کتاب سکه سازان
معرفی کتاب سکه سازان
رمان سکه سازان نوشته آندره ژید است که با ترجمهی روان و خواندنی حسن هنرمندی منتشر شده است. آندره ژید با حدود نیمقرن فعالیت در حوزه ادبیات یکی از تاثیرگذارترین چهرههای ادبی اروپا و از پایهگذاران رمان نو است.
درباره کتاب سکه سازان
سکهسازان رمانی است بلند و پیچیده که مجموعهای از خانوادهها درگیرش هستند. برنار پسری که متوجه میشود نامشروع است و از خانه فرار میکند، اولویه پسر عاشق ادبیات که علاقه شدیدی به دایی خود دارد هرچند نمیداند چگونه به او نزدیک شود، ونسان پسری که زن متاهلی را باردار کرده و گریخته، و ادوارد دایی اولویه و ونسان داستاننویس مشهور.
در این کتاب ما روایتی داستان در داستان را میخوانیم، ادوارد خود نویسنده است و در کتاب رمانی مینویسد به اسم سکه سازان که همین ماجراها است با اسمهای دیگر. این کتاب داستانی عجیب و پرکشش است که خواننده را با خود همراه میکند.
خواندن کتاب سکه سازان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی اروپا پیشنهاد میکینم.
بخشی از کتاب سکه سازان
«من در اتاقم را نشانت دادهام: سرراست رو به پلکان باز میشود، نیمطبقه مانده به طبقهٔ ما.»
«به من گفتی که برادرت هم آنجا میخوابد.»
«ژرژ، بله.»
«هردوتان تنهایید؟»
«آره.»
«کوچولوئه میتواند ساکت بماند؟»
«در صورت لزوم بله، برای چی؟»
«گوش کن. من خانهام را ترک کردهام یا لااقل امشب ترکش میکنم. هنوز نمیدانم کجا خواهم رفت. میتوانی برای یک شب از من پذیرایی کنی؟»
اولیویه رنگش پرید. هیجانش به قدری شدید بود که نمیتوانست به برنار نگاه کند. گفت: «بله، اما پیش از ساعت یازده نیا. مادرم هر شب پایین میآید که به ما خدانگهدار بگوید و در را با کلید ببندد.»
«و در این صورت ...»
اولیویه لبخندی زد و گفت: «من کلید دیگری دارم. آهسته در بزن تا اگر ژرژ خوابیده است بیدار نشود.»
«دربان میگذارد تو بیایم؟»
«خبرش میکنم. آه، من میانهام با او خیلی خوب است. خود او کلید دیگر را به من داده.»
بیآنکه به همدیگر دست بدهند یکدیگر را ترک گفتند. در همان حال که برنار دور میشد، و در فکر نامهای بود که بایستی مینوشت و قاضی در بازگشت به خانه آن را میدید، اولیویه که نمیخواست دیگران او را جز با برنار تنها ببینند به سراغ لوسیین برکای رفت که دیگران از او اندکی فاصله میگرفتند. اولیویه اگر برنار را به او ترجیح نمیداد، زیادتر دوستش میداشت. هرچه برنار جسور است لوسیین محبوب است. انسان او را ضعیف احساس میکند. گویی تنها با دل و روح خود وجود دارد و بس. کمتر جرئت میکند پیش بیاید اما از خوشحالی دیوانه میشود وقتی میبیند اولیویه نزدیک میشود. در اینکه لوسیین شعر میسازد هیچکس شک ندارد. بااینحال من خوب میدانم که اولیویه تنها کسی است که لوسیین نقشههایش را برای او فاش میکند. هر دو به لبهٔ تراس باغ رسیدند. لوسیین میگفت: «آنچه دلم میخواهد این است که سرگذشت یک مکان را نقل کنم نه یک شخص را ــ ببین، مثلا سرگذشت یک خیابان باغ، مثل همین یکی، آنچه در آن میگذرد نقل شود ــ از صبح تا غروب. اول بچهدارها و دایهٔ بچهها با نوار گیسو میآیند... نه، نه ... اول آدمهای کاملا خاکستریپوش که جنس و سنشان معلوم نیست برای جاروکردن خیابان و آبیاری سبزهها و عوضکردن گلها و بالاخره آمادهکردن صحنه و تزیین پیش از بازشدنِ در میآیند. میفهمی؟ بعد موقع ورود دایههاست. بچه کوچولوها تودهای از شن میسازند. با هم کتککاری میکنند. دایهها به آنها سیلی میزنند. بعد موقع بیرونآمدنِ طبقات پایین و کارگرهاست. و بیچارههایی هم هستند که غذایشان را روی نیمکتی میخورند. بعدها، جوانانی که در پی همدیگرند، بعضی که از هم فرار میکنند
حجم
۴۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۴۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب نماینده ای بخشی از وجود زید هست که کمتر شناختیم
عاشق این کتابم. شخصیتها و روابط ادمها با دقت اندره ژیدی پرداخته شده.