نظرات کاربران درباره کتاب هر دو در نهایت می میرند
۴٫۰
(۹۷۱)
sayeh
متیو و روفوس
من با شما، و با این کتاب زندگی کردم
هیچوقت فراموشتون نمیکنم🫂💕
این کتاب عالیه ، حتما حتما حتما بخونیدش :)
این کتاب درس بزرگی بهمون میده ، اینکه شجاعانه زندگی کنیم قبل از اینکه روز اخر زندگیمون با کلی افسوس از روزهای تلف شده و حسرت کارهای انجام نشده ، فرا برسه.
کاربر 9169193
منم همینطور ۹۱۰۷۱۸۹
کاربر 9107189
اول میخواستم بخونمش و خیلی دنبالش بودم، ولی وقتی فهمیدم شخصیتش همجنسبازه، کاملا منصرف شدم.
کاربر 9086183
این کتاب به ما یاد داد ما میتونیم آخرین روز مون را به بهترین روز تبدیل کنیم
محمدرضا
کتابی که کلمه به کلمه اش بوی زندگی می داد...
کاربر 4864770
ببخشید ی سوال داتشم جچوری میتونم از طاقچه کتاب بگیرم میشه لطفا راهنماییم کنید
LUHAN
کاربر fatemeh*bahari
زندگی بدون مرگ معنی نداره.مثل دو روی سکه که اگه یه سمتش نباشه اون طرف معنی نداره.هر چقدر هم تلخ باشه... گاهی اوقات برای دیدن و درک کردن چیزی و زیبایی های اون باید بهش آسیب زد.اگه چیزی به اسم مرگ نبود...متیو و روفوس میتونستن لذت زندگی کرون رو تجربه کنن؟
fatemeh*bahari
چرا کلمه به کلمه اش بوی از دست دادن میداد برای من:(
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«هر دو درنهایت میمیرند» داستانی است الهامبخش، احساسات برانگیز، دلربا و خیرهکننده که به ما یادآوری میکند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و میشود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم. پنجم سپتامبر، قاصد مرگ به لیدیا زنگ نزد، چون او قرار نیست امروز بمیرد. اما اگر قرار بود بمیرد، مطمئناً به عزیزانش میگفت، برعکس بهترین دوستش که حقیقت را پنهان کرده و نگفته بود که قرار است بمیرد.
لیدیا خودش مسئله را فهمیده بود. تکتک نشانهها را دیده و همه را کنار هم چیده بود: متیو صبح خیلی زود آمده بود، حرفهای مهربانانه و ناگهانیاش درباره اینکه لیدیا چقدر مادر خوبی است، پاکت نامهی روی کابینت آشپزخانه که چهارصد دلار پول داخلش بود و مسدود شدن شمارهاش که درواقع، خودش یاد متیو داده بود.آدام سیلورا، نویسندهی جوان اما باتجربه که این روزها در آمریکا ستارهای در حال اوج شناخته میشود، در نیویورک متولد شد. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، کتابفروش بود و بعد به شرکت درحالتوسعهای پیوست که برای جوانها و نوجوانها به شیوهای نوین و خلاقانه کتاب نقد میکرد. پسازآن، شروع به نوشتن کرد و کتابهایش، یکی پس از دیگری، جزئی جدانشدنی از فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز شدند و دهها جایزهی ریزودرشت را از آنِ این نویسندهی جوان کردند.
متیو و روفوس که بهواسطهی قاصد مرگ متوجه مرگ زودهنگام خود شدهاند، برای جلوگیری از تنها مردن به دنبال همراه روز آخری برای خود میگردند. آنها در اپلیکیشن آخرین دوست، با یکدیگر آشنا میشوند و زمان باقیمانده از عمرشان را تا جایی که در توان دارند، زندگی میکنند. داستانی زیبا و تأملبرانگیز که ارزش زندگی، عشق و دوستی را نمایان میسازد.❤️🌿
Zoha
واقعا ممنونم بعضی نظرات خیلی سطحی و اعصاب خرد کنن
kosarnrb
لحظه به لحظه باهاش زندگی کردم 🫂و همین الان که تموم شد حس غم زیادی دارم :)) پیشنهاد میشه ؟ بزار تو صدر لیست کتابات دوست من همین🙂
Maryam
جلد دوم هم داره.حتما بخونید🎀🤝
/
خیلی عالی بود واقعا بخونید 🥺🤌🏻🫀💕
Rozhan
واقعاااا عالی تر از عالی بود دلم میخواد برگردم به زمانی که نخونده بودمش و دوباره و دوباره بخونمش
این کتاب باارزش نیست.خود ارزشه؛)
به دنبال آلاسکا
واقعا پیشنهاد میشه:)
Alaska
کاپی the first to die at the end رو خوندی؟
سارینا
کاپی سلاممممم
selin
عه کاپی ندیده ها
hanie
برای گروه سنی نوجون بیشتر توصیه میشه. کتابخونه نیمه شب در مقایسه با این کتاب برای من خیلی جذاب تر بود. یه نکته دیگه که من متوجه شدم نسخه ایرانیش حذفیات و سانسور داره و بین متیو و روفوس رابطه دیگه ای هم بوده که خیلی ظریف سانسور شده !
dabria
بله بله
کاربر 3443882
به نظرم خوب بود که سانسور شده بود
هیچ ربطی به موضوع اصلی کتاب نداشت و فقط باعث ترویج این مزخرفات میشه!
Reyhaneh Bayatani
کاربر ”آرامش“ ممنونم از وقتی که گذاشتین و سپاسگزارم بابت دغدغه مندی تون
Arisa
ولی تو زبان اصلی کتاب این دوتا کاپل بودن نه دوست صمیمی :)
کاربر ۶۳۷۶۷۵۳
میشه اگه دیگه کتاب رو نمیخوای به من اونو هدیه بدی تا من هم بتونم اون رو بخونم؟ خیلی ممنون میشم
Ha Mim
خوشحالم زبان اصلی رو نخوندم چون اونجوری واقعا مضخرف میشد :) 👊🏻
zahra.hosseini
مسخره بود
دانشآموز گم شدهی هاگوارتز
فک کنم این اولین کتابیه که من براش مطمئن نیستم توی طاقچه میذارم:(
میدونید من ایده کتاب رو دوست داشتم
و میدونم که این کتاب به ما یادآوری میکرد قدر تک تک لحظه های زندگیم رو بدونیم
اما داستانش منو جذب نکرد و فقط چون میخواستم ببینم چه شکلی میمیرن داستان رو ادامه دادم چیزی که منو خیلی اذیت میکرد توضیحات و توصیفات زیادش بود مثلا وقتی که چند جمله رد میکردم میدیدم که چیز زیادی از دست ندادم و این منو خسته میکرد داستان روون و جملات خیلی قشنگی داشت ولی با این حال من خیلی حوصلهام سر رفت و اونجوری که خیلی توی اینستاگرام معروف شده بود من انتظار چیزی خیلی بیشتر از این رو داشتم! و با اینکه فکر میکردم قراره سرش یه دله سیر گریه کنم اما حتی سر اتفاقاتی که میافتاد خیلی ناراحت نمیشدم و از اینکه چرا ناراحت نمیشم ناراحت میشدم🤣💔 خودم نفهمیدم چی گفتم🤧💔
و اینکه ما حتی از روی اسم کتاب میدونیم که چه اتفاقی قراره بیفته پس نباید دنبال چیز هیجانانگیزی باشیم:/
و در نهایت میدونم که این کتاب طرفدار زیاد داره ولی این نظر من بود:)
mahboobeh
دقیقا موافق باشما👌
ن ف
واقعا به جز نحوه مرگشون، باقی، تقریبا تکرار افکاری بود که گاه به ذهنم خطور میکرد
کاربر ۶۷۱۲۷۶۳
ارهمنم فکر میکردم که قراره کلی گریه کنم😂 دقیقا موافقم باهات
realarezu
من نسخه فیزیکی کتاب رو خوندم .. کتاب جالبی هست داستان دو نفر در روز اخر زندگیشون.. جدا که از مرگ گریزی نیست و چه بسا اگر افراد روز اخر زندگی خودشون رو می دونستند شاید اونروز خیلی کار ها انجام میدادند نمی دونم شاید هم نه ... شما چی؟اگر می دونستید فقط ۲۴ ساعت دیگه وقت دارید چکار میکردید؟
آرش رستمی
میزدم تو دل طبیعت انقدر قدم میزندم که اون لحظه...
Mahi.G243
شهر رو میگشتم و با خودم وقت میگذروندم
کاربر 7336687
من کارایی رو می کنم که هیچ وقت انجام ندادم
lonelyhera
شامل اسپویل البته این رمان جای اسپویلی نداره ولی خب ....
قلبم شکست ...
توی هر ص از کتاب ارزو میکردم این ماجرا دروغ باشه و این ها از دست مرگ فرار کنند ولی اینطور نشد متیو و روفوس مردن ولی روز آخر کامل و شگفت انگیزی گذروندن و زندگی کردن این مهمه نه ؟ چقدر شخصیت روفوس رو دوست داشتم اون شجاعت بی نظیرش رو ، فکر میکنم من هم نیاز به همچین دوستی دارم ..من بیشتر شبیه متیو ام کسی که اگه بفهمه امروز میمیره تو خونه سنگر میگیره ، فکر میکنم منم به یه روفوس نیاز دارم دلم میخواد گریه کنم ولی جایی هستم که نمیشه مرگ متیو خیلی بیشتر از مرگ روفوس من رو تحت تاثیر قرار داد.
چقدر تاثیر ما رو زندگی هم زیاد و شگفت انگیزه ، اگه متیو روفوس رو نمی شناخت چی ؟ اگه اون برنامه یه ادم پوچی رو بهش معرفی میکرد و اون هم تصمیم میگرفت با همچین ادم مسخره ای رفیق بشه؟ شاید تا اخر زمان مرگش توی خونه میموند :)))
روفوس متیو رو شجاع کرد ولی این دلیل بر این نیست که روفوس از چیزی نمیترسید بلکه اونم نیاز داشت که بهش یاداوری کنن شجاع باش :) روفوس و متیو عزیز من با شما زندگی کردم قلبم در حال گریستن برای شماست شما باید یک زندگی طولانی رو تجربه میکردید:))
از روفوس همدلی و همراهی و شجاعت رو اموختم و از متیو مهربانی فداکاری و استقامت :)))
بدرود متیو ، بدرود روفوس
کاربر 7336687
حرفاتو خیلی زیبا و با احساس نوشتی منم امید وارم که بتونم مثل اونا از تک تک لحظات زندگیم استفاده کنم و لذت ببرم
⌠رِیحـــونَکــ🌒🌱⌡
عنوانش مرگِ و تک به تک جمله هاش طعم زندگی میده!
موضوعش پایانِ و هر ثانیش یه شروعه!
و همین تناقض هاست که این کتاب رو تبدیل کرده به کتابی که میتونه بعد خوندنش دیدت رو نسبت به همه چی تغییر بده ، نسبت به بودنت و حتی نبودنت!
دوست قشنگم ، بخونش و لذت ببر!🫂💙
StarShadow
از اون دسته کتابایی بود که بعد از تمام کردنش، یه تجربه ی جدید و ارزشمند بهت هدیه میده.
شما نه تنها این کتاب رو میخونید بلکه زندگی میکنیدش. به شخصه خودم خیلی به این موضوع فکر کردم. اگر فقط یک روز به پایان عمرم مانده بود، چه کارهایی میکردم؟ البته به نتیجه ای نرسیدم... به نظرم بیشتر شبیه متیو میشدم؛ اما فکرنمیکنم به یکی مثل روفوس نیاز میداشتم که بیاد دریچه ی دنیای بیرون رو به روم باز کنه.
جنبه مثبت کتاب دقیقا همینه. آدم ناخوداگاه، به این سمت کشیده میشه که خودش رو جای کرکترها بزاره. چون ۲۴ ساعت باقی مانده از عمرت و تصمیم گیری در مورد کارایی که باید قبل از مرگ انجام بدی، ماجرایی نیست که هر روز باهاش سروکار داشته باشیم و تجربش کنیم.
در اکثر اوقات حتی یه بارم این فرصت پیش نمیاد. چون مرگ هیچ وقت خبر نمیده...
اینجوری خواننده گاهی با کرکترها همزادپنداری میکنه یا روشی متفاوت از روش کرکترها، در پیش میگیره.
اما تمام برداشتم از کتاب این بود: انسان نه تنها روز آخر زندگیش بلکه تمام عمرش رو باید شجاعانه زندگی کنه تا حسرت های زندگیش رو به حداقل برسونه.
شاید داستان پردازی زیاد پرکشش نبود اما ایده و داستانی گیرا و قشنگ داشت. برای کسانی که دنبال کتابی هستن که ازش تاثیر بپذیرن میتونه جذاب باشه.
پ.ن:
۱_ این کتاب که از نشر نون منتشر شده سانسور شده. اگر بخوام بی پرده بگم رابطه ی متیو و روفوس در انتها به یک رابطه ی عاشقانه تبدیل میشه که البته این در روند داستان تأثیر خاصی نداشت. ۲_ یه مسئله ای ذهنم رو مشغول کرده. همونطور که از اسم کتاب معلومه، هر دو در نهایت میمیرند. پس چطور داستان تا لحظه ی اخر زندگیشون از زبان خودشون یا همون اول شخص بیان شده؟😐
یلدا روشن
۲)برعکس تصورم اصلا دوسش نداشتم ایده ی کتاب جالب بود خیلی زیاد ولی متن کسل کننده ای داشت و بعضی جمله ها زیادی رو مخ بود خیلی دوست داشتم نصفه ولش کنم ولی فقط بخاطر اینکه یه جایی یکی از دو قهرمان این داستان ایدی اینستاگرامش رو نوشت و ،من سرچ کردم ایدیش رو و دیدم واقعا همچین اکانتی هست!و دقیقا همون تاریخی که شخصیت کتاب زندگیش تموم میشه اخرین پست اون پیج هم گذاشته شده و چون کاربرا از سراسر دنیا اومدن و زیر پستش روزو ساعتی که کتاب رو تموم کردن گذاشتن منم میخاستم این کارو بکنم و فقط بخاطر همون تا آخر خوندمش
به هر حال پیشنهاد نمی کنم✋🏻🚶🏻♀️
یلدا روشن
جو مارچ
سلیقه ها متفاوته دیگه🙂🌱
جو مارچ
من دوسش داشتم به نظرم جالب بود
یلدا روشن
کاربر
دقیقااا
breit und müde:)
بیاین درست بمیریم
aida
🥺🥺🥺🥺
عطا لطفیان
و درست مردن نیاز به «درست زندگی کردن» داره!
کاربر ۲۵۹۲۶۳۹
این کتاب من رو خیلی غمگین کرد نه اینکه مطالب ناراحت کننده باشه بلکه اصل موضوع داستان خیلی ناراحت کننده است. در تمام مدتی که کتاب رو میخوندم بسیار افسرده شده بودم . به کسی که روحیه اش خوب نیست توصیه میکنم این کتاب رو نخونه .
آرش رستمی
من خودم رسماً افسردگی دارم ولی بنظرم در این حد نیست توصیه نشه،اتفاقا در بدترین حالت از اون کتاب های هست که درس زندگی میده
Rozhan
این کتاب چیزی فراتر از معرکهس حتی اگه داستانش کمی تغییر یافته باشه من ادم کتابخونی نیستم ولی این کتاب رو در تمام جاهای ممکن خوندم چون واقعا جذاب و عالی بود
اخر کتاب وقتی نوشت "پایان" تیری شد تو قلبم و اشکی از گوشه چشمم سر خورد دلم نمیخواست این کتاب هیچوقت تموم بشه واقعا عالی بود به همه پیشنهاد میکنم بخونن♡♡♡♡
- 𝘔𝘪𝘯𝘦𝘳𝘷𝘢
کتابهای زیادی راجعبه معنای زندگی خوندم که همشون روی این موضوع که زندگی رو زندگی کنید تاکید داشتند؛ اما هیچکدوم تاثیر زیادی نداشتند. این کتاب کاری رو کرد که همهی اون کتابها قرار بود بکنند. داستان متیو و روف، بیشتر از اونی که فکر میکردم تاثیرگذار، زیبا، غمانگیز بود. پایانی گرچه تلخ، اما بسیار زیبا.
داستان دوستی و زندگی متیو و روف رو به همه پیشنهاد میکنم، خوندنش واقعا برای همه ضروریه.
farez
هر دو در نهایت میمیرند....
عنوانی جالب و کاملا بی پرده از انتهایی که انتظارشو میکشید.بدون حاشیه...بدون تعارف و استثنائا بدون غافلگیری...
انگار که رسالتش انگیزشی بودن باشه، چیزی که این روزها ژانر مورد علاقه ی این نسل شده. اسم داستان گذاشتن رو یک جمله ی کلیشه ای و زیبا بنام: دم را غنیمت بشمار!.... همینقدر ساده...با تکرار وتکرار در هر بخش کتاب و با عنوانی جدید....
دلم نمیخواست اسم داستان رو روی این کتاب بگذارم. همینطور که روی کتابخانه ی نیمه شب، اسم داستان و روایت داستانی نمیگذارم....اثری متوسط رو به بالا از نظر ژانر، قابل قبول از نظر ترجمه و سانسور ، و در اخر کاملا عامه پسند....
از اینکه میتونست جایی از کتاب، خط داستان رو تغییر بده....میتونست با یک ایده ی دیگه، جون یکی از این دو نفر رو نجات بده و عملا نیازی به کاپل گی بودن این دو کرکتر نباشه! شاید حتی با جنسیت مخالف دادن به این دو شخصیت میتونست کمی واقع پذیر تر بکنه داستان رو....اینها همه نشون میده این اثر، رسالت دیگه ای داشته.... و اون هم کاملا واضحه. همینطور که گفتم، داستانی نبود که ازش لذت ببرم...خوندمش چون لازم داشتم کسی جز من، احساساتش رو در مورد اینکه اگر بهش بگن فقط امروز رو زنده ست چه میکنه، روایت کنه....این سوال، چیزیه که همیشه از خودم میپرسم....اگر فقط چند ساعت دیگه زنده بودم....چیکار میکردم؟!
.
.
.
احتمالا....در آغوش میگرفتم کسایی رو که نمیتونم و هیچوقت نتونستم....
در نهایت....کتابی نبود که بتونم با اطمینان پیشنهادش بدم. علاقه مندان خاص خودشو داره که خب....با نهایت احترام من جزوش نیستم.
Iman
کتاب با ایده جذابی شروع میشه و به پایان میرسه. معمولا من خیلی نگران و حساسم که داستان کتاب لو نره ولی این بار تجربه کاملاً متفاوتی بود. تو این کتاب خواننده آخر داستان رو میدونه، این بار نیومده ببینه کشمکش قهرمان در آخر داستان به کجا میرسه. اومده ببینه قبل از افتادن اون اتفاق، یه آدم چجوری میتونه زندگی کنه. چطوری میتونه تغییر کنه؛ حسرت های زیادی داشته باشه ولی باهاشون کنار بیاد و جای حسرت خوردن سعی کنه شرایط رو تغییر بده. چطور از بودن با بقیه لذت ببره، دوست خوب پیدا کنه و حتی در لحظات آخر، خاطره بسازه. این خیلی مهمه. امیدوارم همه از کتاب لذت ببرند.
setayeshine
کتاب قشنگی بود..اگر با سانسور بخونین واقعا صحنه های قشنگی رو از دست میدین . اخرش خیلی به نظرم ناراحت کننده بود و ادمو افسرده میکنه ولی در کل داستان خیلی قشنگی داشت و جمله های پر مفهوم پیشنهاد میکنم بخونین✨
♡A
ممکنه نشری باشه که تقریبا بدون سانسور باشه یا باید حتما نسخه اینگیلیسی و اصلی رو بخونیم ؟؟
فاطمه زهرا
همه درنهایت میمیرند.🤷🏻♀️
خیلی کتاب معمولی ای بود.
واقعا نمی دونم چرا بیخود و بیجهت یک کتاب رو اینقد تبلیغ و تعریف میکنند.
داستان قشنگی بود که اگر اینقد انتظارمو ازش بالا نبرده بودن قطعا ازش لذت بیشتری می بردم.
*نسخه چاپی*
shirin
من با تک تک ثانیه های این کتاب زندگی کردم 🧡
انقدرررر داستان پردازی و ترجمه روون بود که واقعاااا لذت بردم جوری که وقتی مینشستم پای کتاب ساعت از دستم در میرفت وقتی به اخر کتاب نزدیک شده بودم چون شبا خانواده زود میخوابیدن و چراغارو خاموش میکردن برای اینکه کسی نفهمه بیدارم و چیزی نگه من کتابو برمیداشتم و زیر نور خیلیی کمی که از پنجره میومد تو اتاق میخوندمش.
تو خوندنش شک نکنین حتی اگه تو بی نهایت نیست و تخفیف نداره بهتون قول میدن ارزش ریال به ریالی که برای خریدش خرج میکنیدو داره
امیدوارم لذت ببرید از خوندنش🧡😍
بهــ🍁ــار
سانسور شده بود اما خب ارزش خواندن داشت و با زیبایی که داشت همراهت میکرد تا آخر داستان🙃
یه نفر
خب این چه کاریه میکنننن، این یه کتابهههههههه
I'm 26
سلام و ایام به کام.
کتاب تقریبا یک روز از زندگی دو پسر رو روایت میکنه که بهشون گفته شده قراره بمیرن و خود موضوع کتاب خودش خواننده رو مشتاق میکنه به خوندن.
حس و حال شخصیتا و افکار درونیشون خیلی زیبا بیان میشه و همه چی رو خیلی خوب تصویر سازی میکنه به طوری که دقیق میتونید تو ذهنتون تصور کنید
شخصیتای دیگهی داستان رو نویسنده خیلی ماهرانه به هم ربط داده و کلا به جزئیات توجه زیادی کرده.
کتاب رشد شخصیتی شخصیت هارو خیلی خوب به تصویر میکشه و عینا متوجهش میشید.
دیالوگای جذابی داره و با متن میتونید راحت ارتباط برقرار کنید و بعضی قسمت های کتاب احساساتیه واقعا:″)
و اگر بخوام تو یک کلمه توصیف کنم،میگم ″دلنشین″.
از خوندنش پشیمون نمیشید و با کتاب همراه میشید و یاد میگیرید چطور زندگی کنید.
پن:این اثر جزو اثر های به یاد ماندنی برای من شد و واقعا دوستش داشتم:)
2/4/1401
Márma
قشنگ ، تلخ و دوست داشتنی.....
تنها پیامش اینه که بیشتر قدر بدانیم هیچکس از لحظات بعدش خبرنداره
جو مارچ
وقتی داشتم کتاب "هردو در نهایت می میرند" میخوندمش فقط به این فکر میکردم که اخرش چی میشه چه اتفاقایی قراره بیوفته و... میدونی بعضی وقتا ادم چیز هایی که خودش نمی تونه تجربه کنه رو تو کتابا میتونه تصور کنه و حس کنه اونجاست، من با خواندن این کتاب همچین حسی داشتم هر لحظه اش برام جالب و قابل باور بود، در کل این کتاب رو دوست داشتم و به شما هم پیشنهاد میکنم که بخونیدش:) 🤝🏻🤍
PanteA
بهترین کتابی که تاحالا خوندم و با اینکه توی این ژانر چندین کتاب دیگه خوندم ولی باز هم از نظرم بهترین هست.هم احساسی هست و هم روانشناختی و پر از متن های قشنگ و درس های بزرگ و تلنگر...
با این کتاب زندگی کردم،همراه روفوس و متیو خندیدم،ناامید شدم،ترسیدم و گریه کردم.
از وسط کتاب به بعد رو یک نفس خوندم و این جذابیتش رو میرسونه :) امیدوارم تا آخرش بخونید و خوشتون بیاد🫂🥲
F.Shaker
یک ویژگی کاملا مشهود در رمان های خارجی و به ویژه انگلیسی زبان ، توصیف احساسات یا رویداد ها بیش از معمول هست و این واقعا باعث آزار و خستگی خواننده میشه هرچقدر هم که احساسات و توصیف ها واقعی و زیبا و انسانی باشه اما از نظر من بهتره که خواننده ، خود به احساسات متفاوتی از متن و جریان داستان برسه...
این کتاب مفهوم خوبی از زندگی رو داشت هرچند که از نظر جامعه شناسی ، میشه فهمید که در جامعه غرب ، عقیده محکمی در مورد مرگ و آینده پس از آن وجود ندارد و خب این باعث سر در گمی انسان هایی میشه که با مرگ روبه رو میشن و البته سیر زندگی آنها رو هم دستخوش تغییراتی میکنه که این مشکل در جامعه هایی که به مرگ و زندگی پس از آن اعتقاد دارند ، کمتر رخ می دهد.
melika
کتابی که کاملا از اسمش معلومه به چه شکلی تمام میشه اما تو هنگام خوندنش از ته دلت میخواد پایان داستان شبیه اسم کتاب نباشه 😔
fateme
"کاش روحم دوباره متولد میشد تا بتونم این کتاب رو دوباره برای بار اول بخونم"
این جمله ای بود که با شنیدنش،ترغیب شدم این کتاب رو بخونم علیرغم اینکه مدت زیادی بود کتاب نخونده بودم ،اما الان دقیقا همون حس رو دارم .
shirin
در اخر منم و قلبی سنگین بعد از سه روز که تو دنیای متیو و روف بودم حالا باید ازش خداحافظی کنم. داستانی رو شروع کردم که میدونستم پایان شادی نداره اما قلبم یا روزمرگی این دوتا دوست کاملا رنگی شد.و توی دنیاشون غرق شدم (مثلا یه ساعت بعد از خریدش نفهمیدم چه سانسوری تو نسخه ترجمه ایش شده) دوسال پیش دوستم بهم معرفیش کرد و من حالا اومدم سراغ خوندنش هر لحظه با خودم میگفتم ای کاش زودتر میرفتم دنبالش شاید چون اون موقع نمیدونستم ترجمه فارسی داره یا نه باعث این تاخیرم شد
violetcat
نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم...با اینکه پایانش از اولم معلوم بود اما انگار ی جورایی منتظر ی معجزه بودم .تا اخرین لحظه اون معجزه رو میخواستم 3/ .
alen
همین الان تمومش کردم و یه غم عجیبی رو دلم نشست به خاطر تموم کردنش💔
و بله باید بگم به همه پیشنهاد میکنم🫂
•کوچ|مسافر•
بنظر من یه کتاب معمولی بود که حتی هیچ وقت هم نمیخوندمش، چیزی رو از دست ندادم. کتاب های خیلی بهتر و فاخر تری هست که میشه خوند و توشون غرق شد . این کتاب ریتم خنثایی داره و در مورد دوتا پسره که در آخرین روز زندگیشون از طریق یه اپلیکیشن باهم دوست میشن و آخرین روز رو باهم میگذرونن ، این کتاب آمیخته به خیال پردازیه و و خب منو به هیجان وا نداشت و میتونستم کتاب های دیگه رو بجاش بخونم، بنظرم تو خوندنش عجله نکنید یه کتاب معمولیه که همیشه برای خوندنش وقت هست🤝🏿
KAVİON
واقعا کتاب جذاب و غم انگیزی بود اصلا از خوندنش حوصله تون سر نمیره. درباره ی دو تا پسر به اسم متیو و روفوسه که در روز آخر زندگیشون با هم آشنا میشن و وقتشون رو با هم میگذرونن. اون ها باهم تفریح و درد دل میکنن و در روز آخرشون واقعا زندگی میکنن
zra;
میتونم بگم یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم و واقعا همونطور که از اسمش معلومه و اصلا در کل یه اسپویل به حساب میاد اشک آدم رو درمیاره
من وقتی داشتم اینو میخوندم ساعت ۲ شب بود و نمیتونستم ابراز احساسات کنم اما واقعاااا از ته قلبم عاشق شخصیت های کتاب شدم و در کمال تعجب یه کتابی بود که همون وقت که شروع کردم به خوندنش با شخصیت های کتاب ارتباط گرفتم و خیلی خوبه بعضی وقتا هایلایت کردن و استیک نوت زدن، همینا باعث شدن که بتونم تا حدودی حرفمو با کامنت گزاشتن بزنم و نَتِرکَم🥸
طهورا باقری
عاشق کتاب شدم و بعدش دیدم نسبت به زندگی عوض شد و قدر هر ثانیه از زندگیم رو می دونم
•𝒔𝒉𝒊𝒏•
رابطهی بین متیو و روفوس با قلب من بازی کرد:)
معنای واقعی زندگی کردن و اهمیت به هر لحظه ای که داری چه کم چه زیاد ، این کتاب به نکته هایی توجه کرده بود که همیشه از چشم ما دور بوده.
نمیتونم جذابیت این کتاب رو با کلماتم توصیف کنم اما خوندنش رو به خیلی ها پیشنهاد میکنم.
با اینکه از همون شروع نویسنده برشی از پایان رو برامون نمایان کرده بود اما هنوز با پایانش کنار نیومدم🙂
پناه آورده به کتاب از پایان نامه
بستگی به هدفتون داره
اگه دنبال یه داستان جالبید کتاب فوق العاده ایه چون داستان جدیده و من نمونش رو تابحال ندیدم یا نخوندم...
اگر دنبال یه کتاب هستید که باهاش معنی زندگی رو پیدا کنید،تلاشش رو کرده اما به نظرم خیلیی نتونسته موضوع رو برسونه...یا درواقع بهتره بگم رسونده اما این چیزیه که هرکسی خودش باید بهش برسه و این کتاب به اون صورت که فکر میکردم کمکی نمیکنه بهتون...
مثلا جملات عمیقش خیلی کمتر از این مدل کتاب هایی بود که خوندم...
به شدت شمارو به یاد مرگ میندازه و شاید خودتون هم باخودتون فکر کنید که اگه یک روز بیشتر زنده بودید چیکار میکردید...
ولی به عنوان یه داستان دوستش داشتم و باید یاداوری کنم که تم غمگینی داره دیگه...
در کل با توجه به نظرات و داستانش فکر میکردم خیلی توپ و خفن تر باشه...
و در آخر بازم حس میکنم هیچی به پای کتابخانه نیمه شب نمیرسه:))))
ترجمه هم خوب بود ولی گاهی به ندرت برای من گنگ بود و حتی فکر کنم یک جا اسم گوینده جمله اشتباه ذکر شده بود
دانشآموز گم شدهی هاگوارتز
کتاب خانه نیمه شب رو نخوندم ولی به شدت با نظرتون دربارهی این کتاب موافقم:)
mthr
قشنگی این کتاب هرگز از یادم نمیره:)
هرگز از یادم نمیره که این کتاب چه خوب به من نشون داد که باید قدر ثانیه به ثانیه زندگی رو دونست که باید فهمید زود دیر میشود برای همه چیز
پاییز
ایده داستان در این مورده که "قاصد مرگ" به وجود اومده که وظیفه اش اینه به افرادی که فردا میمیرند اطلاع بده تا روز آخرشون رو با عزیزانشون خداحافظی کنند و تصمیم بگیرند چطور این روز آخر رو میخوان زندگی کنن.
.
داستان واقعا جالبی بود. ایده اش منو یاد ایده داس مرگ می انداخت. البته باهم متفاوت بودند. متیو و روفوس جوری بودند که انتهای قصه با اینکه میدونستید قراره چه اتفاقی بیفته، باز حیرت زده میشدید و من با نارحتی چند دقیقه موبایلم رو نگاه میکردم و میدونستم دلم براشون تنگ میشه :")
قشنگ بود و پرکشش
شهرزاد قصه گو :)
واقعا کتاب فوق العاده ای بود بعد از خوندنش حتما وارد لیست بهترین کتاب هاتون میشه
ساحلِدریا🦕
۲/۵ از ۵
کتاب اضافه گویی زیادی داشت.به نظرم بعضی جاها دیگه زیادی به توصیف محیط پرداخته بود و این برام خسته کننده بود.
اما نقاط قوتش اینکه به خوبی احساسات و عواطف انسانی رو به تصویر میکشه جملات سرفصل ها قابل تامل بودن و میتونه تلنگری برای یادآوری ارزش عمر باشه
برای گذروندن وقت کتاب خوبیه.ولی به نظرم زیاد از حد ازش تعریف شده و در جایگاه ندازه ای که ازش تعریف شده به نظرم نیست
Atena snf
اونطور که توقع داشتم نبود. شروع داستان جالب و پرکششه و چند تا از صحنهها هم تأثیرگذار و جالبن. اما کل کتاب این حس رو بهم میداد که نویسنده یک ایدهی نسبتاً ساده رو خیلی زیادی کش داده و میتونست خیلی بهتر پرورشش بده. در واقع نه شخصیتپردازیش چندان قوی بود و نه فضاسازیش؛ دستکم برای من خیلی خوندنش طول کشید. در عوض درونمایهش رو دوست داشتم و همینطور مفهومی که نویسنده میخواست برسونه. مشکلش فکر میکنم بیشتر از همه، طولانی بودن غیرضروریش باشه. اگه حجمش کمتر از این بود یا اینکه پیرنگهای فرعی (و مرتبط با پیرنگ اصلی) بیشتری میداشت، خوندنش لذتبخشتر میشد. شیوهی روایتش هم نسبتاً جالبه که به طور موازی پیش میره، اما فلسفهی بعضی فصلها که سومشخص و مرتبط به شخصیتهای دیگهای هستن رو نفهمیدم. انگار تهش خیلی معلوم نشد که چرا به اون شخصیتها پرداخته شده یا ضرورتش چندان حس نمیشد (یا شاید به نظر من اینطوری بود).
لیلا فراهانی
اگه دلتون یه کتاب روان میخاد و خوش خوان این کتاب انتخاب خوبیه
شما اگه جایی بود که بتونه بهتون روز آخر زندگیتون خبر بده اون روز رو چطور زندگی میکردید؟!
این کتاب داستان دو تا نوجوان که روز آخر زندگیشون...
M.Mohseny
متیووروفوس دونفرکه تنها یک روزیه پایان زندگیشان مانده بودبایک دوستی زندگیشان راجاودانه کردند! یک روز زندگی باعشق به یک عمرزندگی بدون عشق یقینا می ارزد...
zeas
خیلی تعریف این کتاب رو شنیده بودم و تصمیم گرفتم به عنوان اولین کتابم از طاقچه ، بخرم و بخونمش .
داستان روون و سیالی بود و من یک روزه تمومش کردم .
برعکس کتاب های دیگه ای که مطالعه کرده بودم ، یکی از نکات مثبت این کتاب نداشتن توضیحات اضافه بود و باعث نمیشد خوندن داستان خسته کننده بشه به نظرم نکته مثبت و خیلی مهمی بود ! از نکات مثبت دیگه ، توصیفات عمیقی بود که حس همزاد پنداری خواننده رو با شخصیت ها تحریک میکرد ! تو قسمت امتیاز دادن و توصیه کتاب به دیگران، گزینهی مطمئن نیستم رو انتخاب کردم ، اسپویل نمیکنم اما فضای کل داستان یه فراز و نشیب امیدواری و ناامیدی رو به تصویر میکشه و ممکنه کسی از این سبک خوشش نیاد یا حتی تو سرازیری های داستان حس غم بهش غلبه کنه ! برای همین مطمئن نیستم توصیه کنم رو انتخاب کردم .
اگر بخوام در کلیت با یه جمله توصیفش کنم ، حس عمیق اشتیاق به زندگی و تلاش برای حفظ خیلی چیزها رو نشون میده و من از این کتاب خیلی خوشم اومد .
mahya
من نسخه چاپی این کتاب رو داشتم و همین امروز تمومش کردم
به نظرم کتابش واقعا جالب بود هم داستان پردازیش جالب بود و هم یه جوری بود ک ادمو وادار میکرد تا ادامش بده تا ببینه قراره چه اتفاقی بیوفته(البته من بیشتر کنجکاو بودم ببینم چجوری قراره بمیرن:)
به نظر من جالب بود و بدون هیچ تردیدی بخونیدش
Armita
کتاب قشنگیه یه جورایی میگه با هردردی که باشیم زندگی کنیم قبل از اینکه دیر بشه
AS4438
فوق العاده،عالی، کتابی بینهایت آموزنده، شجاع باشیدو هرطور که مایلید زندگی کنید،برای خودتان باشید، بسیارعالی بود.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان