دانلود و خرید کتاب تنهایی آزاده زارع
تصویر جلد کتاب تنهایی

کتاب تنهایی

نویسنده:آزاده زارع
امتیاز:
۳.۹از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تنهایی

کتاب تنهایی، نوشته آزاده زارع، داستان دختری تنها است که بعد از یک بمباران، همراه با تعدادی افراد غریبه در خانه‌ای پناه گرفته است و حالا از روزهایی که بر او رفته و احساساتش می‌نویسد.

درباره‌ی کتاب تنهایی

تنهایی، داستانی از آزاده زارع، داستان دختری تنها است. او به همراه بیست نفر دیگر که البته هیچکدام را نمی‌شناسد به خانه‌ای پناه برده است. بعد از بمبارانی فجیع، همه با هم از محل زندگی و خانه‌هایشان گریخته‌اند. کسی نمی‌داند آیا خانه و خانواده‌اش پابرجا و زنده هستند یا نه؟ هیچکس از دیگران خبر ندارد. او هم در اتاقی، تنها و دور از بقیه زندگی می‌کند. تنهایی را تجربه می‌کند. از روزهایی که بر او رفته است، احساساتی که تجربه کرده است و خاطراتش می‌نویسد. از عشقی می‌گوید که در دلش جوانه زده است ولی فرجام خوشی ندارد و به وصال منجر نمی‌شود. حالا او خودش تنهایی را انتخاب کرده است. در اتاقی دور از بقیه زندگی می‌کند و گاهی، از پشت پنجره به بیرون و برف سپید و زیبا خیره می‌شود. 

کتاب تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های ایرانی از نویسندگان معاصر لذت می‌برید، کتاب تنهایی یک انتخاب عالی برای شما است. 

بخشی از کتاب تنهایی

بیرون از این اتاق فکر می‌کنم نزدیک به بیست نفر زندگی می‌کنند و تقریباً همه جوان هستند. الان درست هفت روز است که ما به این خانه آمده‌ایم و هیچکس نمی‌داند پس از آن بمباران فجیع کدام یک از اعضای خانواده‌اش زنده مانده‌اند. دو روز اول هر کسی سعی می‌کرد خود را به خانه برساند، اما گذشتن از میان گروه‌های سارق و اوباش که از کشتن دیگران به خاطر به دست آوردن یک جفت کفش ابایی ندارند، سختی عبور از میان خرابه‌های یخ زده و برف‌پوش را صدچندان می‌کند. این خانه از معدود ساختمان‌های سالم است و ما همه‌مان بدون هماهنگی به این بنا پناه آورده‌ایم. در طی سه روز اول اقامت، مردها بدون سروصدا به شهر برگشته و تا می‌توانستند آذوقه به همراه آوردند که نیمی از آن‌ها را در این‌جا انبار کرده و نیمهٔ دیگر را به آشپزخانه برده‌اند. از طرفی در مورد لوازم پزشکی هم اوضاع خیلی بد نیست. هیچ کدام از بچه‌ها آسیب جدی ندیده‌اند و دختری که دانشجوی پرستاری است، به خوبی بهبود زخم‌های سطحی افراد گروه را در کنترل دارد.

ساکنان فعلی این خانه خیلی زود به هم انس گرفته‌اند، درست مانند یک خانواده در کنار هم و برای هم سختی این نابسامانی را تحمل می‌کنند. شاید اگر خداوند این خانهٔ محصور شده در میان درختان بلند تبریزی و کاج را سر راهمان قرار نمی‌داد، امروز هر کدام از ما به جنون کشیده شده بود.

بلند شدن صدای همهمهٔ دخترها نشان می‌دهد مردها بازگشته‌اند. خودم را به کنار پنجره می‌کشانم و بیرون را تماشا می‌کنم. تعدادی پتو و چند گالن سوخت تمام چیزی است که امروز نصیبشان شده، اما این سروصدا به خاطر دو نفر مرد تازه‌واردی است که همراه خود آورده‌اند. ظاهر آراسته‌ای دارند، اما چیز ناخوشایندی در صورتشان هست که بدشگون می‌نماید. انگار یکی از آن‌ها متوجه نگاه مستقیم من شده باشد، برمی‌گردد و به پنجره‌ای که پشت پرده‌اش پنهان شده‌ام نگاه می‌کند. حالم از داغی نگاهی که فقط می‌تواند پرده‌ها را ببیند به هم می‌خورد. ناخودآگاه خود را عقب می‌کشم و روی زمین می‌نشینم.

maryam.m
۱۳۹۹/۱۰/۱۱

خیلی خوب بود من پا به پای قهرمان داستان پیش رفتم و باهاش زجر کشیدم و تنهایی رو حس کردم البته مطمئن نیستم بقیه هم لذت ببرند

عقاب تنها
۱۴۰۲/۰۹/۲۴

عالی بود. واقعا عالی بود. تنهایی، درد و در کنار اون شجاعت، شهامت، ایستادگی اگر کتاب بود می‌شد همین. برای منی که هیجده سال زندگیمو درد کشیدم گریه کردم، تنها بودم، واقعا مایه امید و تسکین بود. باتشکر از عوامل.

atousarz
۱۴۰۱/۱۲/۱۰

کتاب عجیبی بود، مشابه این سبک رو تابحال نخونده بودم، نویسنده حتی اسم دخترک تنها و معشوقشم نمیگه یه سبک خاصی بود که خوشم اومد ممنون از نویسنده محترم

صبا
۱۳۹۹/۰۵/۱۹

من این سبک از نوشتن رو که تقریبا شبیه رئالیسم جادویی است دوست ندارم شاید بقیه ازش خوششان بیاد

alireza
۱۴۰۲/۱۰/۰۷

کتاب خیلی خوب است خواننده احساس او را حس میکند مخصوصا آخرش که واقعا شاهکار بود

s.h
۱۴۰۰/۰۱/۲۰

بنظر من زیادی سیاه نمایی بود. فقط آخرشو دوست داشتم

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۷۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان