کتاب اسرار خانواده گری استون (جلد اول؛ سه غریبه در شهر)
معرفی کتاب اسرار خانواده گری استون (جلد اول؛ سه غریبه در شهر)
مجموعه کتاب اسرار خانواده گری استون نوشته مارگرت پیرسن هدیکس، داستانی دنبالهدار برای نوجوانان درباره اسرار خانوادهای است که ابتدا زندگی آرامی دارند اما با اتفاقاتی که در زندگیشان میافتد. آرامششان بهم میریزد و اسرارشان برملا میشود. کتاب حاضر جلد اول از این مجموعه هیجانانگیز است.
درباره مجموعه اسرار خانواده گری استون
خانواده گری استون زندگی آرامی دارند تا این که روزی یک اتفاق بسیار عجیب زندگیآنها را دگرگون میکند و ماجراهای شگفتانگیز پشت سر هم اتفاق میافتند.
جس، اما و فین، همراه مادرشان زندگی میکنند. زندگی خیلی خوب و آرام و همهچیز طبق روال است تا این که میفهمند در ایالتی دیگر سه بچه دقیقا با مشخصات انها دزدیده شدهاند. مادر در این زمان به یک سفر کاری رفته است و بچهها را به کسی سپرده است، اما آنها متوجه غیرعادی بودن اوضاع میشوند و عزمشان را برای پیداکردن حقیقت جزم میکنند. آنها پس از جستجوی زیاد، دری مخفی در خانه پیدا میکنند که آغاز ماجراهای شگفتانگیز خانواده است.
کتاب اسرار خانواده گری استون یک داستان پرپیچ و خم و جذاب است که شما را کاملا درگیر میکند.
خواندن مجموعه اسرار خانواده گری استون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نوجوانا علاقهمند به داستانهای هیجان انگیز، نفسگیر و رازآلود مخاطب این داستاناند.
بخشی از کتاب اسرار خانواده گری استون؛ جلد اول
چِس گفت: «مامان هیچوقت این کار رو با ما نمیکنه.»
اِما گفت: «مگه اینکه مجبور بشه. مامان همیشه میگفت واسه محافظت از ما هر کاری میکنه.»
چِس از اینکه اِما میتوانست حتی در آن وضعیت منطقی باشد، متنفر بود.
حتی زمانی که به نظر میرسید میخواهد گریه کند.
دستش را روی شانهٔ اِما گذاشت، حالا هر سهٔ گریاستونها کنار هم بودند: چِس اِما را گرفته بود و اِما فین را.
چِس فکر کرد که بدون مامان نمیشه مثل همیشه بود.
چطور ممکن بود برای همیشه رفته باشد؟ اگر این خبر حقیقت داشته باشد چطور میتوانست گریه نکند؟
چِس قادر نبود کاری انجام دهد و احساس میکرد یخ زده است. فین دماغش را بالا کشید. سپس چرخید و صورتش را در فضای خالی بین لباس چِس و آستینِ اِما پنهان کرد. فین داشت گریه میکرد.
ناتالی بهسمت فین آمد. میخواست به فین دلگرمی بدهد، ولی اِما چشمغره رفت و فین را به خودش نزدیکتر کرد. صورت چِس نیز شکلی پیدا کرده بود که به نظر میرسید هرلحظه ممکن است کنترلش را از دست بدهد.
ناتالی دستش را عقب کشید.
ناتالی باعصبانیت گفت: «پدرومادرها خیلی وحشتناکن. من هم از مامانم متنفرم. از بابام هم همینطور. اما حتی اونها هم هرگز...»
فین از فضای خالی بین لباس چِس و آستین اِما با صدای آهسته گفت: «مامان ما وحشتناک نیست. اون ما رو دوست داره.»
اِما باعصبانیت گفت: «فین راست میگه. شاید مامان به کمک ما نیاز داره. باید اون نامه رو ببینیم. الان، نه هفتهٔ بعد.»
چِس گفت: «حتی از روی نامه هم نمیتونیم بفهمیم. ما که نمیدونیم کِی و از کجا نامه رو پست میکنه. ولی اگه توی کامپیوترش تایپش کرده باشه...»
ناتالی ابرویش را بالا انداخت و به چِس نگاه کرد، گویی لازم بود او چیزی را متوجه شود که بچههای کوچکتر متوجه نشده بودند. شاید میخواست به چِس بگوید: اگه واقعاً نخوای اون نامه رو ببینی چی؟ اگه اون نامه خیلی وحشتناک باشه چی؟
چِس سرش را بهسمت ناتالی تکان داد. اگر اهمیت نمیداد که فین و اِما حرفش را بشنوند، با صدای بلند میگفت: بابای من وقتی چهار سالم بود، مرد. تو فکر میکنی من از یه نامه میترسم؟
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبی هست و این کتاب رو برای کسانی که به ژانر های ماجراجویی و معمایی علاقه دارند، پیشنهاد می کنم که بخوانند.
خیلی جذاب بود، معمایی و پر از راز اخراش هیجانی شده بود و همش دلم می خواست ببینم چی میشه.🥴🤩 بعد از این جلد باید جلد دوم رو هم بخونید چون توی جلد اول تموم نمیشه.🏃🏻♀️🫠 در کل اگه از ژانر معمایی
خیلی خیلی عالی و جذاب بود فقط خواهش می کنم زودتر جلد دومش رو هم منتشر کنین.
چرا انتشارات پرتغال جلد دوم این کتاب رو موجود نمیکنه؟؟؟
خیلی جذاب بود اصلا به مغزم خطور نمیکرد که داستان اینجوری بشه حتما بخونیدش
خیلی عجیب قشنگ بود ... داستان درمورد سه تا خواهر برادر هست که مامانش چند روز اونهارو به خونه دوستش میفرسته .بچه ها فردا برمیگردند خونه تا به گربه شون غذا بدن و متوجه مشن مامانشون گوشی و جا گذاشته و
توی طاقچه نخوندم ولی کتابشو که خوندم عالی بود🥺
عالی بود 💛 اگر به ماجراجویی علاقهمند هستید این کتاب رو از دست ندید 👌
خیلی باحال بود اماااا من کسی م که کل یک مجموعه رو پشت سر هم میخونه بی صبرانه منتظر بقیه جلدهای این کتابم
امم کتای قطوریه باید حوصله داشته باشی تا بخونیش