کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول
معرفی کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول
کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول اثری از رضا براهنی است. این اثر یکی از مهمترین رمانهای تاریخی ایران است که فضای ایران پیش از انقلاب اسلامی را به تصویر کشیده است.
درباره کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول
رازهای سرزمین من نام رمانی از رضا براهنی است که در دو جلد منتشر شده است و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. این داستان به خوبی فضای ایران پیش از انقلاب را روایت میکند. این کتاب حوادث مهم تاریخی و سیاسی ایران معاصر، از پیروزی و شکست فرقه دمکرات آذربایجان و کودتای بیست و هشتم مرداد، حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران و آذربایجان، خروج شاه، بازگشت امام به ایران و روزهای قیام و انقلاب را دربر میگیرد.
داستان درباره مردی به نام حسین تنظیفی است. او که شاهد ترور یک افسر آمریکایی بوده، تا پیروزی انقلاب در زندان به سر می برد. او بعد از انقلاب به دنبال تهمینه میگردد؛ او خواهرزن تیمسار شادان است. شخصیت این تیمسار از شخصیت “سرتیپ مهرداد” که زمانی رئیس ساواک تبریز بود و در شیراز کشته شد گرته برداری شده است.
رازهای سرزمین من یکی از پر شخصیت ترین رمانهای ایرانی است. راویان متعددی دارد و منتقدان سبک و روایت آن را هم بسیار پسندیدهاند.
کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
رازهای سرزمین من؛ جلد اول را به تمام دوستداران رمانهای ایرانی و آثار تاریخی پیشنهاد میکنیم.
درباره رضا براهنی
رضا براهنی در سال ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم، شاعر، منتقد ادبی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است که در فاصله سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ برای تشکیل کانون نویسندگان ایران با جلال آل احمد همکاری کرد. او همچنین رئیس سابق انجمن قلم کانادا بوده است. او در خانواده فقیری به دنیا آمده بود و همزمان با تحصیل مجبور بود به کار کردن بپردازد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت، سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته خود به ایران بازگشت. او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به عنوان استادیار و دانشیار فعالیت کرد و در همان روزها کارگاهها و جلسات داستان نویسی، نقد ادبی و شعر برگزار میکرد.
از میان مهمترین آثار او میتوان به کتابهای طلا در مس، قصه نویسی، کیمیا و خاک، خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟، بعد از عروسی چه گذشت، رازهای سرزمین من و آواز کشتگان اشاره کرد. آثار او به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده است.
رضا براهنی همچنین موفق شده است تا جوایز مختلفی را مانند تندیس چهرههای شاخص شعر آوانگارد در سال ۱۳۹۵، جایزه ادبی یلدا برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی در سال ۱۳۸۴ و جایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی در سال ۱۳۵۶ را از آن خود کند.
بخشی از کتاب رازهای سرزمین من؛ جلد اول
هیچ معلوم نبود که دنیا در دید سرهنگ چگونه دنیایی است. ولی مثل اینکه یک چیز روشن بود: هیچگونه تصویری از اشیاء و آدمها و نباتات و حیوانات نمیتوانست در چشمهایی به آن کوچکی رسوخ کند و در اندیشه و تخیل سرهنگ انعکاسی داشته باشد. لااقل ظاهر قضایا اینطور بود. قبههای روی شانههای سرهنگ از بس زنگزده و سیاه و کوچک به نظر میآمد، انگار سرهنگ بودن سرهنگ را انکار میکرد. ارتش ایران با این قیافهها و هیکلها میخواست به جنگ کدام ارتش بیگانه برود، و از کدام مرزی دفاع کند؟ خواری و زبونی مسری سرهنگ، در این شهر مرزی، مثل دعوتی بود از ارتش آن سوی مرز که بیایند و کشور را بگیرند. اگر یک موج ملخ، زنبور و یا مگس به این تیپ زهوار دررفته که در اردبیل اطراق کرده بود، حمله میبرد، میتوانست به آسانی تیپ را بر روی بالهایش بلند کرده، پرواز دهد و آن را چند فرسخ بالاتر از اردبیل، بر روی صخرههای جنگلی پرتاب کند.
گهگاه از باشگاه افسران تیپ صدای موسیقی رقص بلند میشد. در پشت دیوارهای آن، افسرها با زنهای یکدیگر میرقصیدند. وقتی که صدایی نمیآمد، در اتاقهای مختلف آن قمار میکردند و یا مشروب میخوردند. بدمستی این و آن، برد و باخت افسرها از یکدیگر و یا از مقامات عالیرتبه ادارات دیگر شهر، کلاههایی که افسرها و این مقامات سر یکدیگر میگذاشتند و سرنوشت واقعی آدمها و خانوادهها و حتی پستها و مقامها که بر اساس همان کلاه گذاشتنها تعیین میشد، تنها مباحث جدی بود که در دفاتر مختلف تیپ، از ستاد تا دفاتر گروهان، بهگوش میرسید. اختلاس، قمار و زنبارگی، با چاشنی مداوم و گهگاه تصادفی بچه بازی، عرقخوری، و تریاک، شش مضمون اصلی زندگی مقامات برجسته ادارات دولتی بود. تریاک در خانهها کشیده میشد. ولی معلوم بود که در کدام خانهها کشیده میشود. در باشگاه از تریاک کشیدن خبری نبود. گاهی افسری از سرِ کار غیبش میزد، میرفت، و دمی به دود میداد، دوباره سرِ کارش برمیگشت. ولی بعدازظهرها، همیشه بساط تریاک دایر بود، و گاهی بساط مطرب آوردن و زدن و رقصیدن و رقصاندن، که گاهی تا نیمههای شب، و حتی تا ساعات اول صبح ادامه مییافت. تیپ در فساد خوش خود پروار میشد. افسرهای ردههای بالای تیپ، در تنها چیزی که هیچگونه تبحری نشان نمیدادند، نظامیگری بود. در مسائل مربوط به امور نظامی، همگی، همیشه دستپاچه بودند، ولی کسی عین خیالش نبود.
در میان افراد ارتشی دستپاچه، سرهنگ دستپاچهترین آنها بود. هر وقت سر و کله مستشاران نظامی آمریکا پیدا میشد، سرهنگ خود را آماده میکرد تا حتی در برابر گروهبانها و سرجوخههای آمریکایی هم خبردار بایستد. در همان حال میخواست سوراخهای زیر بغل پالتو، کفشهای واکس نخورده، حتی صورت پُر موی اصلاح نشدهاش را مخفی کند. اگر میتوانست صورتش را موقتآ هنگام عبور افسر یا گروهبانی آمریکایی، در جیب بزرگ پالتوش مخفی کند، حتمآ این کار را میکرد. اگر میشد کفشهای کثیفش را بخورد، حتمآ این کار را میکرد. اگر میشد پالتوش را روی سرش بکشد تا دیده نشود، حتمآ این کار را میکرد. در مقابل شق و رقی، تر و تازگی، تعلیمیهای براق، شلوارهای اطو کرده و چشمهای درشت و آبی مستشاران، سرهنگ به پشهای کثیف ـ پشهای گندهتر از یک پشه معمولی ـ میماند که زمینه طبیعت را خراب میکرد و دورنمای آمریکاییها را در این شهر مرزی ایران و شوروی، به چرکینی و زشتی و عقبماندگی میآلود و چشم مستشارها را سخت میآزرد.
وقتی که مستشاران نظامی آمریکا تازه به تبریز آمده بودند، رئیس رکن دوم لشکر تبریز، گروهی را مأمور کرده بود تا بفهمند در شهر چه کسانی انگلیسی بلدند. این مأمورها چون غالبآ در مأموریتهای خشن شرکت کرده بودند، و وحشی و احمق و حیوانی بار آمده بودند، بی آنکه دقیقآ از حد و حدود مأموریت خود خبر داشته باشند، انگلیسیدانها را هم با فحش و فضیحت، و سیلی و لگد، پیش رئیس رکن دوم میبردند.
حجم
۵۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۶۵۸ صفحه
حجم
۵۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۶۵۸ صفحه
نظرات کاربران
چقدر گروووون ( من دوره شو از شهرستان صدتومن گرفتم 😅)
چقدر قشنگ بود . هم حالت رمان داشت هم راجع به مسائل سیاسی بود . بعضی قسمتهاش عالی بود 👍
کتابی فوق العاده قشنگ
رمان جداب آقای براهنی علاوه بر کشش داستانی توانسته بخوبی فضای آن دوران رو هم بازتاب بدهد. کتاب هم ارزش داستانی و هم ارزش سیاسی اجتماعی تاریخی و... دارد.
این کتاب فوق العاده زیبا هست
کمونیست بودن نویسنده از خط به خط کتاب میزنه بیرون.