دانلود و خرید کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند تونی کوشنر ترجمه خاطره‌ کردکریمی
تصویر جلد کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند

کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند

نویسنده:تونی کوشنر
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند

کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند نوشته تونی کوشنر است که با ترجمه خاطره کردکرمی منتشر شده است. این کتاب روایتی است از امید ناامید شده‌ی مردم آلمان در زمان حضور و قدرت گرفتن حزب فاشیسم.

نمایشنامه اتاق روشنی که روزش می‌خوانند در آپارتمان اگنس اگلینگ می‌گذرد: آپارتمانی کوچک در یک ساختمان مسکونی بزرگِ دههٔ نودی در منطقه‌ای ارزان‌قیمت در برلین. خانه احتمالاً بیش از سه اتاق ندارد. فقط اتاق اصلی پیداست. این اتاق پُر از اثاثیه و دنج است و پنجره‌هایی بزرگ دارد. 

دو سال آخر جمهوری وایمار است، اولین دولت دموکراتیک تاریخ آلمان، اگنس اگلینک، بازیگری سی و چند ساله است، در خانه‌ای بزرگ در برلین زندگی میء‌کند. شب سال نو است، خانه پر از مهمان است اما این حس آرامش دوامی ندارد.

خواندن کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند را به چه کسان پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اتاق روشنی که روزش می خوانند

اگنس: اُه، خُب بذار ببینم... ها!

زمستونِ یه سالی تو برلین باد وحشتناکی می‌وزید، به سردیِ مرگ، شب‌ها تو خیابون مردم رو تعقیب می‌کرد و تا مغز استخونشون نفوذ می‌کرد و می‌کُشتشون. خُب یه مردی بود که مجبور بود همیشه، دیروقتِ شب، تا سر کارش پیاده بره...

گوچلینگ: اون نگهبانِ شب بود. به خودش گفت: «این باد قاتلِ جونه.» و تصمیم گرفت تا آخرین پنیِ پولی رو که به‌زحمت درآورده بود خرجِ یه پالتوی پشمی کلفت و یه شال خیلی بلند کنه، بعدش باد می‌تونست هرچقدر دلش می‌خواد بوَزه، اون دیگه گرم و امن بود. به خودش گفت: «انسانیتِ ما با تلاشمون برای غلبه بر طبیعته که تعریف می‌شه.» پس اون چیزا رو واقعاً خرید، و...

پائولینکا: و شب اونا رو برای رفتن به سر کار تنش کرد. باد متوجه نقشهٔ مرد شد، و خیلی عصبانی و پُرسوز شد، و با تمام زورش وزید، و مرد درعرض چند ثانیه حس کرد اِن‌قدر سردشه

که انگار هیچی تنش نیست. یکی به نفع طبیعت.

گوچلینگ: یکی به نفع طبیعت.

باز: و اون فهـمیـد که نقشـه‌ش شکـست خورده، باد داشت می‌کُشتش، پس با لب‌های کبود و یخ‌زده از خدا خواست که از شر باد نجاتش بده، اما خُب، معلومه که خدا این کار رو نکرد، و اون به یه آنفلوانزای شدید مبتلا شد.

هُس: و همون‌طور که در بستر مرگ دراز کشیده بود، خیال کرد زوزهٔ باد رو می‌شنوه: «فقط صبر کن.» پالتو و شال جدیدش از چوب‌رختیِ روی دیوار آویزون بود. حس می‌کرد زندگی داره از کفِش می‌ره. به خودش گفت: «نمی‌دونم بعدش چی می‌شه...» و درحالی‌که می‌مُرد، می‌تونست صدای باد رو بشنوه که می‌گفت...

گوچلینگ شمع‌ها را فوت می‌کند.

اگنس: «فقط صبر کن.»

در تاریکی، همگی می‌خندند. پایان صحنه.

اسلاید: ژانویه‌ژوئن، ۱۹۳۲.

اسلاید: تنش سیاسی.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
تاریخ بشر داستان آدمای خوب نیست، داستان قدیس‌ها هم نیست، بلکه مال آدمای بدکرداریه که قدیس‌ها رو تا سرحد مرگ می‌زدن. خوکای عاشق لجن و پُر از کثافت.
Mostafa F
تریاک برای آدمایی که می‌خوان در عین بی‌اهمیت‌بودنِ کامل، یه‌ریز حرف بزنن مخدر بی‌نظیریه.
Mostafa F
بهترینِ ما، کمبود داره. محجوب‌ترین‌مون، به قدر کافی محجوب نیست. مهربون‌ترین زیادی ستمگره، دوست‌داشتنی‌ترین‌مون زیادی پُر از انزجاره، زیرک‌ترین‌مون، زیادی احمقه مناسب‌ترین‌مون به‌دردنخوره برای به‌دوش‌گرفتنِ بار زمانه.
آروین
این خطر نیست که می‌بینید این خودِ خطره.
آروین
زیادی به یه خوابِ شبِ خوب اهمیت ندید. تو دورهٔ واکنش ارتجاعی، فقط اونایی راحت می‌خوابن که باعث کابوس بقیه‌ن.
آروین

حجم

۱۱۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

حجم

۱۱۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
تومان