کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود
معرفی کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود
کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود داستانهایی از مهدی آذری است. داستانهایی که برگرفته از زندگی واقعی انسانهای معاصر هستند و همه ما را به بیشتر اندیشیدن درباره جهان پیرامونمان دعوت میکنند.
درباره کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود
کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود داستانهای کوتاه و بلندی از مهدی آذری است. داستانهایی که البته برگرفته از واقعیات زندگی انسانی هستند اما با کلمات فانتزی و بیانی بدیع نوشته شدهاند و تجربه متفاوتی را به مخاطبان هدیه میکنند. داستانهای کوتاه این کتاب درباره تجربههای زیسته انسان هستند. در دنیایی که از رنج و سختی پر است اما با اینحال بدون این رنج نمیتوان آن را ارزشمند و قابل توجه دانست.
در این کتاب، شصت و سه داستان کوتاه و بلند میخوانیم. داستانهایی که در عین نزدیکی به زندگی حقیقی، در بیان تازه خود، دور از ذهن مینمایند و همین به جذابیت داستانها اضافه میکند.
کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستان ایرانی لذت میبرید و به دنبال تجربهای جدید در خواندن داستان هستید، کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب این زندگی برای چند ماه اجاره داده می شود
حتماً تاحالا درباره کلینیک ما چیزی شنیدهاید. ما برای رفع رنجهای بشریت در خدمتیم و خوشحالیم که در مدت پنج سالْ فعالیت پرافتخارمان، رنج دههزار انسان را با موفقیت ترَنسپلنت کردهایم. بیشتر مراجعهکنندگان، از کار ما رضایت دارند. همین خانم، نمونهای از این مشتریهاست. ایشان ابتدا راجعبه موفقیت ما تردید داشتند و حتی راهکارهای ما را احمقانه نامیده بودند، اما بعد از یک بار استفاده از خدمات، مشتری دائم ما شدند. بعد از مکالمه تلفنی __که شما در نوشته قبلی مشاهده کردید__ ایشان با مراجعه به کلینیک ما بیان کردند که پیشنهاد ما را برای ترَنسپلنت رنجشان پذیرفتهاند. کارشناسان ما در نهایت دقت، تمامی رنجشان را ترَنسپلنت کردند و درنتیجه، ایشان فردی شدند رها از رنجِ ناشی از رنج سگشان؛ یعنی دیگر از رنجکشیدن سگشان، رنجی را احساس نکردند و رها و آسوده شدند. از زمان ترَنسپلنت رنجشان، بیتوجه به زوزه مداوم سگشان، بهراحتی قهوهشان را میخوردند، سریال محبوبشان را تماشا میکردند و خواب راحتی داشتند. درواقع، این نمونهای از عملکرد موفق کلینیک ماست. چنان ایشان را از رنج رها کردیم که بیتوجه به زوزه سگ در اتاق بغلی، میتوانستند تا صبح بدون هیچ اذیت و رنجی بخوابند. حالا ایشان یکی از مشتریان صادق ما شدهاند. بعد از سه ماه از ترَنسپلنت اولین رنجشان، دوباره به کلینیک ما آمدند و گفتند که سگشان چند هفته پیش مردهاست؛ اما ایشان دچار رنج جدیدی شدهاند که متفاوت از رنج قبلیشان است. رنج جدید ایشان پیچیدهتر بود؛ رنج جدیدشان بهخاطر سرزنشکردن خودشان برای ناتوانی از رنجکشیدن حین رنجکشیدن سگشان بود. خودشان را سرزنش میکردند که چهطور توانستند بهراحتی بخوابند، وقتی سگ بینوایشان سه ماه مداوم از رنج تا صبح ناله میکردهاست. چهطور اینقدر به رنج سگ بیتفاوت بودهاند. حتی وقتی سگشان مرد، برای چند روز متوجه مرگش نشدند تا اینکه همسایهها او را باخبر کردند. همکاران من ایشان را آرام کردند و مشاورههای لازم را دادند، سپس با درایت و دقتِ تمام رنج جدیدشان را ترَنسپلنت کردند. چند روز قبل، تلفنی با ایشان صحبت کردم. حالشان خیلی خوب بود و هیچ اثری از رنج تازهشان نبود.
اما مشتریان انگشتشماری هم پیدا میشوند که اهمیت این خدمتها را متوجه نمیشوند و برایمان دردسر ایجاد میکنند. مثلاً چند ماه قبل، آقایی به کلینیک مراجعه کرد و از ما ترَنسپلنت رنج تقاضا کرد. رنجش بزرگ و سنگین بود و حتی دو نفر هم نمیتوانستند رنجش را حمل کنند. ما رنج او را برداشتیم و به چهار نفر از بهترین پرسنلهامان انتقال دادیم؛ اما بهخاطر سیاست معروف مشتریمداریمان، فقط هزینه دو حامل را با ایشان حساب کردیم. اما این آدمِ نامرد، بعد از چند روز به کلینیک مراجعه کرد و خواست رنجش را بازگردانیم. همکاران ما به او گفتند که عملیکردن خواستهشان امکانپذیر نیست، چون تمام مراحل ترنسپلنت انجام شدهاست. او میگفت لازم نیست مبلغ پرداختیاش را پس بدهیم و فقط میخواهد رنجش را دوباره به او برگردانیم. دادوفریاد میزد که نمیتواند بدون رنجش زندگی کند؛ که بدون رنجش احساس میکند به یک مترسک تبدیل شدهاست. از نظر تکنیکی و قانونی میتوانستیم رنجش را بازگردانیم، اما مشکل جای دیگری بود. یکی از چهار پرسنل حامل، زیر بار رنج ایشان مرحوم شدهبود و ما فقط میتوانستیم سهچهارم رنجش را برگردانیم. اما ایشان میخواستند رنج خود را تماموکمال پس بگیرند. الآن پرونده در دادگاه است و برای حکم نهایی قاضی منتظریم. درباره پرسنلِ مرده هم جای هیچ نگرانی نیست، چون بیمه حوادث ناشی از کار، تمام هزینهها و خسارتهای ناشی از مرگش را به عهده گرفت. البته این نمونه نادری از شکایت مشتریهایمان بود که البته نباید اینها را مشتری نامید؛ اینها مشترینماهایی بیش نیستند.
یک نمونه شکایت هم از روشنفکری معروف داشتیم که مدعی بود ما رنج انسانها را کاهش نمیدهیم، بلکه با رنجهای بشریت بازی میکنیم و آنها را از انسانی به انسانی دیگر انتقال میدهیم. در یکی از سخنرانیهایش به ما اهانت کرده و ما را دلالهای رنج بشریت نامیدهبود. به دلیل این تحقیرش شکایتی نوشتیم و به مراجع ذیصلاح ارائه دادیم. البته وزارت تندرستی طرف ما را گرفت و به دادگاه درباره اهمیت کار ما در تسکین رنجهای بشریت نامهای نوشت و عقیده روشنفکر را بیربط اعلام کرد. وکیلمان به ما امیدواری داد که رأی دادگاه به نفعِ ما خواهدشد، چون همه خدمات ما در چارچوب قانون بودهاند.
حجم
۱۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی زیباست واقعا چند تا داستان هست که تکان دهنده س این تیترهاش قطعا ارزش خوندن داره. [ ] کلینیک تخصصی ترنسپلنت رنجبران [ ] جسم گشادم [ ] حبس ابد [ ] برنامه ریزی برای مرگ [ ] قتل یک عاشق [ ] الو،عشقم! [ ]
داستانهاش نیاز به تفسیر دارن.
خلاق و پرمفهوم، جای این نوع داستانها در ادبیات ایران خالی است. امیدوارم بیشتر بنویسند