جان برجر
جان برجر (John Berger) مقالهنویس، نقاش، منتقد هنری، فیلمنامهنویس، مترجم، شاعر و رماننویس، فرزند میریام و استنلی برجر بود که در ۵ نوامبر ۱۹۲۶ در لندن به دنیا آمد و تبدیل به یکی از اثرگذارترین شخصیتهای هنری و فرهنگی قرن بیستم شد. برجر در ۲ ژانویه ۲۰۱۷، وقتی ۹۰ ساله بود، در فرانسه درگذشت.
شرحی از زندگی و تفکرات جان برجر
جان برجر در مدرسهی مرکزی هنر و صنایع دستی تحصیل کرد و در سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۶در جنگ جهانی دوم و در نیروی زمینی بریتانیا خدمت کرد. در سال ۱۹۴۶به لندن برگشت و تحصیلاتش را در رشتهی طراحی و نقاشی مدرسهی هنر چلسی ادامهداد و بعد در کنار نقاشی و تدریس، به نقد هنر در نشریات پرداخت. او در سال ۱۹۶۲ به شهر کوچکی در آلپ رفت تا برای همیشه آنجا زندگی کند.
جان برجر سهبار ازدواج کرد؛ ازدواج اولش با پت ماریوت، هنرمند و تصویرگر، بدون فرزند به جدایی انجامید؛ بعد با آنیا بوستوک روسی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند با نامهای کاتیا و یاکوب برجر شد اما این ازدواج در اواسط دههی ۱۹۷۰ پایان یافت. بعد از آن جان برجر با بورلی بنکرافت ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام ایو شد. بورلی در سال ۲۰۱۳ از دنیا رفت.
از ویژگیهای مهمی که برجر و نوشتههایش را از دیگران متمایز میکند و باعث میشود از افرادی باشد که اثر خاص خود را در این جهان بهجا میگذارند، رویکرد انتقادی و رادیکالش در تمام تحلیلهای هنری و آثارش است؛ از مقاله و داستان گرفته تا مستند و برنامههای تلویزیونی. او معتقد بود هنر باید جامعه را منعکس کند همچنین دیدگاه مارکسیستی_اومانیستی (انساندوستانه) او به هنر و نقد هنری نیز خصوصیت مهم دیگری است که در تألیفهایش نمود پیدا میکند. البته او در یکی از مصاحبهها واژهی مارکسیست را دربارهی خودش به عنوان کسی معنا میکند که مارکس را کاملاً مطالعه کرده است و نه آن معنای غرضورزانهای که دیگران در نظر دارند. در مجموعه مقالهی «همیشه قرمز» ویژگیهایی که از آن صحبت شد، به شکل کامل مشهود است.
برجر هیچوقت عضو رسمی حزب کمونیست بریتانیا نبود اما با کلوب ژنو که با گروههای کمونیستی در ارتباط بود، همکاری داشت.
معرفی مهمترین آثار و جوایز جان برجر
«نقاش زمان ما» نام اولین رمان برجر در سال ۱۹۵۸ بود؛ این کتاب داستان نقاش تبعیدی مجارستانیای است که ناپدید میشود و دوستش که یک منتقد هنری به نام جان است، دفتر خاطراتش را پیدا میکند. ناشر این رمان بهخاطر فشار کنگرهی فرهنگی آزادی، یک ماه بعد از انتشارش آن را پس گرفت.
رمانهای «پای کلایو» که در سال ۱۹۶۲نوشته شد و «آزادی کورکر» که نگاشته شده در سال ۱۹۶۴ بود، جامعهی شهری انگلیس و فضای حاکم بر مردم آن را به تصویر میکشیدند. در سال ۱۹۶۵کتابی دربارهی پیکاسو و آثارش با عنوان «زندگی و شکست پیکاسو» نوشت. او در این کتاب به بررسی فراز و فرودهای زندگی این نقاش تأثیرگذار و روند نقاشیهایی که خلق کرده است، پرداخت. یکی دیگر از آثار مهم برجر رمان جی (G) بود که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد و پیچیدگیهای روابط بین فردی را با همان نگاه نقادانهی مخصوص به خودش، به تصویر میکشید. او برای این کتاب جایزهی «من بوکر»، از مهمترین جوایز ادبی را دریافت کرد؛ اما در سخنرانی همان مراسم، دربارهی استثمار و بهرهکشی حامی این جایزه یعنی بوکر مک کانل صحبت کرد و نیمی از مبلغ نقدی جایزه را به گروه سوسیالیستی پلنگهای سیاه اهدا کرد و نیم دیگری از آن را به مطالعه برای کتاب بعدی خود، دربارهی کارگران مهاجر اختصاص داد. در سال ۱۹۶۷ کتاب «پزشک روستایی» را دربارهی کارگران مهاجر اروپا نوشت و بعد از این جایزه در سال ۱۹۷۵ «مرد هفتم» را با همین موضوع منتشر کرد. او همچنین جایزهی «یادمان جیمز تیت بلک» را برای کتاب جی دریافت کرد.
در سال ۱۹۷۲ و بعد از مستند «رو در رو» که با جان برجر از بیبیسی پخش شده بود، برنامهی تلویزیونی جنجالی «روشهای دیدن» در چهار قسمت نیمساعته از همین شبکه پخش شد که شهرت بیشتر برجر را به دنبال داشت. این برنامه به نویسندگی و اجرای برجر، به تحلیل و نقد جریانهای هنری میپرداخت که شامل صحبت دربارهی عکاسی، نقاشی، نگاه به زن در آثار هنری، هنر در تبلیغات و... بود. بعدها نسخهی مکتوب این برنامه در کتابی با همین نام منتشر شد که شامل ۷ فصل است. نکتهی جالبی دربارهی درک جان برجر از «دیدن» وجود دارد و آن این است که تجربهی او از این فرآیند، بسیار به نگاه ژیگا ورتوف، سینماگر و نظریهپرداز روسی، نزدیک است همچنین در فصل اول این کتاب که به تحلیل ادراک و دیدن میپردازد، انعکاسی از دیدگاه والتر بنیامین هم مشهود است.
در سال ۲۰۱۵، طبق یک نظرسنجی که در روزنامهی گاردین انجام شد، کتاب «دربارهی نگریستن» در لیست ۲۰ کتاب دانشگاهی آورده شد که جهان را تغییر دادهاند. جارویس کاکر، موزیسین و مجری رادیوی انگلیسی، هم دربارهی تاثیرگذاری قلم برجر گفته است: «چند نویسنده وجود دارند که میتوانند نگاه شما به جهان را از طریق نوشتن تغییر دهند و جان برجر یکی از آنهاست.» تا به حال مترجمان زیادی این کتاب را ترجمه و ناشران زیادی آن را چاپ کردهاند. بعدها سوزان سانتاگ، نویسنده و منتقد ادبی، در کتابی که با عنوان «دربارهی عکس» نوشت، بسیار از نظریههای جان برجر تأثیر گرفت. او معتقد است برخورد حسی جان برجر با جهان بینظیر است.
برجر در سال ۱۹۷۹ کتاب «زمین خوکی» را نوشت که در آن به شرح زندگی دهقانان پرداخت و دربارهی این صحبت کرد که چگونه این قشر، از جامعه و امکانی که باید داشته باشند، جدا ماندهاند.
عنوان کتاب دیگری که جان برجر برای آن نامزد دریافت جایزهی بوکر شد، «از آ به خ» بود که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این کتاب دربارهی عشقی است که سیاست، جریانش را به دست گرفته؛ دربارهی دختری که برای معشوق زندانیاش از زندگیای که بیرون از آنجا رخ میدهد، نامه مینویسد.
جان برجر در سال ۲۰۰۹ جایزهی قلم طلایی انجمن نویسندگان جهان را دریافت کرد.
آنچه تا اینجا دربارهی او گفتیم بخشی از آثار مکتوب جان برجر بود اما همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، او در زمینهی فیلمنامهنویسی هم فعالیت داشت؛ در سه فیلم با آلن تانر، کارگردان سوییسی، همکاری داشت که شناختهشدهترینش «یونا در سال ۲۰۰۰ بیست و پنج ساله خواهد شد» نام دارد که در سال ۱۹۷۶ساختهشد. داستان این فیلم دربارهی گروه کوچکی از مردم در ژنو است که در فضای متشنج سال ۱۹۶۸ زندگی را ادامه میدهند و با آن شرایط کنار میآیند. فیلمنامههای دیگرش «سمندر» که در سال ۱۹۷۱ و «میانهی جهان» بودند که در سال ۱۹۷۴ ساخته شدند.
او همچنین در سال ۱۹۹۴ طراحیها و نقاشیهایش را در گالریهای نیویورک و انگلستان، به نمایش گذاشت.
این نویسندهی پرکار در شاعری هم فعالیت داشت. کتاب «صفحاتی از زخم» در سال ۱۹۹۴ و مجموعه اشعارش هم در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسیدهاند.
اینها تنها بخشی از فعالیتهای جان برجر بود و او در طول تمام عمر مفیدش، بسیار نوشت؛ او به هنر در بطن جامعه پرداخت و آن را به شکلی کاربردی در کلیات و جزئیات زندگی دید. نوشتههایش چه در زمان خود و چه مدتها بعد از آن، تأثیر و تفکری تازه را به جریان انداخت و همچنان بهعنوان متنهایی کلیدی در مطالعات و نقدهای فرهنگی از ارزش بالایی برخوردار است.
جان برجر در جولای ۲۰۰۹ آرشیوی از کارهای خود را که شامل نسخههای خطی ادبی، پیشنویسها، مطالب منتشرنشده و مکاتبات هم بود، به کتابخانهی بریتانیا اهدا کرد.