی.»

«خب، اممم، این مایهٔ تأسفه.» پیپ تمام تلاشش را کرد تا آزرده‌خاطر به نظر نرسد. «سرکاری نیست، قول می‌دم. جدی‌ام.»

«آره، شبیه جدی‌ها به نظر می‌آی.» احتمالاً، پشت سر راوی بسیار زیاد می‌خارید، یا شاید سر خاریدن راوی معادل حقایق بی‌فایدهٔ پیپ باشد: مثل زره و سپر، وقتی که شوالیهٔ درونش دست و پای خود را گم می‌کرد.

پیپ لبخند زد. «من به‌طور غیرمنطقی‌ای، جدی‌ام.» ظرف را به‌طرف راوی بالا گرفت. «و مافین درست کردم.»

«مثل مافین رشوه؟»

«دستورالعملش که این‌طور می‌گفت، آره.»

لب راوی تکانی خورد که چندان شبیه به لبخند نبود. تازه، آن لحظه بود که پیپ درک کرد زندگی در این شهر کوچک برای راوی حتماً چقدر سخت است. انعکاس روح برادر مرده‌اش را می‌شد در چهره‌اش دید. عجیب نبود که خندیدن برایش دشوار باشد.»