دانلود و خرید کتاب ما در برابر شما فردریک بکمن ترجمه الهام رعایی
تصویر جلد کتاب ما در برابر شما

کتاب ما در برابر شما

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۳از ۷۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ما در برابر شما

ما در برابر شما اثر فردریک بکمن، نویسنده سرشناس سوئدی، دنباله رمان شهر خرس اوست. بکمن در این رمان ماجرای شهر خرس را پس از حوادث تکان‌دهنده‌اش پی می‌‌گیرد.

درباره کتاب ما در برابر شما

بیورن‌ استاد در رمان شهر خرس حوادث تکان‌دهنده‌ای را از سر گذراند. ما در برابر شما داستان این شهر در ماه‌های بعد از آن حوادث هولناک است.

دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا، تابستان را در یک جزیره‌ای پنهان می‌گذرانند، آنها در تلاش‌اند که دنیا را پشت سر بگذارند اما هیچ‌چیز آن‌طور که می‌خواهند پیش نمی‌رود. رقابت بین بیورن‌استاد و شهر همسایه‌اش هد به تدریج به جنگی خشن بر سر پول و قدرت تبدیل می‌شود، رقابتی که وقتی تیم‌های هاکی دو شهر روبه‌روی هم قرار می‌گیرند به اوج می‌رسد. در بحبوحه این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم فاش می‌شود و شهر را به این چالش می‌کشد که قصد دارد طرف چه ‌کسی را بگیرد.

ما در برابر شما ادامه‌ای مستقل برای شهر خرس است و تصویری فشرده از روابط انسان‌ها در در یک شهر کوچک. داستانی درباره وفاداری و دوستی و عشقی که همه‌چیز را به مبارزه فرامی‌خواند.

خواندن کتاب ما در برابر شما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر به رمان‌های خارجی علاقه دارید و آثار فردریک‌ بکمن را دوست دارید از خواندن رمان ما در برابر شمای او نیز لذت خواهید برد.

 درباره فردریک بکمن

 فردریک بکمن سوئدی که زاده ۱۹۸۱ استکهلم است، با همسر ایرانی و دو فرزندش در سوئد زندگی می‌کند. او یک نویسنده و وبلاگ‌نویس مشهور است که به تازگی جزء میراث ملی سوءد معرفی شده است. مشهورترین اثر بکمن رمان مردی به نام اوه است که داستان یک تحول پیرمرد سرخوده از زندگی را تعریف می‌کند، این کتاب به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده و فیلمی هم با اقتباس از ان ساخته شده است. اثر مشهور دیگر او شهر خرس درباره بحرانی است که در شهری کوچک به اسم بیورن استاد اتفاق می‌افتد. از آثار دیگر بکمن می‌توان به مردم مشوش، تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است و بریت ماری اینجا بود اشاره کرد.

بخشی از کتاب ما دربرابر شما

هر کس که تمام زندگی‌اش را وقف چیزی کرده باشد دیر یا زود با این پرسش مواجه می‌شود: «چرا؟» چون اگر بخواهی در چیزی بهترین باشی، باید هر چیز دیگر را قربانی آن کنی. وقتی آن شب در نخستین دیدارشان پیتر، درهم‌شکسته و ویران از باخت بزرگ‌ترین بازی زندگی‌اش در پایتخت، پا به رستوران خانواده میرا گذاشت، دقیقاً با همین پرسش روبه‌رو شد: چرا؟

پیتر هرگز نتوانست به این پرسش پاسخ درستی بدهد و این میرا را دیوانه می‌کرد. تا اینکه چند سال بعد، پس از ازدواج و بچه‌دار شدنشان و پس از اینکه تقریباً نصف زندگی‌شان را با هم گذراندند، میرا جایی نقل قولی از یک کوه‌نورد قدیمی خواند. از او پرسیده بودند: «چرا تصمیم گرفتی قله اورست را فتح کنی؟» واکنش کوه‌نورد به این سؤال حیرت و شگفتی بود، انگار که چنین پرسشی بی‌معنی است و پاسخ آن روشن: «چون اورست وجود دارد، هست.»

آن‌وقت بود که میرا مسئله را درک کرد. چرا خودش وارد دانشگاه شد، در حالی که هیچ‌کدام از افراد خانواده‌اش چنین کاری نکرده بودند؟ چرا حقوق را انتخاب کرد، در حالی که همه می‌گفتند حقوق رشته خیلی سختی است؟ چرا؟ تا نشان بدهد که می‌تواند. تا آن قله لعنتی را فتح کند. چون چنین قله‌ای بود، وجود داشت.

پس حالا، حتی شاید پیش از آنکه خود پیتر متوجه شود، دقیقاً می‌داند چه چیز در حال رخ دادن است. پشت در ورودی خانه ایستاده و گفت‌وگوی او را با تئو می‌شنود. قرار است شوهرش باشگاه را نجات دهد و دوباره خودش را مهم و حیاتی جلوه دهد. مثل همیشه. توی راهرو می‌نشیند. ولوو روشن می‌شود و او از پنجره رفتن شوهرش را تماشا می‌کند. بطری نوشیدنی بسته است. میرا گیلاس‌ها را می‌گذارد توی کابینت و می‌رود و دراز می‌کشد. پوست زیر حلقه ازدواجش سرد است. امشب هم می‌گذرد و فردا که از راه برسد سعی می‌کند وانمود کند همه‌چیز خوب است، گیرم که می‌داند هر روز این روزها که می‌گذرد یعنی باید یک سال دیگر هم صبر کرد.

پیتر ساعت‌ها بی‌هدف رانندگی می‌کند. ذهنش درگیر است: «ارزش یک باشگاه هاکی چقدر است؟ به چه کسی تعلق دارد؟ به چه بهایی؟» و جایی در اعماق وجودش پرسش‌های دیگری سر برمی‌آورد: «غیر از هاکی، چه کاری بلدم؟ مردی مثل من چه‌کاره می‌تواند بشود اگر هاکی کار نکند؟»

تا به حال، جز میرا، دل به کسی نبسته و می‌داند میرا چقدر خوشحال می‌شود اگر او هاکی را رها کند. اما آیا واقعاً خوشحال می‌شود؟ میرا عاشق مردی شد با آمال و آرزوهای بسیار. بعدها، از پی چند سال، نگاهش به او چگونه خواهد بود اگر پیتر برای خودش کسی نشده باشد؟

سپیده می‌زند و آفتاب می‌پاشد روی شهر. مادر پیتر همیشه درباره سپیده تابستان می‌گفت: «مثل اینه که خدا آب پرتقال پاشیده باشه رو درخت‌ها.»

پیتر با چشمانی خواب‌آلود جلوی یک بقالی نشسته و ذهنش هنوز درگیر است. فکر می‌کند، فکر می‌کند، فکر می‌کند.





معرفی نویسنده
عکس فردریک بکمن
فردریک بکمن

فردریک بکمن نویسنده، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس مشهور سوئدی است که در سال ۲۰۱۳ به عنوان موفق‌ترین نویسنده‌ی سوئد انتخاب شد و اغلب افراد نام او را به واسطه‌ی رمان مشهور و اثرگذارش، مردی به نام اوه شنیده‌اند. اگرچه بکمن امروزه به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان سوئدی شناخته شده است، با این حال مسیری که او در این راستا طی کرد مسیری پرپیچ‌وخم، قابل تامل و خواندنی است.

دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۰/۰۴/۰۶

برای خوندن این کتاب، حتما لازمه که شهر خرس رو هم بخونید چون با اینکه رسما جلد دوم اون کتاب نیست، ولی باید اونو خونده باشید که بدونید چه اتفاقی افتاده که کار به اینجا رسیده. خودم هم در حال

- بیشتر
farez
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

عشق بهایی داره... و غم بهاییه که براش میپردازیم... یکی از وااقعی ترین جمله های دنیا، عمیق و بی رحمانه. تمام درونمایه ی کتاب...غمی سرشاز از غشق، عشقی سرشار از غم... چیزهایی که از دست میدیم، در ازای چیزهایی که به دست

- بیشتر
keep
۱۴۰۰/۰۴/۰۲

اگر با توقع خوندن شاهکاری مثل شهر خرس این کتاب رو انتخاب کردین، سخت در اشتباهید.توی این رمان باید حداقل 100 صفحه رو بخونی تا برسی به یه جمله و یا اتفاق مهم عین تک تک اتفاقات و جملات شهر

- بیشتر
sᴍMahdi Ziaei
۱۴۰۰/۰۲/۲۶

• امتیاز: ۴.۵ • «جامعه یعنی حاصل جمع انتخاب‌های ما» *حاوی یک مقدار اسپویل* به نظرم بی‌انصافیه اگه بگیم این کتاب درباره تعرض یا هم‌جنسگرایی نوشته شده؛ این کتاب درمورد همه‌چیزِ یک جامعه نوشته شده. کتاب شهر خرس و ما دربرابر شما درباره

- بیشتر
دانش‌آموز گم شده‌ی هاگوارتز
۱۴۰۲/۱۱/۰۵

اطرافیانم من اونایی که کتاب نمیخونن (که متاسفانه اکثریت اطرافیانم رو تشکیل میدن) همیشه بهم میگن با کتاب خریدن داری پول‌هاتو دور می‌ریزی، چند سال دیگه پشیمون میشی و از این قبیل حرفا ولی اگه کتاب خوندن پول دور ریختنه میخوام

- بیشتر
Raha
۱۴۰۱/۰۲/۰۲

اسم همسر پیتر توی کتاب شهر خرس کرا بود توی این کتاب شده میرا. چطوری؟

Emily
۱۴۰۰/۰۳/۱۰

مطالعه نسخه چاپی رمان مادربرابرشما درباره همه چیز بود افتادن و پاشدن یک جامعه درس های زیادی توش بود کلا کتاب های بک من توش پراز درسه از نظر شخصیت پردازی ش خیلی دقیق بود تمام احساسات هر شخصیتی که خلق

- بیشتر
احسان
۱۴۰۱/۱۰/۰۶

بخش بزرگی از ادبیات به این مسئله می پردازد که آیا زندگی به رنجی که می کشیم می ارزد؟ فردریک بکمن اما اینگونه ادیبی نیست. او در این اثر و دیگر کتابهایش، بستری به وجود می‌آورد تا نشان دهد چگونه

- بیشتر
حَنا
۱۴۰۱/۱۲/۲۶

داستان این کتاب ادامه داستان "شهر خرس" هستش و اگر میخواید این کتاب رو شروع کنید حتما باید داستان "شهر خرس" رو خونده باشید. ۱۰۰ صفحه‌ی اول کتاب اونقدرا جذاب نبود و یکم حوصلمو سر برد چون کند پیش میرفت ولی

- بیشتر
کاربر ۵۱۸۸۳۵۳
۱۴۰۱/۱۲/۰۳

قسمت اولش جذاب تر بود و توصیفات اضافه کمتری داشت اما باز هم لذت بخش و دوست داشتنی از ترجمه اش راضی نبودم

بدی بزرگ شدن این است که آدم می‌فهمد همه‌جا همین‌طور است.
hamtaf
«سوراخ‌های کوچک‌اند که کشتی‌های بزرگ را غرق می‌کنند.»
LeNa
روی دیوار اتاق رختکن باشگاه نوشته است: «به هر که بیشتر داده شده از او بیشتر گرفته خواهد شد.»
hamtaf
هیچ‌کس نمی‌داند چرا. فقط ناگهان دو نفر به‌جای اینکه با هم زندگی کنند، تنها کنار هم زندگی می‌کنند
keep
مشکل رؤیا همین است: به قله آرزوهایت که می‌رسی، تازه می‌فهمی ترس از ارتفاع داری!
abar
بزرگ شدن برای بعضی دخترها چیزی نیست که انتخابش کرده باشند؛ برخی دخترها مجبورند بزرگ شوند.
Sahar B
مردم یک دروغ ساده را ترجیح می‌دهند به یک راست پیچیده، چون دروغ مزیتی دارد که شکست‌ناپذیرش می‌کند: حقیقت باید بتواند تمام جزئیات یک حادثه را باز کند وشرح دهد، اما دروغ فقط کافی است باورکردنی باشد
parisa_msi
زندگی در اینجا هرگز آسان نبوده. همین بود که ما از عهده‌اش برآمدیم و شما نه.
bud
من خیلی دوست صمیمی داشتم اما تا حالا دوست صمیمی کسی نبودم. می‌فهمی؟
Dayan
بدترین چیزی که ما درباره شما می‌دانیم این است که به شما وابسته‌ایم. که کارهای شما روی زندگی ما تأثیر می‌گذارد؛ نه‌فقط کارهای کسانی که ما انتخابشان می‌کنیم، نه‌فقط کارهای آن‌ها که دوستشان می‌داریم، بلکه حتی کارهای شما آدم‌های بی‌شعور. همین شماها که هیچ صفی را رعایت نمی‌کنید، همین شماهایی که نمی‌توانید درست رانندگی کنید، همین شماهایی که از سریال‌های مزخرف تلویزیون خوشتان می‌آید و توی رستوران بلندبلند حرف می‌زنید و بچه‌هایمان توی مدرسه از بچه‌هایتان اسهال و استفراغ می‌گیرند. همین شماها که کج پارک می‌کنید و مشاغل ما را قاپ می‌زنید و به حزب‌ها و آدم‌های ناجور رأی می‌دهید. شماها بر لحظه‌لحظه زندگی ما تأثیر دارید. خداوندا! به همین دلیل است که از شما بیزاریم!
dm
هر آدمی صدها آدم در درون خود دارد
bud
عشق پدر و مادرها عشقی است بی‌پروا، طاقت‌فرسا و بی‌پاسخ
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«تو دلت پسر می‌خواد یا دختر؟» آنا جوری که انگار تمام عمرش را به این پرسش اندیشیده است پاسخ می‌دهد: «پسر.» «چرا؟» «چون برای پسرها شاید گاهی دنیا بر وفق مرادشون بچرخه، اما دنیا تقریباً همیشه بر ضد ما دخترهاست.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
جامعه یعنی حاصل‌جمع انتخاب‌های ما
hamtaf
بهای یک پدر یا مادر خوب بودن چیست؟ چیز زیادی نیست. فقط همه‌چیز، دقیقاً همه‌چیز.
Morteza Amirrezai
همه دنبال منافع‌اند، تنها فرق آدم‌ها این است که منافع برای هر کسی معنایی دارد.
Hossein shiravand
«غم بهاییه که برای عشق می‌پردازیم، رامونا. قلب شکسته یه قلب کامله.
Hossein shiravand
همه تنهایند. ما تنها به دنیا می‌آییم، تنها می‌میریم و تنها دعوا می‌کنیم.
matin
مردم معمولاً خشمشان را سر آنکه سزاوارش است خالی نمی‌کنند. ما معمولاً خشممان را سر اولین آدم دم‌دست خالی می‌کنیم.
نیلوفر
به‌تازگی کتابی درباره تروریسم خوانده که در آن یک مورخ تشبیهی با یک مغازه چینی‌فروشی ارائه کرده: یک مگس به‌خودی‌خود نمی‌تواند یک فنجان چای را واژگون کند، اما اگر مگسی دم گوش یک گاو وزوز کند و گاو دیوانه به مغازه هجوم بیاورد، هر ویرانی‌ای ممکن است رخ دهد.
hamtaf

حجم

۴۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۴۵ صفحه

حجم

۴۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۴۵ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان