دانلود و خرید کتاب آخرین کوچ شارلوت مک کاناگی ترجمه میلاد بابانژاد
تصویر جلد کتاب آخرین کوچ

کتاب آخرین کوچ

معرفی کتاب آخرین کوچ

کتاب آخرین کوچ نوشتهٔ شارلوت مک کاناگی و ترجمهٔ میلاد بابانژاد و الهه مرادی است. نشر نون این رمان را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب آخرین کوچ

در کتاب آخرین کوچ با شخصیتی به نام «فرانی استون» آشنا و همراه می‌شویم. او همیشه از آن دسته زنانی بوده که قادر به عشق‌ورزیدن هست، اما قادر به ماندن نیست. او با پشت‌سرگذاشتن همه‌چیز به‌جز تجهیزات تحقیقاتی خود، با یک هدف منحصربه‌فرد به گرینلند می‌رسد؛ برای دنبال‌کردن آخرین درناهای قطبی در جهان و تحقیق درمورد مهاجرت نهایی آن‌ها به قطب جنوب. «فرانی استون» راه خود را روی یک قایق ماهیگیری همراه با خدمهٔ آن پی می‌گیرید و از ساحل و امنیت دورتر می‌شود، اما در این مسیر ماجراهای عجیب و هیجان‌انگیزی رخ می‌دهد که می‌تواند برای هر خواننده‌ای جذاب باشد. در مجموع شارلوت مک کاناگی توانسته با بیانی صادقانه، تلخ و صمیمانه حقایقی را به تصویر بکشد که انسان امروز با اندیشیدن به آن‌ها می‌تواند از خودمحوری و باور مغرورانه به مرکز عالم‌بودن نجات پیدا کند؛ به بیان دیگر، با خواندن این رمان می‌توانیم بار دیگر سهم خود را در تخریب جهان پیرامونمان ردیابی کنیم و برای ساعاتی به سرنوشت پیش روی زمین و حیات موجوداتی که به‌دست انسان به خطر افتاده‌اند، بیندیشیم. در کنار این بازاندیشی، توجه به حقیقت مرگ و نیستی در خلال خواندن این رمان، مقدمه‌ای برای تولد دوباره خواهد بود.

خواندن کتاب آخرین کوچ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آخرین کوچ

«چهرهٔ نایل هیچ چیزی را بروز نمی‌دهد؛ اصلاً نمی‌دانم دارد به چه‌چیزی فکر می‌کند. اگر بخواهم عادلانه بگویم، او هرگز نگفته بود که پرنده‌ها نمی‌توانند خودشان را تطبیق دهند، فقط اشاره کرده بود که ممکن است با کمی کمک از سمت ما، نیازی به این کار نداشته باشند. سخت داشت تلاش می‌کرد که اجازه و بودجهٔ لازم را برای تحقیقات روی ماهی‌های آب‌های قطب جنوب بگیرد، اما ـ طبق گفتهٔ خودش ـ «مثل فروکردن میخ آهنین در سنگ بود». وقتی انسان‌ها می‌توانستند ماهی‌ها را بخورند، هیچ حکومتی برایش مهم نبود که پرندگان از ماهی‌ها تغذیه کنند. این بی‌تفاوتی بسیار دردناک است.

نگاهی به پرستوی کوچکی می‌اندازم که از برادران و خواهرانش در قطب ریزجثه‌تر است. اگر در بند ما اسیر نبود، معمولاً در این زمان به ساحل شرقی استرالیا کوچ می‌کرد و به‌جای دانهٔ گیاه، ماهی می‌خورد.

کاش می‌توانستم لمسش کنم، اما این کار تا زمانی که واقعاً نیاز نباشد، اکیداً ممنوع شده است. نه از جانب این مرکز، بلکه از جانب نایل. او معتقد است لمس حیوانات توسط انسان‌ها مختل‌کنندهٔ زندگی آن‌ها و نهایت بی‌رحمی است. جفت این پرستوی شمالی از او پرسروصداتر است و با صدای مشخص و رسایی او را می‌خواند. جفت نر مدت بیشتری است که از این دانه‌ها تغذیه می‌کند. پرندهٔ ماده در امید لجبازانه‌ای برای آزادی به انتظار نشسته و مانده بود. برای مدتی به نظر می‌رسید باید مردنش را از گرسنگی به چشممان ببینیم، اما امروز بالاخره او تسلیم شد.

من و نایل به‌سمت اتاقمان می‌رویم. او ساکت است و در خودش فرورفته.

می‌پرسم:«به چی فکر می‌کنی؟» اما جوابی نمی‌دهد.

می‌گویم:«امروز خوب پیش رفت.» رفتارش را درک نمی‌کنم.

با سر تأیید می‌کند.

«خب، حالا چی می‌شه؟»

می‌گوید:«باید کار بهتری براش می‌کردیم. هریت فکر می‌کنه این اتفاق یعنی محل جفت‌گیری‌شون رو هم می‌شه عوض کرد. اون‌ها همیشه توی ساحل استرالیا یا جنوب آمریکا جفت‌گیری می‌کنن.»

«تمام پرستوها؟»

با سر تأیید می‌کند.

می‌پرسم:«نظر تو چیه؟»»

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۱/۱۱/۱۶

داستان از اونجایی شروع میشه که تمام حیوونا به نوبت منقرض میشن و الان نوبت به پرستو ها رسیده !!😥💔 فرانی دختری که میخواد هرجوری شده به این پرنده ها کمک کنه و از انقراضشون جلوگیری کنه.هر طور شده خودشو جای

- بیشتر
anoldtree
۱۴۰۱/۱۲/۱۳

من عاشق وایبش و ارامش و امیدی که در کنار غم ها و مشکلاتِ کتاب داشت شدم:,))))🤍

bunny
۱۴۰۲/۱۲/۲۶

موضوع کتاب جدید بود. به شخصه تا به حال با همین داستانی بر نخورده بودم و توجه من رو به چیز‌هایی جلب کرد که قبلا برام مهم نبود. مشکلی که من داشتم بیشتر با شخصیت اصلی داستان بود و به نظرم

- بیشتر
مائده
۱۴۰۲/۰۵/۰۶

نسخه چاپی رو خوندم فضا سازی کتاب عالی واقعا به نویسنده اش غبطه خوردم این همه اطلاعات دغدغه اش به بهترین شکل نشون داد نه حالت بیانیه برای انقراض بلکه داستان و منی که تا حالا هیچ فکری راجع بهش نکردم رو

- بیشتر
nia
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

کتاب:آخرین کوچ🐦‍🔥 ژانر:ماجراجویی در دریا🌊عاشقانه❤️‍🔥 تعداد صفحات:547 صفحه ترجمه⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ داستان⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ شخصیت پردازی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ پردازش به جزئیات⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ پایان بندی⭐️⭐️⭐️⭐️ بنظرم راه داشت پایان کامل تری داشته باشه ولی خب نسبتا کامل بود نقد: بنظرم پرش زمانی ها یه جایی کلافه کننده بود و یه جاهایی روند داستان کند بود امتیاز

- بیشتر
کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۲/۰۱/۰۳

آدمای کتاب دوست داشتنی هستند. احساسات زیبا به تصویر کشیده شده

شیوا
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

داستان دلنشین و جذابی بود.

الیزابت دارسی
۱۴۰۲/۰۹/۰۷

عشقی که توی کتاب به حیوونا و محیط زیست نسبت داده شده بود خیلی عشق پاکی بود🌱 یکی از محدود کتاب های بود که دیدم نیومده همه چیز رو فقط درمورد دو تا عاشق و معشوق کتاب بکنه بلکه به مشکلات

- بیشتر
بهنوش
۱۴۰۱/۱۲/۱۸

داستانی جذاب از عشق و طبیعت و کمی معما،فضای دوست داشتنی داشت و داستان برای ارام کردن ذهن خیلی خوب بود

minoo
۱۴۰۳/۰۶/۱۴

کتابی زیبا ودلنشین در قسمت هایی از کتاب ،فرانی (شخصیت اصلی) رو محکوم میکردم و ارتباطم را باهاش از دست میدادم ...اما با کمی صبوری و خواندن ادامه ی کتاب بالاخره تونستم تا حدی ،زوایای وجودش رو لمس کنم در مورد

- بیشتر
تنها جایی که دنیا زیبایی‌اش را به نمایش گذاشته میان صفحات کتاب‌هاست.
nia
فقط کافیه اون‌قدر شجاع باشی که یه‌کم جلوتر از اون چیزی پیش بری که همیشه می‌رفتی.»
nia
«هر چی قوی‌تر باشی، دنیا جای خطرناک‌تری می‌شه.»
mary
چون یک چیز از همان ابتدا برایم روشن و واضح بود:من به اینجا تعلق نداشتم.
nia
ما هرگز به هیچ کلامی نیاز نداریم، همین از هر اعلامی بلندتر و دلنشین‌تر است، این احساس غرق شدن در عشق و رسیدن به عمیق‌ترین نقطهٔ ممکن.
mary
کتاب می‌خواندیم. کتاب خواندن برای ما راه فراری بود بدون اینکه واقعاً فرار کنیم.
nia
بخشی از وجودم نمانده که تمام نشده باشد...
nia
تا آنجایی که در زندگی فهمیدم، معدود افرادی هستند که مهربانی را به این آزادگی و بدون چشمداشتی ارزانی کنند.
mary
ایمنی بگذار و جای خوف باش بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش آزمودم عقل دوراندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را
man
سینه‌ام تیر می‌کشد و تیر می‌کشد، جوری که اگر تکان بخورم، خواهم شکست، تکه‌تکه خواهم شد.
nia
؛ زندگی‌های با حسرت پر از اما و اگرند و من همین‌جوری‌اش هم یک اقیانوس اما و اگر برای خودم دارم.
mary
سرم را روی شانه‌اش می‌گذارم، در دستانش آرام می‌گیرم. مثل محل امنی است برای مخفی شدن، جایی برای تعلق داشتن به آن. اما او به کجا می‌تواند تعلق داشته باشد؟ چه‌چیزی بی‌رحمانه‌تر از آن است که متعلق به آغوش زنی باشی که هر شب می‌میرد؟
mary
ذاتش این‌گونه بود که از پس هر چیزی برمی‌آمد.
nia
مامان قدیم‌ها بهم می‌گفت که به‌دنبال نشانه باشم. اولین باری که بهم گفت، پرسیدم:«نشونهٔ چی؟» «نشونهٔ زندگی، عزیزم. اون‌ها همه جا هستن، فقط گاهی وقت‌ها مخفی می‌شن.»
mary
در دنیا چیزهای زیادی نیستند که خشونت‌بارتر از برخورد دو ماشین به هم با سرعت بالا باشند. جیغِ برخورد آهن با آهن و صدای شکستن شیشه و دود لاستیک. میان این‌همه اتفاق، بدن آدمی چه شانسی برای زنده ماندن دارد؟ مگر ما چیزی غیر از پوست و استخوانیم؟ ما آدم‌ها به‌شدت آسیب‌پذیریم.
mary
پرندهٔ نر دوباره در حال خوردن دانه‌هاست، اما پرستوی ماده دور قفسش پرواز می‌کند و می‌چرخد و می‌چرخد، بال‌هایش را به‌نحو بی‌فایده‌ای به میله‌ها می‌ساید، تلاشی نافرجام برای رسیدن به آسمان.
mary
من فکر می‌کنم در زندگی معنایی هم هست و این معنا در رشد و نمو نهفته است، در شیرین کردن زندگی برای خودمان و کسانی که نزدیکمان‌اند.
mary
اوضاع همیشه اون‌جوری که دلت می‌خواد پیش نمی‌ره. تو باید یاد بگیری اتفاق‌های دنیا رو با یه‌کم قدرشناسی تحمل کنی.»
mary
انیس برای رسیدن به چیزی که می‌خواهد حاضر است تا کجا پیش برود؟ برای این صید طلایی افسانه‌ای حاضر است چه‌چیزهایی را و به چه‌میزان قربانی کند؟
mary
«بچه‌های زیادی دارم و باید شکمشون رو سیر کنم.» به حرفش فکر می‌کنم. این جنگل‌های ناشناخته و سواحل تنها نیست که او را از خانه‌اش دور می‌کند، بلکه اجبار است.
mary

حجم

۳۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۳۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان